کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



آخرین مطالب


جستجو


 



– به نظر هیات پذیرش، فعالیت شرکت از نظر اقتصادی باید مفید باشد و دارای مدیریت مطلوب باشد،

 

– تعداد سهام‌داران شرکت کمتر از هزار نفر باشند یا حداقل ۳۰% سهام شرکت متعلق به حداقل ۱۰۰ نفر باشد و هیچکدام از این ۱۰۰ نفر سهامدار، بیش از ۵% سهام شرکت را مالک نباشند و حداکثر سهام سهام‌داران خارجی طبق قوانین موجود کشور باشد،

 

– سرمایه‌‌ی پرداخت شده‌ شرکت از ۳ هزار میلیون ریال کمتر نباشد،

 

– با تشخیص هیئت پذیرش، نسبت حقوق سهام‌داران شرکت به کل دارایی‌ها، از حد مطلوب برخوردار باشد و حداقل از ۳۰ درصد کمتر ‌نباشد و اساسنامه شرکت طوری تنظیم شده باشد که به تشخیص هیئت پذیرش، حقوق سهام‌داران جزء در آن محفوظ باشد،

 

-دعاوی حقوقی له یا علیه شرکت، دارای اثر با اهمیت بر صورت‌های مالی، وجود نداشته باشد، (محدودیت مؤثر بر نقل و انتقال سهام وجود نداشته باشد)،

 

– سیستم حسابداری و مالی شرکت مطلوب بوده و دفاتر مالی شرکت باید برطبق قواعد حسابداری حفظ شود،

 

– ترازنامه شرکت در ۲ دوره‌ مالی گذشته سودآور بوده و امکان سود آوری آینده هم وجود داشته باشد،

 

– شرکت باید دارای سهام با نام بوده و ۱۰۰ درصد بهای اسمی آن پرداخت شده باشد و هیچ گونه امتیازی از نظر تعداد آرای برای تعدادی از سهام شرکت قائل نباشد،

 

– حداقل ۳ سال از تاریخ بهره‌برداری شرکت گذشته باشد،

 

– شرکت مختلط سهامی نباشد،

 

  • شرکت متقاضی پذیرش باید گزارشات حسابرسی مربوط به ۳ سال قبل از تقاضای پذیرش را ارائه کند. [۵۵]

۳-۴-۲- نحوه معاملات در بورس الکترونیک

 

با توجه به فعالیت رو به گسترش بورس در کشورمان داد و ستد الکترونیک سهام بسیار حائز اهمیت می‌باشد. «بورس الکترونیک به بازار مجازی اطلاق می‌شود که خریداران و فروشندگان با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات و مجاری ارتباط الکترونیک با هم مرتبط شده و اوراق بهادار را بین خود مبادله می‌کنند. در بازارهای اوراق بهادار چرخه معاملات شامل تمامی مراحل انجام معامله از زمان تجزیه و تحلیل بازارهای اوراق بهادار و گرفتن تصمیم به خرید یا فروش اوراق تا تسویه نهایی معامله و تبادل وجود و اوراق بهادار است. «پس مراحل چرخه به سه مرحله اصلی پیش معامله، معامله و پس از معامله تقسیم می شود.

پیش از معامله: دریافت داده ها و اطلاعات بازار و ناشران، تحلیل اوراق بهادار و تصمیم برای سرمایه‌گذاری، دریافت مظنه اوراق بهادار، مدیریت سبد و ثبت و ارسال سفارش به بورس.

 

معامله: دریافت و کنترل سفارش‌ها ، قراردادن و ترتیب سفارش‌ها در صف دفتر سفارش مرکزی، مطابقت سفارش‌ها، اجرای معامله و انتشار داده های بازار.

 

پس از معامله: دریافت و تأیید معاملات، انجام امور پایاپای و تسویه نهایی معاملات، مدیریت و کنترل خطر سپرده‌گذاری، انجام اقدامات شرکتی و نگهداری یا امانتداری از اوراق بهادار. [۵۶]

 

در بورس تهران یا فرا‌بورس ایران سرمایه‌گذاران می‌توانند به طور مستقیم به سامانه معاملاتی دسترسی داشته باشند که به آن «دسترسی به خط بازار» گفته می‌شود. دسترسی به خط بازار فرایندی است که طی آن سفارش‌های خرید و فروش و همچنین عملیات تغییر یا انصراف از آن ها توسط مشتری از طریق زیرساخت دسترسی به خط بازار جهت اجرا به سامانه معاملاتی ارسال می‌شود.

 

سامانه معاملاتی سیستم رایانه‌ای است که دریافت سفارش‌های خرید و فروش، تطبیق سفارش‌ها و در نهایت اجرای سفارش‌ها از طریق آن صورت می‌گیرد. زیرساخت دسترسی به خط بازار زیرساختی است که به منظور دسترسی به به خط بازار توسط عضو استقرار یافته و استفاده می‌شود. در معاملات بر خط بازار سرمایه‌گذار می‌تواند با بهره گرفتن از وب ‌سایت کارگزار ناظر خود مستقیم وارد سامانه معاملاتی بورس اوراق شده و اقدام به خرید و فروش سهام نماید. در انجام معاملات قبل از دریافت سفارش از سامانه معاملاتی ابتدا باید سقف اعتبار مشتری کنترل شود. این کنترل در شرکت کارگزاری که به عنوان کارگزار ناظر مشتری انتخاب شده است انجام می‌شود. یعنی اگر مشتری وجوه مورد نیاز خرید را به حساب مخصوص واریز نموده است امکان صدور دستور خرید مطابق با میزان اعتبار وی وجود دارد در غیر این صورت سامانه از پذیرش دستور خرید خودداری می‌کند .

 

۳-۴-۳- فروش استقراضی سهام

 

در این فرایند سرمایه گذار ابتدا اوراق بهادار را می فروشد و بعداً اقدام به خرید آن می‌کند.

 

روش استقراضی با قرض‌گرفتن اوراق بهادار از کارگزار و فروش آن در بازار و سپس خرید همان میزان اوراق بهادار در آینده برای ادای قرض انجام می‌شود. در این فرایند وام اخذ می‌گردد، اما پولی قرض گرفته نمی‌شود بلکه سهام قرض گرفته می‌شود (اگرچه سهام دارای ارزش پولی است). قرض‌گیرنده باید با برگشت دادن سهام قرض گرفته شده (نه وجه سهام) قرض خود را ادا کند (اگرچه معادل پولی قرض را در تاریخی که وام بازپرداخت می‌شود می‌تواند به جای سهامی که خریداری می‌شود استفاده کند). قرض‌گیرنده هیچ نوع بهره‌ای بابت این قرض پرداخت نمی‌کند.

 

سرمایه‌گذاری که به استقراض سهام و سپس فروش آن اقدام می‌کند در برابر کاهش قیمت اوراق سود خواهد برد و در برابر افزایش یا ثبات قیمت ضرر می‌کند.

 

۳-۴-۳-۱- اهداف فروش استقراضی سهام

 

«به طور عمده فروش استقراضی سهام به سه هدف مورد استفاده قرار می‌گیرد:

 

الف) کسب منفعت در انتظار نوسان‌های منفی قیمت‌ها، بدین ترتیب که فردی پیش‌بینی می‌کند که قیمت سهام خاص در آینده کاهش یابد سهام پس گرفته را از دارنده آن قرض گرفته و در بازار می‌فروشد و پس از کاهش قیمت آن را با قیمت پایین‌تر خریداری کرده و باز پس می‌دهد و بدین ترتیب از مابه‌التفاوت قیمت فروش و خرید سود می‌برد.

 

ب) جهت افزایش نقد شوندگی بازار برای مثال، اگر برای سهم یا اوراق بهادار خاصی تقاضا بیش از عرضه باشد و این فزونی تقاضا باعث افزایش مصنوعی قیمت شود می‌توان با قرض گرفتن سهام سهام‌داران و عرضه آن در بازار نقد شوندگی بازار را افزایش داد.

 

ج) پوشش ریسک موقعیت خرید در همان سهم یا سهام مرتبط با آن: مثلا سهامداری که یک سهم معین را در اختیار دارد جهت مصون ماندن در برابر کاهش قیمت آن سهم در آینده، به فروش استقراضی به همان تعداد و از همان نوع سهم اقدام می‌کند. ‌بنابرین‏ در صورت کاهش قیمت سهام در آینده، زیان کاهش قیمت وی پوشش داده می‌شود بدون این که مجبور باشد سهام خود را بفروشد». [۵۷]

 

۳-۴-۳-۲- مکانیزم فروش استقراضی سهم

 

فروش استقراضی باید به صورت جداگانه و با همین عنوان باشد. ‌بر اساس قوانین کمیسیون بورس و اوراق بهادار، فروش استقراضی در شرایطی که بازار روند نزولی دارد نباید انجام شود؛ زیرا فروش استقراضی وضعیت بازار را بدتر می‌کند. قانون دیگری مقرر می‌کند که قیمت فروش استقراضی باید برابر یا بیشتر از قیمت معامله قبلی باشد و طی چهار روز کاری پس از فروش استقراضی، کارگزار باید اوراق بهادار را قرض گرفته و به خریدار تحویل نماید. محل تأمین اوراق بهادار استقراضی عبارتند از:

 

– اوراق بهاداری که در تملک شرکت کارگزاری می‌باشد،

 

– اوراق بهاداری که در تملک سایر کارگزاران می‌باشد،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 09:13:00 ق.ظ ]




مبحث دوم : نقش و تاثیر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بر سینما

 

شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهادهای اصلی یا شاید اصلی ترین نهاد متولی فرهنگ کشور می‌باشد که تا به حال مصوبه های گوناگونی در زمینه فرهنگ و هنر داشته است شورا به عنوان نهاد تقنینی در کشور در کنار مجلس شورای اسلامی قرار دارد اما به نظر می‌رسد تنها می‌تواند در زمینه فرهنگ و هنر دارای مصوبه باشد در ادامه روند شکل گیری شورا را بررسی خواهیم کرد اما نکته جالب اینجا است که شورای عالی انقلاب فرهنگی دارای اعتبار قانون اساسی و حتی قانون عادی نیز نمی باشد و تنها بر اساس حکم حکومتی شکل گرفته است حال اگر روزی قانونی در زمینه سینما به تصویب برسد بهتر این است که با همکاری دولت به صورت لایحه به مجلس داده شود و به تصویب مجلس شورای اسلامی که نهاد کاملا مردمی است برسد و در زمینه تصویب آن از سوی نمایندگان مردم دقت و کنکاو صورت گیرد یا شورای عالی انقلاب فرهنگی باید این وظیفه را در تصویب قانون سینما بر عهده گیرد؟

 

گفتار اول : شورای عالی انقلاب فرهنگی

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه ها نیز از نقطه نظر سیاسی دست خوش تحولات متعددی شدند در ۲۱/۱/۱۳۵۹ شورای انقلاب وقت که به نوعی هم نهاد تقیننی و هم نهاد اجرایی کشور بود مقرر نمود که دانشگاه ها تعطیل شوند و نظام آموزشی کشور بر اساس موازین انقلاب طرح ریزی گردد . در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۵۹ امام خمینی (ره) فرمانی را مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر نمود و تعدادی را منصوب نمودند. این ستاد بعدا در آذر ماه سال ۱۳۶۳ با حکم امام خمینی (ره) نام شورای عالی انقلاب فرهنگی را به خود دید . در سال ۱۳۷۵ نیز رهبری تغییر عمده ای در ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام دادند و بر اهمیت جایگاه و وظایف آن تأکید کردند.[۵۶]

 

شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع سیاست‌گذاری ، تعیین خط مشی ، تصمیم گیری و هدایت امور فرهنگی ، آموزشی و پژوهش کشور در چارچوب سیاست های کلی نظام محسوب شده که تصویبات و مصوبات آن لازم الاجرا و در حکم قانون است . در همین راستا مأموریت‌ های شورای عالی تصحیح و ارتقای فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال و تحکیم و تعمیق تدین و فرهنگ دین محوری در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی تعریف شده است . شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای اهداف و وظایف خاص خود با قوای سه گانه مطرح در اصل ۵۷ قانونی اساسی (قوه مقننه ، مجریه ، قضائیه ) و همچنین با نهادهای دیگر همچون نهاد رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام ارتباط های تنگاتنگی دارد. چرا که مرکز تصمیم گیری ها و عوامل عمده تاثیر گذار در اداره کشور همین ها می‌باشند.

 

شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال حاضر با در نظر گرفتن اهداف و وظایف محوله خود در کنار مراجع و نهادهای تقنینی در کشور به امر سیاست‌گذاری و وضع مقررات در تمام زمینه هایی که مرتبط با فرهنگ می‌باشد می پردازد و این در حالی است که ‌در مورد جایگاه حقوقی شورای عالی در ساختار حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران ابهاماتی وجود دارد به طوری که در طول فعالیت این شورا از طرف بعضی از صاحب‌نظران حقوقی وسیاسی سوالاتی در این رابطه مطرح گردیده است . مسئله وجود ابهامات در جایگاه حقوقی شورای مذکور باعث می شد تصمیماتی که شورای عالی در حیطه اهداف و وظایف خود اتخاذ نمود در مرحله اجرا با مشکلات زیادی مواجه گردد.[۵۷]

 

پیش از آنکه به بحث ‌در مورد جایگاه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی بپردازیم لازم است با اهداف و وظایف این نهاد مهم فرهنگی کشور آشنا شویم .

 

اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی

 

-گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اجرای فرهنگ عمومی

 

– تزکیه محیط های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر وآثار غرب زدگی از فضاهای فرهنگی جامعه

 

– تحول دانشگاه ها ، مدارس و محیط های فرهنگی ، هنری بر اساس فرهنگ صحیح اسلامی ، گسترش و تقویت هر چه بیشتر آن ها برای تربیت متخصصان معتقد ، اسلام شناسان متخصص ، مغزهای متفکرو وطن خواه ، نیروهای فعال ، ماهر استادان ، مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور .

 

شورا اهداف دیگری نیز دارد که می توان آن ها را در این سه هدف عمده خلاصه کرد .

 

بخشی از وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی را نیز بازگو می‌کنیم :

 

-سیاست‌گذاری و تدوین کتب درسی و تعیین ضوابط نشر کتاب و تولیدات هنری و فرهنگی

 

– تدوین و تصویب سیاست های اسلامی تبلیغات کشور

 

– تبین و تعین شاخص های کمی و کیفی برای ارزیابی وضع فرهنگی کشور .

 

– بررسی الگوهای توسعه و تحلیل آثار پیامدهای فرهنگی سیاست ها ، برنامه توسعه سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی کشور و ارائه پیشنهادهای اصلاحی به مراجع ذیربط …[۵۸].

 

جایگاه حقوقی شورای عالی در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی :

 

شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان یک مرجع تصمیم گیرنده اقدام به تصویب مصوبه‌هایی می‌کند که این مصوبات مثل سایر ضوابط مصوب مراجع قانون‌گذار (مانند مجلس شورای اسلامی) ترتیب اثر داده می شود چنین حقی ‌به این شورا توسط کدام یک از مراجع ذیصلاح در جمهوری اسلامی داده شده است ؟ مسلماً اگر مرجع ذیصلاح وجودی این شورا معین شود تا حدودی ابهامات موجود پیرامون جایگاه شورای عالی رفع خواهد شد شوراهای موجود در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی به طور کلی توسط چهار مرجع به وجود آمده اند بعضی از شوراها توسط قانون اساسی بعضی توسط قوانین عادی بعضی توسط مصوبات هیئت وزیران و بعضی هم توسط مقام رهبری تأسيس شده ان. شوراهایی مانند شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت در قانون اساسی پیش‌بینی شده اند پاره ای دیگر از شوراها نظیر شورای عالی اداری یا شورای عالی شهر سازی و معماری ایران بر اساس قوانین عادی و گروهی از شوراها بر حسب نیاز و مقتضیات وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی توسط مصوبات هیئت وزیران به وجود آمده اند. همچنین عده ای از شوراها همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی توسط فرمان مقام رهبری به وجود آمده اند.[۵۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 09:26:00 ب.ظ ]




در مقابل نارسایی های صوری که مربوط به وجود اشکالاتی در نحوه بیان مطالب و نیز مربوط با نمای ظاهری مقررات می‌باشد، مقصود ما از نارسایی های ماهوی مقرراتی است که هم از نظر فقهی و حقوقی صحیح وضع شده باشند هم دارای جامعیت لازم با

 

ب: نارسایی ماهوی

 

از دیدگاه نگارنده دو نوع نارسایی ماهوی مهم در مقررات کتاب قصاص نفس از قانون مجازات اسلامی وجود دارد نارسایی ماهوی ناشی از نحوه عملکرد تقنینی در حقیقت در مواردی است که قانون‌گذار نتوانسته است در قانون گذاری و وضع ماهوی مواد قانونی از نظر فقهی و حقوقی صحیح عمل نماید.

 

مقصود ما از نارسایی های ماهوی ناشی از فقد قانون نیز اشاره به عدم تحقق عنصر جامعیت مقررات می‌باشد جامعیتی که در این قسمت مورد نظر ما بوده است و عدم تحقق آن در مقررات را نارسایی مهمی در امر قانون گذاری می‌دانیم عبارت است از اینکه مُقنّن جهت حفظ و صیانت از اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها که وضعیت چندان روشنی در حقوق موضوعه ما ندارد لازم می بود که نسبت به مواردی که در کتب فقهی نیز اتفاق نظری درباره احکام آن موارد وجود ندارد با جنبه قانونی دادن به یکی از آن نظریات فقهی، در مرحله ی اول موجبات صیانت بیش تر از اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها را فراهم آورد و در مرحله دوم مهم تر، از صدور آرای متفاوت نسبت به مسائل و موضوعات یکسان جلوگیری بعمل آورده است. توضیح آنکه در حقوق ما به دلیل وجود اصل ۱۶۷ قانون اساسی که قاضی را مکلف نموده است که در مواردیکه حکم موضوع دعوی را در قوانین مُدّونه نمی یابد به منابع و کتب معتبر فقهی مراجعه نمایند، زمینه قانونی رجوع به کتب فقهی، هم در امور مدنی و هم در امور جزایی در موارد اجمال یا سکوت قانون وجود دارد و طبیعی است در مواردی که از دیدگاه فقهی نیز اتفاق نظر و یا رأی‌ مشهوری در آن موارد وجود ندارد در حقیقت سکوت قانون به منزله جواز صدور آرای متفاوت نیست به مسائل یکسان از مراجع قضایی می‌باشد بدین جهت است که در بررسی اَبواب مختلف کتاب حدود از قانون مجازات اسلامی سعی شده است تا در کنار نارسایی های ناشی از نحوه عملکرد تقنینی، مواردی که سکوت مُقنّن می‌تواند تالی فاسدهای فوق الذکر را پدید آورده ذکر گردد.[۱]

 

مبحث دوم: تحولات تاریخی

 

گفتار نخست: تحولات ناظر به کیفر قصاص در ادوار تاریخی

 

به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان و حقوق ‌دانان، جرم پدیده ای است که ریشه در اعتقادات، آداب و رسوم و فرهنگ ملت ها دارد و به همین دلیل هر جامعه، قوم و ملتی جرایم مخصوص به خود را دارد و چه بسا عملی را که جامعه ای جرم می‌داند، نزد جامعه دیگر یک عمل عبادی دانسته شود یا به عکس- عمل عبادی یک قوم در نزد اقوام دیگر جرم و گناه محسوب شود، در عین حال بعضی از اعمال آن چنان با مصالح و منافع انسان ها در تضاد و تعارض است که هیچ کس نمی تواند آن اعمال را نادیده بگیرد و آن ها را مجرمانه و بر خلاف حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی نداند. این جرایم را در اصطلاح جرایم طبیعی می‌نامند. قتل و ضرب و جرح از این نوع جرایم به حساب می‌آیند و بنظر می‌رسد اولین حقی را که انسان ها در آغاز زندگی برای خود قائل بودند حفظ حیات و تمامیت جسمانی خویش بوده و چه بسا همین نیاز، انسان ها را به هم نزدیک نموده و موجب تشکیل زندگی جمعی گردیده است.

قتل نفس اولین جرمی است که از دیدگاه قرآن در زمین واقع شده که از خوی تجاوزگری و خود محوری انسان حاکی است و این عمل در همان زمان هم جرم و گناه بوده است.[۲]

 

‌بنابرین‏ اگر از ابتدای حیات انسان، قتل و ضرب و جرح به عنوان یک تهدید جدی برای زندگی او به حساب آمده، باید بپذیریم که انسان ها از ابتدا دفاع از خود را یک حق دانسته و در مقابل این تهدید از خود عکس العمل نشان داده است.

 

صورت طبیعی مورد توجه انسان واقع شده با این تفاوت که این مقابله، هیچ حد و مرزی نداشته است و انسان ها به خود اجازه داده‌اند که در مقابل کوچک ترین تهدید و ضرب و جرح، به شدیدترین تهاجمات دست بزنند و در مقابل کشته شدن یک نفره کشتارهای دسته جمعی و قبیله ای را که احیاناً سال ها به طول می انجامیده است انجام دهند.

 

بدین ترتیب، همان گونه که طبیعت انسان[۳] و سرگذشت او حکایت از حس برتری طلبی و خود محوری او دارد: به گونه ای که حاضر می شود هم نوع خود را از بین ببرد و خون او را به زمین بریزد همین انسان در طبیعت خود، حس انتقام جویی و مقابله به مثل را دارد و حاضر نیست در مقابل تجاوز و تعدی دیگران سکوت نماید و از خود دفاع کند. شرایع آسمانی نیز، به ویژه اسلام که دین فطرت و منطبق با عالم تکوین است ‌به این مسئله توجه کرده و بدون هیچ مسامحه ای اعلام نموده اند:

 

انتقام بدی به مانند آن بدی است.[۴]

 

و هرکس پس از ظلمی که بر او رفت یاری طلبد بر او هیچ مواخذه ای نیست.[۵]

 

البته تردیدی نیست که این به عنوان حکم اولی و به منظور رسمیت شناختن این، طبیعت نوع بشر می‌باشد و منافات ندارد که حکم دیگری متناسب با مراحل بالاتر رشد و کمال انسان وجود داشته باشد و انسان ها به سمت آن تشویق و ترغیب شوند، همان گونه که می بینیم به دنبال همین آیات، سخن از عفو و گذشت و صبر و مقاومت است و این بهتر و والاتر شمرده شده است. مانند: باز اگر کسی عفو کرد و بین خود و خصم اصلاح نمود اجرا او با خدا است. فَمَن عفی و اصلح فاجره علی ا… [۶] و اگر صبوری کنید البته برای صابران اجری بهتر خواهد بود. و لئن صبرتم لهوخیر للصابرین[۷] از نظر تاریخی، نظام قبیله ای اولین نظام اجتماعی حاکم بر زندگی انسان ها بود و در آن اگر چه قانون به معنای امروزی آن وجود نداشته است، اما سنت ها و آداب و رسومی که در طول سال ها مورد تقلید و تبعیت افراد قبیله قرار می گرفت موجب پای بندی افراد به یک شیوه خاص رفتاری می شد به ویژه که این سنت ها نوعاً با انتخاب طبیعی انسان ها و تأکید و توصیه ادیان آسمانی مورد تبعیت قرار می گرفتند لذا از یک ضمانت اجرایی بسیار قوی برخوردار بودند که نمونه آن را در جوامع امروزی نسبت به قوانین موضوعه کمتر می توان پیدا کرد.

 

از نظر تاریخی، تبدیل این آداب و رسوم و سنت ها به قوانین رسمی از هنگامی آغاز شد که دوست جانشین قبیله و عشیره گردید و خط و کتابت در میان انسان ها رواج یافت و امکان نوشتن قوانین به الواح و صحیفه ها به وجود آمد. البته این به معنای از بین رفتن آداب و رسوم و تقلید از آن ها در میان جوامع انسانی نیست: زیرا پیروی از آداب و رسوم شکل گرفته است و در بسیاری از موارد، وضع قوانین رسمی با الهام از این قوانین نا نوشته بوده است. لذا در بسیاری از نظام های حقوقی عرف و عادت یکی از منابع حقوق شناخته می شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ب.ظ ]




 

بررسی امکان تأمین تشریفات در قراردادهای الکترونیکی

 

داده پیام «نوشته» یا «امضاء» در معنای سنتی آن نیست؛ شرط نظارت ثالث نیز با داده پیام تأمین نمی‌شود. از طرف دیگر تشریفات فلسفه ای دارند که لزوم آن ها را توجیه می‌کند، به طوری که حذف آن ها ممکن و معقول به نظر نمی رسد. لاجرم حقوق و قوانین تجارت الکترونیکی باید به نوعی خود را با ضوابط تشریفاتی هماهنگ نمایند. در راستای حصول این هدف تلاش‌های ملی بین‌المللی متعددی صورت گرفته است، در خصوص شرط و مکتوب بودن، هدف زدودن پایه کاغذی از مفهوم. «نوشته» و پذیرش داده پیام به ‌عنوان نوشته می‌باشد که در متون راجع به تجارت الکترونیکی به دو شیوه نمودار شده است: شیوه اول، اصلاح متون قانونی از طریق جانشین کردن کلمه «نوشته» با واژه هایی مانند «ثبت» یا «درج» است که واژه های اخیر به جای تکیه بر مبنای کاغذی بر ضبط شدن و محفوظ ماندن کلمات تکیه دارند؛ لذا داده پیام را هم در بر می گیرند.

 

شیوه دوم، در عرض هم قرار دادن «داده پیام» و «نوشته» یا در حکم یکدیگر دانستن آن ها‌ است؛ چنان که ماده ۶ قانون «آنستیرال» مقرر می‌دارد: «اگر قانون لازم می‌داند که اطلاعات به شکل مکتوب باشند این ضرورت با داده پیام تأمین می شود». ماده ۶ قانون تجارت الکترونیکی ایران نیز در متنی مشابه اعلام می کند «هرگاه وجود یک نوشته از نظر قانونی لازم باشد داده پیام در حکم نوشته است»[۴۵]. ‌در مورد امضاء نیز قوانین تجارت الکترونیک از الگوهای مشابهی استفاده می‌کنند مثلاً، قانون نمونه «آنستیرال» ۱۹۹۶ مقرر می‌دارد: «وقتی قانون امضاء شخصی را لازم می‌داند این ضرورت با داده پیام برآورده می‌شود، مشروط به آنکه امضاء الکترونیکی چنان قابل اتکا باشد که از حیث اهدافی که داده پیام برای آن تولید یا ارسال شده با در نظر گرفتن کلیه شرایط از جمله توافق مربوطه مناسب باشد». ماده ۷ قانون تجارت الکترونیکی ایران مصوب ۱۷/۱۰/۱۳۸۲ نیز اعلام می کند: «هرگاه قانون وجود امضاء را لازم بداند، امضاء الکترونیکی مکفی است»[۴۶].

 

دخالت ناظر ثالث یا تنظیم سند رسمی توسط او قیدی کاملاً متمایز از «مکتوب بودن» یا «ممضی بودن» است. لذا، برابری داده پیام با امضاء یا نوشته دست نویس فی نفسه، تأمین کننده این قید نیست؛ چنانچه کشورها بخواهند شرط حضور و نظارت ثالث را نیز به گونه الکترونیکی تأمین کنند، باید مراجعی را پیش‌بینی نمایند که این مراجع به ‌عنوان جانشین سر دفتران سنتی وظایف خود را به طریق الکترونیکی انجام دهند. چنان که حسب برخی از قوانین تجارت الکترونیکی این امر ممکن گردیده است؛ مثلاً ماده ۱۱ قانون یکنواخت معاملات تجاری مقرر می‌دارد: «اگر قانون لازم می‌داند که یک امضاء یا متن رسمی بوده یا توأم با سوگند باشد، این ضرورت برآورده می شود، اگر امضاء الکترونیکی شخص مجاز در انجام آن اعمال به همراه سایر اطلاعات لازم به امضاء یا متن مورد نظر ضمیمه شود».

 

ایجاب و قبول

 

در انعقاد بیع سنتی و الکترونیکی اراده طرفین در شکل ایجاب و قبول متجلی می‌گردد.

 

ایجاب

 

ایجاب اعلام اراده کسی است که دیگری را بر مبنای معینی به عقد بستن فرا می‌خواند، اعلام قصدی برای وارد شدن به یک قرارداد با درک این مطلب که با قبول طرف دیگر یک توافق الزام آور به وجود خواهد آمد (کاتوزیان، ۱۳۸۰).

 

عاملی در معنای ایجاب ‌می‌آورد: ایجاب و آن هر لفظى است که دلالت کند بر نایب گردانیدن شخصى دیگرى را در تصرّف کردن در مال او چون «وکَّلتُک» یا «استنبتُک»، یعنى وکیل کردم تو را یا نایب گردانیدم تو را (عاملى و ساوجى، ۱۴۲۹ ه‍ ق).

 

علامه در تعریف ایجاب می فرماید:

 

«الإیجاب هو اللفظ الدالّ على النقل مثل بعتک أو ملّکتک‌ أو ما یقوم مقامهما (قزوینى، ۱۴۲۴ ه‍ ق).

 

در این تعریف، ایجاب از مقوله لفظ شمرده شده است که به نظر می‌رسد تعریف اشکال دارد. همان‌ طور که فقها برای عقود، معنای مسببی قائل هستند و حقیقت عقد را غیر از الفاظ می دانند، در هرکدام از ایجاب و قبول هم معنای مسببی صحیح به نظر می‌رسد و الفاظ سبب ایجاد آن معنا هستند.

 

ماده ۲-۲ کنوانسیون بیع بین ­المللی و نیز قراردادهای بازرگانی بین‌المللی که مؤسسه بین ­المللی وحدت حقوق خصوصی تدوین ‌کرده‌است، ایجاب را چنین تعریف می‌کنند:”پیشنهاد ایجاب چنانچه به اندازه کافی مشخص و دال بر قصد التزام ایجاب کننده در صورت قبول طرف مقابل باشد، ایجاب محسوس است.” (فیجان، ۱۳۸۹).

 

ایجاب شکل ویژه ای ندارد؛ ممکن است به طور حضوری بیان شود یا از طریق فاکس، پست، تلفن، شبکه جهانی یا پست الکترونیکی اظهار گردد.

 

امکان ارائه الکترونیکی ایجاب در برخی قوانین راجع به تبادلات الکترونیکی مورد تصریح قرار گرفته است؛ مثلاً بند ۱ ماده ۸ «آنستیرال» ۲۰۰۳ مقرر می‌دارد که ایجاب و قبول می‌تواند توسط داده پیام باشد[۴۷]. برخی از قوانین نیز تنها به شناسایی اثر حقوقی و اعتبار و نفوذ داده پیام اکتفا کرده، به طور خاص تصریحی ‌در مورد ایجاب یا قبول ندارند، مثلاً قانون «آنستیرال» ۱۹۹۶ صرفاً در ماده ۵ خود اعلام نموده که اثر حقوق و اعتبار و نفوذ اطلاعات نباید صرفاً به دلیل شکل آن که داده پیام است انکار شود.

 

قانون تجارت الکترونیکی کشور ما نصی در خصوص قابلیت ایجاب الکترونیکی ندارد علاوه بر این فاقد بیان قاعده کلی مشاهده قوانین «آنستیرال» نیز می‌باشد. هر چند از نظر رعایت ضوابط قانون نویسی اعلام این اصل کلی در آغاز قانون مطلوب به نظر می‌رسد. مع هذا این نقیصه در شناسایی ایجاب الکترونیکی مشکل آفرین نخواهد بود؛ زیرا از یک طرف با توسل به اصل رضایی بودن عقود و آزادی طرفین در گزینش شیوه اعلام اراده می توان آن را توجیه نمود و از طرف دیگر اصل اعتبار و نفوذ داده پیام از مواد پراکنده قانون در زمینه را شناسایی اعتبار نوشته الکترونیکی، امضاء الکترونیکی و دلیل الکترونیک[۴۸] قابل استنباط است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:24:00 ق.ظ ]




 

‌بنابرین‏ ‌در مورد سنجش ارزش های دموکراتیک بهره گرفتن ترکیبی از شاخص‌های ارزشی مشارکت در دموکراسی، حقوق بشر و عدم تبعیض مهم است. در این زمینه مناسب ترین سوالات در این موردچنین است:چقدر برای یک شهروند، رأی‌ دادن، رعایت قوانین، داشتن نظر مستقل، مهم است واینکه در یک سازمان داوطلبانه و در سیاست فعال باشد؟سوالات مربوط به حقوق بشرعبارت است از یکی از جنبه‌های حقوق بشر است و این حقوق و قوانین مربوط به تبعیض نژادی است. مثلامردمی که آمده اند دریک به ‌عنوان مهاجر کارو زندگی کنندچقدر باید درحقوقی که به هر کس دیگری داده می شود، برابر باشند (هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).

 

به منظور یافتن سوالات و مقیاس هایی برای سنجش تبعیض و درک بین فرهنگی،به تجربه دیگران از ‌گروه‌های مختلف اجتماعی، تجربه از گروه هایی که ما به آن متعلق هستیم وتجربه از ‌گروه‌های خارجی که با آن ها تضاد داریم، در روابط بین گروه ها و تجربه از این روابط و تجزیه و تحلیل تجارب بین فرهنگی و تأمل در باره آن ها می توان روی آورد (آلرد[۶۰]، ۲۰۰۶: ۱).

 

زمینه و محرک های شهروندی فعال

 

کر(۱۹۹۹)برای اولین بار طرح مطالعه موضوعی شهروندی فعال را مطرح می‌کند که با تحولات آموزش شهروندی مرتبط بوده و ارتباط نزدیک داشته است وبا یک نگرانی در بسیاری از کشورها ‌در مورد این که چگونه به یک دوره از تغییر جهانی بی سابقه پاسخ دهند همراه بوده است (کر، ۱۹۹۹: ۱۱) و همزمان یک لیست از چالش های اصلی ارائه می دهدکه شامل موارد زیراست:

 

• حرکت سریع مردم در داخل و در سراسر مرزهای ملی وجهانی
• شناخت در حال رشد از حقوق مردم و اقلیت های بومی
• فروپاشی ساختارهای سیاسی و تولد های ساختارهای جدید
• تغییر نقش زنان در جامعه
• تاثیر اقتصاد جهانی و تغییر الگوی کار
• اثر انقلابات فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)
• افزایش جمعیت جهان
• ایجاد اشکال جدیدی از جوامع (کر، ۱۹۹۹: ۱۲ و کر و نلسون[۶۱]، ۲۰۰۶: ۸)

 

جالب توجه است، این لیست از چالش های اصلی ، می تواندبا تغییرات زیست محیطی یا آب و هوایی، اعمال تروریستی در سراسر جهان و نگرانی ‌در مورد ادامه رکود اقتصادی در جامعه مدنی، به ویژه مشارکت در میان نسل جوان تکمیل شود.در حالی که پذیرش بسیار مثبت برای افراد و آن جوامع وجود دارد در این تغییرات نیز یک نگرانی رو به رشد ‌در مورد جنبه‌های منفی وجود دارد. این جنبه‌های منفی به عنوان تهدیدی برای جوامع در نظر گرفته می شود. آن ها عبارتند از: چالش‌های هویت و تعلق اجتماعی که در حال افزایش است، بیگانه ستیزی، ملی گرایی، نژادپرستی و تبعیض، تغییر اقتصادی، که در حال ایجاد یک شکاف رو به رشد بین غنی و فقیر بوده و منجر به فروپاشی اجتماعی و تجزیه بافت اجتماعی جامعه می شود، و فردگرایی و مصرف گرایی شایع ،که به عدم تعامل و مشارکت جمعی در جامعه مدنی دامن می زند (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۸)

 

در این زمینه،پاسخ کشورها ‌به این چالش ها، موجب افزایش تأکید بر افراد به عنوان منابع اجتماعی وشهروندانی فعال،و به رسمیت شناختن این منابع است که می‌تواند به طور فعال با جنبه‌های منفی این چالش ها مقابله استفاده شود.در اینجا تأکید خاص بر آماده سازی مردم برای آمادگی بهتر جهت ایفای نقش خود و مسئولیت در جامعه مدرن، به عنوان شهروندانی فعال، مصرف کنندگان، کارگران و پدر و مادران در طیف وسیعی بوده است (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۸).

 

در این زمینه، به نقش آموزش شهروندی ‌در آماده سازی مردم، به ویژه کودکان و افراد جوان اهمیت داده می شود. این ‌امر را می توان در زمان‌های گوناگون و از طریق تأکید بر تقویت و توسعه هویت و تعلق، تقویت انسجام اجتماعی و مسئولیت مدنی و تشویق و حمایت از مشارکت فعال مردم در اجتماعاتی که به آن تعلق دارند، محقق ساخت. این تاکیدات اغلب در ارتقاء شهروندی به عنوان یک عمل فعال شهروندی در طیف وسیعی از زمینه ها تمرکز دارد.

 

تأکید بر شهروندی فعال به عنوان یک وزنه تعادل در برابر جنبه‌های منفی تغییرات جهانی است که در جوامع مدرن با نقش کلیدی آموزش در این رابطه تقویت می شود. سیاست آموزشی این است که تغییر اجتماعی به طور فزاینده ای به عنوان یک عامل حیاتی دیده شود، به طور فعال آماده سازی کودکان و نوجوانان فقط برای کنار آمدن با سرعت تغییر در جامعه مدرن نیست، بلکه به توسعه دانش لازم، فهم، مهارت‌ها، نگرش‌ها و رفتارهایی است که آن ها را به استفاده بهتر از فرصت ها و چالش هایی که در طول زندگی خود مواجه هستند، قادر خواهد کرد. آموزش و پرورش در حال حاضر بسیار جامع تر و انعطاف پذیر نسبت به گذشته دیده می شود، که شامل طیف وسیع تری از یادگیری و روش تدریس در داخل و خارج از مدرسه است و منجر به افزایش استقلال برای یادگیرنده از طریق پیشرفت های مدرسه می شود. در حال حاضر کمیسیون اروپا در همکاری با شورای اروپا،شاخص های توسعه برای شهروندی فعال را تعریف می کندو دامنه شهروندی هم مادام العمر و هم در عرصه زندگی است. این در کنار جنبش آموزش از دور با تمرکز خاص ‌در مورد موضوعات درسی، با تمرکز فراگیر در زمینه‌های عمومی تر، و برای حالت فعال و مشارکتی، یادگیری و تدریس صورت گرفته است(کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۹).

 

اقدامات و رفتارهای لازم شهروندی فعال

 

در مورداقدامات ورفتارهای شهروندی فعال،می توان به مواردی چون افزایش تعامل و مشارکت در جامعه،تأکید بر مشارکت در هر دو جامعه مدنی و تمدن بشری ،تأکید بر آموزش گسترده ی مادام العمر و زندگی اجتماعی اشاره کرد.در این زمینه توسعه ابعاد شهروندی فعال فقط شامل دانش و درک نیست، بلکه توسعه مهارت ها و رفتارها از طریق تجربه مشارکت در طیف وسیعی از زمینه ها نیز هست (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۱۱).کندی(۲۰۰۶) در مقاله ای ‌در زمینه محتوای مفهومی شهروندی، بین اجزای شهروندی «فعال» و «غیرفعال» تمایزی را ترسیم می‌کند. او نشان می‌دهد اجزای شهروندی فعال بیشتر درپی تحقق امورمختلف مرتبط با شهروندی بوده و عملی فعال است، در حالی که شهروندی غیرفعال،منفعل بوده و با وضعیت موجوددر ارتباط است. شهروندی فعال وابسته به زمینه‌های فرهنگی و تاریخی کشورها است،که نشان دهنده درک متفاوت و متنوع شهروندی فعال است.از این نظر با توجه به دیدگاه کندی(۲۰۰۶)، اجزای بسیار فعال در شهروندی فعال عبارتند از: (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۱۳)

 

اجزای شهروندی فعال از دیدگاه کندی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هویت ملی تمام دولت های ملی برای ترویج هویت ملی از این نوع تلاش می‌کنند آگاهی از ارزش‌های تاریخ ملی ۱ تأکید بر انتقال دانش از طریق آموزش مدنی در مدارس وجود دارد حمایت از نمادهای ملی (مانند پرچم، سرود) ۲ میهن دوستی میهن دوستی به هویت ملی مربوط می شود اما شکل گسترده تری است که به دنبال حمایت از دولت ملی در مقابل تهدید خارجی است تمایل به خدمت در ارتش ۱ حمایت از ادعاهای دولت در مقابل دیگر ‌دولت‌های‌ ملی ۲ وفاداری این ویژگی ها اغلب ارزش هایی درونی هستند که ‌دولت‌های‌ ملی به دنبال ترویج آن از طریق اموزش و پرورش هستند شهروندان مطیع هستند ۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:37:00 ق.ظ ]