کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



آخرین مطالب


جستجو


 



۲-۱۰ تجاری سازی یافته های پژوهشی
در فرایند توسعه تکنولوژی ، مرحله تجاری سازی یکی از مراحلی است که در کشورهایی مثل ایران به آن کم توجه شده می شود.به علت وجود نیروی انسانی خوش فکر و خلاق ، ایده های خوبی در مرحله تحقیقاتی (چه در سطح دانشگاهی و چه در سطح تجربی و کارگاهی)در کشور ما ارائه می شود، اما متاسفانه بیشتر آنها در همان حد توقف نموده و در جهت به تولید رساندن آن ایده ها ، اقدام عملی صورت نمی پذیرد. بعد از انقلاب نیز تلاش های زیادی در این جهت صورت گرفته ولی به نظر می رسد به دلایل ریشه ای نهفته در اقتصاد کشور و سایر معضلات ساختاری، سیاسی و غیره آن هنوز مرحله تجاری سازی نهادینه نشده است. مشکلات اقتصادی و معیشتی و عدم اشتغال با وجود درآمدهای قابل توجه نفتی و سایر مزیت های ملی نشان از این معضلات ریشه ای می دهند.
تجاری سازی در برگیرنده آرایه های مختلفی از فرایند های مهم فنی ، تجاری و مالی است که باعث تبدیل تکنولوژی جدید به محصولات یا خدمات مفید می شود، به عبارت دیگر فرایند تبدیل تکنولوژی های جدید به محصولات موفق تجاری را تجاری سازی نامند. این فرایند شامل فعالیت هایی از قبیل ارزیابی بازار ، طراحی محصول ، مهندسی تولید ، مدیریت حقوق مالکیت معنوی ، توسعه استراتژی بازاریابی ، افزایش سرمایه و آموزش کارگر می شود (Icerman, Youtie, & Reamer, 2003).
مرکز انتقال تکنولوژی آمریکا[۲۹] تجاری سازی را به صورت توسعه تکنولوژی موجود تعریف می کند. بطوری که می تواند در سطح وسیع تری نسبت به کاربرد فعلی مورد بهره برداری قرار گیرد. همچنین می تواند در بازارهای متقاضی که قبلا مورد بهره برداری قرار نگرفته است ، استفاده شود (APCTT, 2005) .
در مفهوم مذاکره ، تجاری سازی را تولید نمونه اولیه از طریق انتقال تکنولوژی توسعه یافته و تحقیقاتی می دانند بطوریکه می توان آن را به عنوان ترکیبی از فرآیندهای تولید و مهندسی قبل از ارائه کالا به بازار دانست. به طور جامع می توان گفت تجاری سازی شامل مجموعه ای از فعالیت هایی می شود که قادر به کسب ایده های تجاری سازی تکنولوژی ، به مرحله رشد رساندن آنها ، توسعه تکنولوژی تحقیق یافته تحقیقاتی ، ساخت نمونه اولیه با بهره گرفتن از تکنولوژی های توسعه یافته ، توسعه فرایند جدید یا بهینه سازی فرآیندهای موجود عرضه محصول به بازار ، ایجاد موقعیت فروش و ایجاد زیر ساخت های جدید است (APCTT, 2005). تجاری سازی فرایند تبدیل تکنولوژی به محصولات موفق از نظر اقتصادی است (Icerman, Youtie, & Reamer, 2003).
فرآیندی است که در آن نتایج و دستاوردهای تحقیقاتی تبدیل به تکنولوژی و نهایتا تولید محصول می گردد. به بیانی دیگر ورود تکنولوژی به بازار به منظور کسب درآمد اقتصادی را تجاری سازی گویند. در این فرایند چگونگی ارتباط مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی با مراکز صنعتی مورد بررسی قرار می گیرد، به تعبیر دیگر تجاری سازی به معنی کاربردی کردن نتایج تحقیقات تولید شده در مراکز تحقیقاتی است.
در تعریفی دیگر تجاری سازی عبارت است از فرآیندی که در آن صنعت و حرفه ای ، راهی را برای استفاده از پیشرفت های مهندسی و علمی ساده تر تکنولوژی می یابد تا به تقاضای بازار نزدیک شود. به عبارت دیگر تجاری سازی تکنولوژی یعنی نقل مکان دادن طرح و ایده تا بازار به صورت سریع و بهینه در محیط تجاری امروزی. این فرایند با مراحل طرح ایده ، طراحی ، توسعه ، بالا بردن تولید ، بازاریابی و کوشش های بعدی برای پیشرفت محصول ادامه می یابد (kumar & jain, 2003).
پایان نامه - مقاله - پروژه
تجاری سازی تکنولوژی نیاز به همکاری نهادهای مختلفی دارد که به صورت یک شبکه گسترده فعالیت ها و مراحل فوق الذکر را به انجام برساند. در شکل ۲-۵ ارتباط صنعت، دانشگاه و مراکز تحقیقاتی نشان داده شده است.
شکل ۲- ۵ : نهادهای درگیر در تجاری سازی
همچنین تجاری سازی فرآیندی است که طی آن نتایج بدست آمده از تحقیق در یک محیط پژوهشی به یک محصول موفق قابل عرضه به بازار تبدیل می شود. اغلب چنین فکر می کنند که تجاری سازی گام های پیوسته و مرتبی است که شامل تعریف محصول ( یا فرایند ) ، ساخت یک پیش نمونه و آزمایش امکانات آن ، تکمیل ساخت محصول و طراحی ، آغاز مرحله تولید و در نتیجه فرستادن این محصول به بازار و بخش فروش می شود. یقینا این یک مسیر پیوسته و پی در پی نیست بلکه یک جریان آهسته و پر هزینه است (Junaid Zaidi & Naeem) .
اصولا مقوله تجاری سازی را در کشورهای مختلف باید در نظام های ملی نوآوری و نظام های حمایتی این کشورها از فعالیت های تحقیق و توسعه جستجو کرد. چرا که تجاری سازی تکنولوژی های حاصل از تحقیق و توسعه ، نمی تواند تضمینی یکجانبه باشد و لازم است که زمینه های آن در نظام صنعتی ، اقتصادی فراهم گردد. (ناصری, ۱۳۸۵)
تجاری سازی در فرهنگ لغات هریتج به معنی ” به کارگیری روش های کسب و کار به منظور سود ” و ” انجام بهره گیری” آمده است. تعاریف متعددی از قبیل"معرفی یک محصول یا خدمت در بازار برای سود” ، “فرایند تبدیل چیزی به فعالیت تجاری” تعاریف تقریباً مترادفی هستند که در سایر فرهنگ لغات ها برای تجاری سازی می توان یافت (فکور, ۱۳۸۵).
از دیدگاه چیسا و پیکالیج[۳۰] (۱۹۹۸) تجاری سازی را می توان فرایند انتقال و تبدیل دانش تولید شده در مراکز تحقیقاتی به انواع فعالیت های تجاری به شمار آورد(صمدی و همکاران, ۱۳۸۸). در ادبیات نوآوری نیز تعاریفی نزدیک به هم از تجاری سازی صورت گرفته است. ساده ترین تعریف تجاری سازی را “عرضه یک محصول جدید در بازار” می داند. ریمر،آیسرمن و دیگران تجاری سازی را “فرایند تبدیل تکنولوژی به محصولات موفق اقتصادی” تعریف کرده اند.
دولت کانادا در سند برنامه بودجه ای سال ۲۰۰۴ تجاری سازی را اینگونه تعریف کرده است:"فرآیندی که از طریق آن یافته های حاصل از تحقیق به بازار آورده می شوند و ایده ها یا یافته های جدید به محصولات و خدمات جدید یا تکنولوژی های فروختنی در سراسر جهان ، توسعه می یابند.
تعریف اسکاتیش اینتر پرایز[۳۱] (۱۹۹۶) از تجاری سازی چنین است:” تجاری سازی فرایند تبدیل علم و تکنولوژی ، تحقیق جدید یا یک اختراع به محصول یا فرآیندهای صنعتی قابل عرضه در بازار است.این کار می تواند هم توسط شرکت های موجود و هم از طریق ایجاد شرکت های جدید صورت گیرد” (فکور, ۱۳۸۵) .
بر اساس نظر ریمر[۳۲] (۲۰۰۳) تجاری سازی فرایند تبدیل تکنولوژی های جدید به محصولات موفق تجاری است. به عبارت دیگر، تجاری سازی در برگیرنده آرایه های مختلفی از فرآیندهای مهم فنی، تجاری و مالی است که باعث تبدیل تکنولوژی جدید به محصولات یا خدمات مفید می شوند. این فرایند شامل فعالیتهایی از قبیل ارزیابی بازار ، طراحی محصول ،مهندسی تولید، مدیریت حقوق مالکیت معنوی ،توسعه استراتژی بازاریابی ، افزایش سرمایه و آموزش کارگر می شود (Reamer & Others, 2003) .
بر اساس دیدگاه مرکز منطقه ای انتقال تکنولوژی آسیا و اقیانوسیه [۳۳] ،تجاری سازی شامل مجموعه ای از فعالیت ها می شود که قادر به کسب ایده ها ، به مرحله رشد رساندن آنها ، توسعه تکنولوژی های حاصل از تحقیقات ،ساخت نمونه اولیه ،گسترش تکنولوژی های توسعه یافته، توسعه فرایند جدید یا بهینه سازی فرآیندهای موجود،عرضه محصول به بازار،ایجاد موقعیت فروش و ایجاد زیر ساختهای جدید است (APCTT, 2005).
تجاری سازی تحقیقات مجموعه تلاش هایی است که منظور آنها فروش نتایج و یافته های فعالیت های دانشگاهی با هدف کسب سود و ارتباط هر چه بیشتر آموزش و پژوهش با اهداف اقتصادی و اجتماعی می باشد. به عبارت دیگر تجاری سازی به طور کلی فرآیندی است که طی آن ایده ها، یافته های تحقیقاتی بخش دانشگاهی به محصولات، خدمات و فرآیندهای قابل عرضه در بازار تبدیل می شود که از طریق آن یافته های حاصل از تحقیق به بازار آورده می شوند و ایده ها یا یافته های جدید به محصولات و خدمات جدید یا تکنولوژی های قابل فروش در سراسر جهان توسعه می یابند(فکور, ۱۳۸۵).
همانطور که تجربه سایر کشورها نشان می دهد ، یکی از مهمترین عوامل موفقیت تجاری سازی تحقیقات در بخش دانشگاهی کشور تامین بودن منابع مالی مورد نیاز است . علاوه بر نیاز نهادهای انتقال تکنولوژی در بخش دانشگاهی به منابع مالی جهت فعالیت های تخصصی خود در زمینه انتقال تکنولوژی و تجاری سازی تحقیقات ، به طور کلی در فرایند تجاری سازی تحقیقات در دو مقطع خاص دیگر به طور ویژه نیاز به منابع مالی وجود دارد. اول زمانی که ایده های تحقیقاتی لازم است مرحله نمونه سازی و اثبات مفهوم را طی کنند و دوم زمانی که پس از طی شدن این مرحله ، تکنولوژی های حاصل شده در بخش دانشگاهی اقتضا دارند در قالب یک شرکت انشعابی[۳۴] مبتنی بر تکنولوژی مورد راه اندازی قرار گیرند (فکور, ۱۳۸۵).
۲-۱۱ مکانیسم های انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت
مکانیسم های مختلفی برای انتقال تکنولوژی وجود دارد. علی رغم آنکه انتقال نتایج تحقیقات به صنعت به طور وسیعی به عنوان عامل اساسی جهت رشد و رقابت پذیری صنعت پذیرفته شده است ولی مکانیسمی به عنوان بهترین مکانیسم انتقال تکنولوژیی وجود ندارد. بسیاری از نوشته ها در زمینه انتقال تکنولوژی از دانشگاه به صنعت به نقش امتیاز ثبت اختراع و مجوز دهی تمرکز یافته اند. تشکیل شرکت های انشعابی از دانشگاه نیز توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است علاوه بر این موارد بخشی از تحقیقات بر روی مشاوره ، تحقیقات قراردادی و مشتری تمرکز کرده اند و بخشی از مطالعات نیز بیشتر به جابجایی افراد از بخش دانشگاهی به صنعت توجه داشته اند. با در نظر گرفتن انواع مختلف مکانیسم های انتقال تکنولوژی، مسیرهای مختلفی که بخش تجاری می تواند به دانش تولید شده در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی دسترسی پیدا کرده و از آنها بهره مند شوند به قرار زیر است:
انتشار و تبادل آزاد ایده ها و اطلاعات از طریق سمینارها و سایر شکلهای ارتباطات غیر رسمی.
ارتباط های علم – صنعت.
آموزش و تربیت پرسنل شرکت ها.
انتقال افراد شامل استخدام دانشجویان، محققان و کارکنان سابق توسط شرکت ها و انتقال کارکنان به داخل و بیرون از پایگاه علمی.
مشاوره، تحقیقات قراردادی و مشترک با صنعت
مجوزدهی یا اعطای حق استفاده از دارایی فکری از طریق مجوزدهی محدود (هنگامیکه دانشگاه مالکیت دارایی فکری را نگاه می دارد) یا واگذاری (هنگامیکه دانشگاه به مالکیت دارایی فکری پایان داده اما ممکن است برای امکان ادامه استفاده از آن در تحقیقات آتی خود توافق کند) به شرکت های موجود یا جدید.بهره برداری از دارایی فکری از طریق روش های متعدد و متنوع تشکیل شرکت های دانشگاهی بر مبنای فعالیت های مجوزدهی ، تاسیس شرکت هایی با سرمایه گذاری مشترک و شرکت های تاسیس یافته توسط کارکنان و دانشجویان فارغ التحصیل.
۲-۱۲ فرایند تجاری سازی نتایج تحقیقات در بخش دانشگاهی
فرایند تجاری سازی تحقیقات از مراحل مختلف و متفاوتی تشکیل می گردد، جهت سهولت توضیح این فرایند بهتر است به طور مرحله وار آن را به سه مرحله تقسیم کنیم:
مرحله اول (مرحله انجام تحقیق):
این مرحله با فعالیت های تحقیقاتی جهت دستیابی به نتایج آغاز و با توسعه دانش جدیدی در قالب یافته ها و یا اختراعات مبتنی بر تکنولوژی این مرحله به پایان می رسد.
مرحله دوم (مرحله انتقال نتایج حاصل از تحقیق):
فعالیت های این مرحله نیز تحت تاثیر مدلی است که مرحله تحقیق بر اساس آن انجام شده است.اما اساسا در این مرحله فعالیت های مربوط به انتقال صورت می گیرد که شامل موارد زیر می گردند:
ارزیابی قابلیت تجاری سازی نتایج، ارزیابی قابلیت ثبت و حفاظت قانونی از نتایج ، مطالعه بازار و بازاریابی، بررسی و انتخاب مکانیزم های مختلف قابل استفاده جهت تجاری سازی از قبیل لیسانس دهی و تشکیل شرکت های تحقیقاتی جهت توسعه یا تجاری سازی یک نوآوری و غیره و نهایتاً انتقال نتایج.
جهت انجام فعالیت های این مرحله ، نهاد تجاری سازی و توانمندی های تخصصی آن از اهمیت اساسی برخوردار است. این مرحله عملا با انتقال رسمی نتایج به طرف انتقال گیرنده پایان می پذیرد.
مرحله سوم (مرحله پس از انتقال):
این مرحله با تصاحب نتایج منتقل شده از طرف انتقال گیرنده شروع شده و نیز در این مرحله فعالیت های بهره برداری از نتایج و فعالیت ها و روابط متقابل طرفین انتقال دهنده و انتقال گیرنده مطرح می باشد.
مراحل فوق در فرایند تجاری سازی به صورت ترتیبی می باشند اما این مراحل دارای تاثیر متقابل هستند، به عبارت دیگر این مراحل ممکن است وابسته به یکدیگر باشند اما از روندی ترتیبی پیروی می کنند که در آن هر مرحله حاصل از مراحل پیشین می باشد (فکور,۱۳۸۵).
۲-۱۳ عوامل اصلی فرایند تجاری سازی
می توان گفت فرایند تجاری سازی متشکل از ۳ عامل اصلی می باشد: ابتدا فعالیتهای فنی لازم جهت تبدیل فناوری به یک محصول با ارزش و تولید آن با کیفیت و کمیت لازم. دوم مدیریت بازرگانی و تحلیل بازار جهت تضمین وجود تقاضای کافی و پرمنفعت برای محصول ، مدیریت و کارکرد مناسب شرکتهایی که در راستای محصول جدید فعالیت می کنند. یعنی مالکیت فکری به طور مناسب مدیریت شده و بخشی از بنگاه که در اطراف محصول جدید ساخته شده به خوبی عمل کند. سوم دسترسی به عوامل تولید مورد نیاز برای تجاری سازی موفقیت آمیز که شامل سرمایه ، مالی ، تسهیلات فیزیکی و نیروی کار ماهر است (Icerman, Youtie, & Reamer, 2003) .
در زیر به توضیح بیشتر هر یک از این عوامل ۳ گانه که شامل نوع منابع تجاری سازی موجود برای تکنولوژی بنگاه ها می باشد، پرداخته شده است:
جنبه های فنی
توسعه و طراحی محصول و مهندسی تولید ، دو جنبه اصلی فرایند تجاری سازی از لحاظ فنی می باشند. در توسعه و طراحی محصول ، دانشمندان و مهندسان ، نوآوری ها را به محصولاتی مقرون به صرفه برای تولید ، با ویژگی های فنی ، ارزشی و زینتی جذاب برای مصرف کنندکان تبدیل می کنند. ویژگی های فنی مورد توجه عبارتند از قابلیت عملکرد ، قابلیت اطمینان ، قابلیت تولید و قابلیت نگهداری. در مهندسی تولید طراحی فرایند تولید برای تولید محصول جدید مورد توجه است. غالبا مهندسین تولید در فرایند مهندسی همزمان با طراحان محصول همکاری می کنند. بدین ترتیب همه جنبه های توسعه محصول و طراحی سیستم های تولید نه بصورت تدریجی یا جداگانه بلکه بصورت یکپارچه عمل می کنند. تولید در مقیاس کوچک غالبا جهت آزمون همزمان طرح های محصول و روش های تولید صورت می گیرد (Icerman, Youtie, & Reamer, 2003).
مدیریت بازرگانی و تحلیل بازار
حل مسایل فنی مهندسی تولید و طراحی محصول ، برای موفقیت تجاری سازی لازم است ولی کافی نیست. درآمد و سود ناشی از فروش محصول باید به میزانی باشد که شرکت بازگشت سرمایه ای در حد مطلوب داشته باشد. عناصر اصلی مدیریت بازرگانی و تحلیل بازار در فرایند تجاری سازی به شرح زیر هستند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 07:34:00 ب.ظ ]




۳.۷۲۶۷

 

۰.۸۷۸۹

 

-۳۹-نوآوری در خدمات بانکداری الکترونیکی

 

 

 

۱۰

 

۴.۴۱۱۸

 

۳.۰۶۰۱

 

۱.۳۵۱۷

 

-۴۳-همکاری با بانک های دیگر در زمینه خدمات بانکداری الکترونیکی

 

 

 

(جدول۵-۱.مقایسه مولفه های خدمات بانکداری الکترونیکی)
زیر شاخص های زیر بیشترین اختلاف را دارند:
۱-همکاری با بانک های دیگر در زمینه خدمات بانکداری الکترونیکی
۲-نوآوری در خدمات بانکداری الکترونیکی
۳-سرعت انجام خدمات بانکداری الکترونیکی
بانک تجارت دارای همکاری گسترده با بانک سرمایه است. یکی از نکات مثبت این گونه همکاری ها این است که هزینه هایی که بانک سرمایه برای بازاریابی و پیدا کردن مشتری صرف می کند، هم به سود بانک سرمایه است و هم به سود بانک تجارت. چرا که بسیاری از خدمات بانکداری قابل استفاده در بانک دیگر نیز می باشد. بنابراین به نظر می رسد که بهتر است بانک تجارت میزان همکاری خود را با بانک های دیگر چه از لحاظ کمی و چه کیفی افزایش دهد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
دومین مورد مربوط به نوآوری در خدمات بانکداری الکترونیکی است. پیشرفت ها و نوآوری های بزرگی در دنیای امروزه صورت گرفته که اکثر آن مرهون خدمات الکترونیکی و ارتباطی است. در حال حاضر با توجه به بالا بودن سطح انتظارت مشتریان و نیز فضای رقابتی بین بانک های خصوصی و دولتی، پیشنهاد می شود تمرکز ویژه ای به مقوله خدمات الکترونیکی گردد و با مشورت و راهنمایی کارشناسان خبره و به روز، بانک تجارت به نوآوری و استفاده بیشتری از اسن خدمات بپردازد.
سومین عامل هم همان طور که در بخش مدیریت ارتباط با مشتریان گفته شد، ضرورت به روز کردن زیر ساخت های ارتباطی بانک است تا با بالا بردن سرعت انجام خدمات الکترونیکی، به موفقیت های بیشتری دست یابد.
با توجه به آنکه یکی از شاخه های اصلی خدمات بانک ها، بانکداری الکترونیکی است ؛ مشخص می شود این مقوله توجه زیادی را می طلبد. دنیای امروز نیز ، دنیای ارتباطات از راه دور و خدمات الکترونیکی است. بنابراین دور از ذهن نخواهد بود روزی که شعب شهری بانک ها به حداقل برسد و همه مردم کارهای بانکی خود را از راه دور و با اینترنت بانک، تلفن بانک، موبایل بانک، دستگاه های ATM و … انجام دهند. بدیهی است که در حال حاضر نیز با توجه به مشغله ها و گرفتاری ها و نیز محدودیت زمانی که برای افراد وجود دارند، دنبال استفاده از خدمات بانکداری الکترونیکی و بانکداری از راه دور باشند. در این دوره بانکی موفق است که از هم اکنون زیرساخت های خود را تصحیح و بهبود بخشد تا با فراگیر شدن خدمات بانکداری الکترونیکی، راهنما و الگوی بانک های دیگر برای این گونه خدمات به حساب آید. راه دیگر نیز استخدام و مشورت با کارشناسان است . کسانی که با آشنایی از دانش روز دیگر و پیشرفت هایی که در کشورهای دیگر صورت می گیرد بتوانند راهنمایی های موثری برای توسعه شبکه خدمات بانکداری الکترونیکی در بانک تجارت داشته باشند.
۵-۲-۲-۲.مدیریت ارتباط با مشتریان:
با توجه به جدول زیر :

 

 

رتبه

 

وضعیت مطلوب

 

وضعیت موجود

 

اختلاف

 

مولفه ها

 

 

 

۱

 

۴.۵۱۳۷

 

۴.۳۴۶۲

 

۰.۱۶۷۵

 

-۱۷-محافظت از اطلاعات محرمانه

 

 

 

۲

 

۴.۲۸۴۷

 

۳.۹۶۷۱

 

۰.۳۱۷۶

 

-۲۳-وجود ساعات کاری متناسب با مشتریان

 

 

 

۳

 

۴.۱۷۲۷

 

۳.۷۶۶۲

 

۰.۴۰۶۵

 

-۲۷-امکانات فیزیکی مناسب

 

 

 

۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:34:00 ب.ظ ]




روش AHP(فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی)
این روش بعنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره توسط پروفسور ساعتی ارائه شده است . این روش از دهه ۱۹۷۰ نظر تحقیق را به خود جلب کرده و تاکنون تحقیقات بسیاری روی آن انجام گرفته است . هدف از فرایند تحقیق سلسله مراتبی ایجاد یا تشکیل سلسله مراتبی پیچیدگی یک سلسه طی مدارج طبقه بندی شده از بزرگ به کوچک یا از عمومی به مطالب خاص است ، تا اینکه بتوان بدین ترتیب مطابق درک ازموضوع به دقت بیشتری دست پیدا کرد . برای اجرای این فرایند باید در گام نخست ، درخت سلسله مراتبی مسئله را ترسیم کرد که دارای هدف، معیارها و زیر معیارها است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در گام بعدی می بایست جدول مقایسات زوجی معیارها و زیرمعیارها تهیه گردد و در اختیار اعضای حرکت کننده در تحقیق قرار گیرد . در گام سوم، جداول تکمیل شده توسط افراد بایستی از لحاظ نرخ ناسازگاری بررسی گردند و جداولی که دارای نرخ ناسازگاری بیش از ۱/۰ هستند به افراد برگشت داده شود تا در فضاوت خود که دارای ناسازگاری است تجدیدنظر کنند (مومنی، ۱۳۸۷، ص: ۴۰)
برای درک موضوع و چگونگی بکارگیری تکنیک AHP ، ابتدا ساختار تئوریک تکنیک AHP تشریح گردیده و پس از آن به نحوه رتبه بندی و محاسبه نرخ ناسازگاری و … می پردازیم .
ارزیابی فرایند تحلیل سلسله مراتبی
فرایند تحلیل سلسله مراتبی طوری طراحی شده که با ذهن و طبیعت بشری مطابق و همراه می شود و با آن پیش می رود. این فرایند مجموعه ای از قضاوت ها (تصمیم گیری ها )و ارزش گذاری های شخصی به یک شیوه مختلفی می باشد، به طوری که می توان گفت این تکنیک از یک طرف وابسته به تصورات شخصی و تجربه، جهت شکل دادن و طرح ریزی سلسله مراتبی یک مساله بوده و از طرف دیگر به منطق، درک و تجربه جهت تصمیم گیری و قضاوت نهایی مربوط می شود.
نیاز دیگر فرایند تحلیل سلسله مراتبی اینست که ساختار و چارچوبی را جهت همکاری و مشارکت گروهی در تصمیم گیری ها یا حل مشکلات مهیار می کند .
توماس ساعتی (بنیان گذار این روش) ویژگی های فرایند تحلیل سلسله مراتبی را به شرح زیر بیان می کند:
۱- فرایند تحلیل سلسله مراتبی یک مدل یگانه ، ساده و انعطاف پذیر برای حل محدوده وسیعی از مسایل بدون ساختار است که به راحتی قابل درک برای همگان می باشد.
۲- برای حل مسایل پیچیده ، فرایند تحلیل سلسله مراتبی هم نگرشی سیستمی و هم تحلیل جزء به جزء را بصورت توام به کار برد. مجموعاً افراد در تحلیل مسایل یا کلی نگری کرده و یا به جزئیات پرداخته و کلیات را رها می کند در حالی که فرایند تحلیل سلسله مرابتی هر دو بعد را با هم به کار می بندد.
۳- فرایند تحلیل سلسله مراتبی وابستگی را بصورت خطی در نظر می گیرد . ولی برای حل مسایل که اجزاء به صورت غیرخطی وابسته اند نیز بکار گرفته می شود.
۴- فرایند تحلیل سلسله مراتبی اجزای یک سیستم را بصورت سلسله مراتبی سازماندهی می کند . این نوع سازماندهی با تفکر انسان تطابق داشته و اجزا در سطوح مختلف طبقه بندی می شوند.
۵- فرایند تحلیل سلسله مراتبی مقیاس برای اندازه گیری معیارهای کیفی تهیه کرده و روشی برای تخمین و برآورد اولویت ها فراهم می کند.
۶- فرایند تحلیل سلسله مراتبی سازگاری منطقی قضاوت های استفاده شده در تعیین اولویت ها را محاسبه کرده و ارائه می نماید.
۷- فرایند تحلیل سلسله مراتبی منجر به برآورد رتبه نهایی و گزینه می شود.
۸- فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولویت های وابسته به فاکتورها در یک سیستم را در نظر گرفته و بین آنها تعادل برقرار می کند و فرد را قادر می سازد که بهترین گزینه را بر اساس اهدافش انتخاب کند.
۹- فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای توافق گروهی اصرار و پافشاری ندارد ولی تلفیقی از قضاوت های گوناگون را می تواند ارائه نماید.
۱۰- فرایند تحلیل سلسله مراتبی فرد را قادر می سازد که تعریف خود را از یک مساله تصحیح می کند و قضاوت و تصمیم خود را بهبود دهد.
ساختن درخت سلسله مراتبی
اولین قدم در فرایند تحلیل سلسله مراتبی ایجاد یک نمایش گرافیکی یکی از مساله می باشد که در راس آن هدف کلی مساله و در سطوح بعدی معیارها، زیرمعیارها و گزینه ها قرار دارند . هر چند یک قاعده ثابت و قطعی برای رسم سلسله مراتبی وجود ندارد، اما معمولاً یک سلسله مراتب بصورت زیر می باشد :
هدف- معیارها – زیرمعیارها- گزینه ها
در یک نگاه کلی می توان گفت که روش ساختن یک درخت سلسله مراتبی به نوع تصمیمی که باید اتخاذ گردد وابستگی دارد . بطور مثال ، اگر تصمیم موردنظر انتخاب یک گزینه باشد می توان از گزینه ها شروع کرده و آن را در پائین ترین سطح نشان داد و در سطح بعدی معیارهایی که برای انتخاب گزینه ها موردنظر می باشند قرار گیرند و در بالاترین سطح هدف سلسله مراتبی که یک عنصراست قرار گیرد . یک نمونه کلی از درخت سلسله مراتبی بصورت زیر است :
تصمیم کلی مساله (هدف)
معیار n
معیار ۱
معیار ۲
زیر معیار ۱
گزینه ۲
زیر معیار ۲
گزینه n
زیر معیار n
گزینه ۱
نمودار ۳-۱- یک نمونه کلی از یک درخت سلسله مراتبی ( مومنی، ۱۳۸۵)
گاهی اوقات خود معیارها نیز باید بصورت جزئی تر مورد تجزیه و تحلیل واقع شوند که در این گونه موارد یک سطح دیگر(که شامل زیر معیارها می شود) به سلسله مراتب اضافه می گردد. البته ضرورتی ندارد که تمام معیارها دارای زیر معیار باشند.
محاسبه وزن
در فرایند تحلیل سلسله مراتبی عناصر هر سطح نسبت به عنصر مربوط خود در سطح بالاتر بصورت زوجی مقایسه شده و وزن آن ها محاسبه می گردد که این وزن ها را وزن نسبی می نامیم. سپس با تلفیق وزن های نسبی ، وزن نهایی هر گزینه مشخص می گردد که آن را وزن مطلق می نمامیم .
در این مقایسه ها تصمیم گیرندگان از قضاوت های شفاهی استفاده خواهند کرد، به گونه ای که اگر عنصر i با عنصر j مقایسه شود تصمیم گیرنده خواهد گفت که ارجحیت i برj یکی از حالات زیر است:
- کاملاً مرجح یا کاملاً مهم تر یا کاملاً مطلوب تر
- ترجیح یا اهمیت یا مطلوبیت خیلی قوی
- ترجیح یا اهمیت یا مطلوبیت قوی
- کمی مرجع یا کمی مهم تر یا کمی مطلوب تر
- ترجیح یا اهمیت یا مطلوبیت یکسان
این قضاوت ها توسط ساعتی به مقادیر کمی بین ۱ تا ۹ تبدیل شده اند که در جدول زیر مشخص گردیده اند.
جدول شماره ۳-۲- مقادیر ترجیحات برای مقایسه های زوجی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:34:00 ب.ظ ]




۱-۶-۱-۲. فرهنگ سازمانی
چشماندازی تازه برای ارزیابی سازمانها است و آنرا یک نیروی اجتماعی می‌دانند که معرفت و ادراکات اعضای سازمان را از مفاهیم و واقعیتها، شکل داده، الگوهای رفتار سازمانی را کنترل می‌کند و موجب تعلق و عدم تعلق افراد به سازمان میشود (ایران زاده،۱۳۸۱،ص ۱۹۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
درگیر شدن در کار: عبارتست از توانمند سازی(افراد اختیار، ابتکار و توانایی برای اداره کردن کارشان را دارند. این امر نوعی حس مالکیت و مسؤلیت در سازمان ایجاد میکند)، تیمسازی(در سازمان به کار گروهی در جهت اهداف مشترک، ارزش داده میشود) و توسعه قابلیت‌ها(سازمان به منظور تأمین نیازها و باقی ماندن در صحنه رقابت بطور مستمر به توسعه مهارتهای کارکنان میپردازد).
پایداری: عبارتست از ایجاد تغییر (سازمان قادر است راههایی برای تأمین نیازهای تغییر ایجاد کند، و میتواند محیط مؤسسه را بشناسد، به محرکهای جاری پاسخ دهد و از تغییرات آینده پیشی جوید)، مشتریگرایی (سازمان مشتریان را درک میکند و به آنها پاسخ میدهد و پیشاپیش درصدد تأمین آینده بر میآید. در واقع مشتریگرایی درجهای که سازمانها در جهت رضایتمندی مشتریان هدایت میشوند را نشان میدهد) و یادگیریسازمانی (میزان علائم محیطی را که سازمانها دریافت، ترجمه و تفسیر میکنند و فرصتهایی را برای تشویق خلاقیت، سبک دانش و توسعه تواناییها ایجاد میکند اندازه میگیرد).
سازگاری: عبارتست از ارزشهای بنیادین (اعضای سازمان در یک دسته از ارزشهایی که هویت و انتظارات آنها را تشکیل میدهند شریک اند)، توافق (اعضای سازمان قادرند در اختلافات مهم به توافق برسند. این توافق هم شامل توافق در سطح زیرین و هم توانایی در ایجاد توافق در سطوح دیگر میباشد) و هماهنگی و پیوستگی (واحدهای سازمانی با کارکردهای متفاوت میتوانند برای رسیدن به اهداف مشترک خیلی خوب با هم کار کنند. مرزهای سازمانی با اینگونه کار کردن به همریخته نمیگردد).
مأموریت: عبارتست از گرایش و جهت استراتژیک (گرایشهای استراتژیک روشن جهت اهداف سازمانی را نشان میدهد و هر شخص میتواند خودش را در آن بخش(صنعت)، مشارکت دهد)، اهداف و مقاصد (اهداف با استراتژی مأموریت و افق دید سازمان پیوند مییابد و سمت و سوی کار افراد را مشخص میکنند) و چشمانداز (سازمان یک دیدگاه مشترک از وضعیت آینده دارد. آن ارزش بنیادی را ابراز میکند، اندیشه و دل نیروی انسانی را با خود همراه ساخته و در همین زمان جهت را نیز مشخص میکند) (دنیسون،۲۰۰۰،صص۱۱۱-۱۱۹).
۱-۶-۲. تعاریفعملیاتی
۱-۶-۲-۱کارآفرینی سازمانی
پرسشنامه استاندارد بارینگر و بلودُرن (۱۹۹۹) با مقیاس پنج درجهای لیکرت برای سنجش کارآفرینیسازمانی استفاده شده است. این پرسشنامه در کل از ۹ سوال تشکیل شده است که ۳ سؤال اول بعد نوآوری، ۳ سوال دوم بعد ریسک پذیری، و بالاخره ۳ سؤال آخر بعد پیشگامی را میسنجد.
۱-۶-۲-۳. فرهنگ سازمانی
۶۰ سؤال پرسشنامه استاندارد فرهنگسازمانی دنیسون که با مقیاس پنج گزینهای لیکرت طراحی شده به سنجش ابعاد فرهنگسازمانی شامل درگیر شدن در کار ۱۷ سؤال (۱ تا ۱۷)، پایداری ۱۴ سؤال(۱۸ تا ۳۱)، سازگاری ۱۴ سؤال (۳۲ تا ۴۵) و مأموریت ۱۵ سؤال (۴۶ تا ۶۰) میپردازد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
مقدمه
برای انجام هرکاری اولین و اصلیترین کار، ارائه تعاریفی درباره مفاهیم موجود در آن فعالیت است. علوم انسانی جزء آن دسته از علومی است که نمیتوان همانند فیزیک و شیمی به بیان تعاریف قطعی در حوزه های مرتبط با آن پرداخت. تعاریف نسبی هستند و نمیتوان تعریف قطعی برای مفاهیم علوم انسانی بیان کرد. در این میان کارآفرینی سازمانی مفهوم جدیدی است که به تازگی وارد ادبیات و علوم انسانی شده است و در مدت کوتاهی در مباحث توسعه پیدا کرده و توانسته سهم بسزایی در تبیین مسائل توسعه کسب کند.
لذا در این فصل با توجه به اینکه موضوع پژوهش بررسی ارتباط میان فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی است، ابتدا به بررسی موضوعات فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی از قبیل مفاهیم و تعاریف، ویژگیها، مزایا، ضرورت و اهمیت، تاریخچه، اهداف و اصول، مراحل یا فرآیندها، ابعاد، مدلها، نظریهها، الگوها، تئوریها، عوامل تأثیرگذار و … بررسی خواهند شد. سپس در بخش دوم که تحت عنوان پیشینهپژوهش میباشد، به بررسی پیشینههای مرتبط با فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی میپردازیم.
۱-۲-کارآفرینی سازمانی
نیاز به نوآوری در خدمات و محصولات و از طرفی داشتن کارکنانی کارآفرین باعث شده است بسیاری از سازمانها به تجدید نظر در ساختار سازمانی خود بپردازند. این سازمانها، کارآفرینی و نوآوری را بعنوان فرهنگسازمانی تلقی میکنند، تا سازمان مربوطه بطور اثربخشتری به حیات خود ادامه دهد (عزتی و سید تقوی، ۱۳۸۸، ص۴۳). در واقع امروزه، نقش کارآفرین بعنوان موتور توسعهاقتصادی، قهرمان توسعهصنعتی، محرک و مشوق سرماﻳﻪگذاری، گزینه اصلی انتقالفناوری، گزینهرفعخلل و تنگناهایبازار و گزینهاصلی ایجاد اشتغال است (فدائیکیوانیونساج حسینی،۱۳۸۷،ص۵).
تا اوایل دهه ۱۹۷۰ تحقیقات در زمینه کارآفرینی بر اقدامات یا ویژگیهای افراد متمرکز بود. محققان متعاقباً تشخیص دادند که خود سازمانها نیز مبادرت به فعالیتهای کارآفرینانه مینمایند(بورگلمن[۴]،۱۹۸۳، نقل از شوقی و صالحی،ص۴). این امر باعث شکلگیری ایده کارآفرینیسازمانی گردید. کارآفرینی سازمانی مفهومی است که بر سازمان نه بر افراد، و بر فرهنگها و فرایندهای سازمانی متمرکز است (کورنوال و پرلمن[۵]،۱۹۹۰،ص۳۷).
کارآفرینی عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری در سازمانهای امروزی بوده و سازمانها در اکثر کشورهای توسعه یافته، در حال انتقال از حالت بوروکراتیک به وضعیت کارآفرینی سازمانی میباشند. شومپیتر، کارآفرینی را عامل محرک رشد اقتصادی میداند و از آن بعنوان پایه و اساس توسعه یاد میکند (سندیپ، پلاکر و یان[۶]،۲۰۰۷،ص۱۶۳). در این راستا، کارآفرینیسازمانی دریچهای بسوی بهرهبرداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمانها محسوب میشود (کوارتکو و همکاران،۲۰۰۵،ص۲۹۹). رقابت و مبارزه سازمانها برای برخی پیامدهای مطلوب نظیر مشتریان، سهم بازار، رتبه سازمان و یا منابع مورد نیاز است (کالتر[۷] به نقل از جعفر زاده، ۱۳۸۶، ص۷).
همچنین نوآوری برای سازمانهایی که در پی بقا و اثربخشی هستند یک نیاز اساسی است و بسیاری از سازمانها شدیداً بدنبال روشها و رویکردهای نوآورانه و کارآفرینانه به منظور بهبود اثربخشی، کارآمدی و انعطافپذیری هستند. در همین راستا کارآفرینیسازمانی بسرعت در حال تبدیل شدن به یک سلاح انتخابی برای بسیاری از سازمانها است. کارآفرینیسازمانی تلاشی برای ایجاد ذهنیت و مهارتهای کارآفرینانه و همچنین وارد ساختن این ویژگیها و ذهنیتها به درون فرهنگ و فعالیتهای سازمان است(استونر و همکاران،۱۹۹۵، ترجمه پارساییان و اعرابی،۱۳۷۹،ص۲۵).
در شرایط کنونی که سازمانها با مسائلی چون تغییر و تحولات سریع فناوری، رقابت پیچیده، رشد سریع تعداد رقبای جدید، تنوع نیازها و خواسته های مشتریان و میل کلی به بالا بردن بازدهی و بهره وری، روبرو هستند، کسب و کارهایی میتوانند قدرت رقابت داشته باشند که با برعهده گرفتن نقشی فعال و تأثیرگذار از کارآفرینیسازمانی که بعنوان عامل تحریک و تقویت رقابت، نوآوری و روانکننده تغییر و عامل تعادل در اقتصاد پویا یاد میشود، پشتیبانی نمایند، اما تحقیقات گوناگون نشان میدهند علیرغم اینکه سازمانها اهمیت نوآوری و کارآفرینی را برای رقابت در دنیای امروز پذیرفته اند، اما بدلیل نبود زیرساخت مناسب در ایجاد نوآوری و کارآفرینی موفق نبودهاند(ژنگ و همکاران،۲۰۰۹،ص۱۹).
۲-۱-۱. مفاهیم و تعاریف کارآفرینی
کارآفرینی یا همان فرایند کشف فرصتها بیان می‌کند که چگونه افراد بصورت مستقل و یا در داخل سازمانها، مسائل و چالشهای ناشناخته را می‌بینند و چارچوبی جدید از ابزارها و اهداف ایجاد می‌کنند تا از آنها استفاده کنند. البته کارآفرین فقط مواردی را می‌بیند و برای استفاده از آن برنامه‌ریزی می‌کند که ارزش لازم را داشته باشند (ارو[۸]،۱۹۷۴، نقل از صالحی و شوقی،۱۳۹۱، ص۱۰). در راستای استفاده از فرصتها، کارآفرینان کالاها یا خدماتی را به جامعه عرضه می‌کنند که مشتری‌پسند بوده و بازار یا محیط خواهان آنها است. بنابراین لازم است کارآفرینان اطلاعات کاملی از بازار و محیط داشته باشند. فرایند مبادله و تعامل با محیط می‌تواند این اطلاعات را فراهم کند (جوانوویک[۹]،۱۹۸۲، نقل از صالحی و شوقی،۱۳۹۱، ص۱۴).
از ابتدای طرح واژه کارآفرینی در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از آن بر اساس دیدگاه های گوناگون ارائه شده است که عمده ترین آنها عبارتند از:
تعریف جوزف شومپیتر[۱۰] با رویکرد اقتصادی (۲۰۰۳): وی کارآفرینی را موتور توسعه اقتصادی میداند و از آن تحت عنوان تخریب خلاق یاد میکند و بیان میدارد که کارآفرین فردی است که ترکیبات جدیدی را در تولید ایجاد میکند و کارآفرینی عبارت است از عرضه کالایی جدید، روشی جدید در فرایند تولید، ایجاد بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در کسب و کار ( احمدپور داریانی و مقیمی، ۱۳۸۷، ص ۴۸).
تعریف دیوید مککللند[۱۱] با رویکرد روانشناسی (۱۹۹۱): وی نیاز به موفقیت را یک عامل بالقوه در کارآفرینی مطرح کرد. نیاز به موفقیت، نوع خاصی از انگیزه است که شامل یک احساس درونی و قوی نسبت به موفقیت میباشد. از نظر او کارآفرینان دارای سه شاخص هستند: ۱- فعالیت زیاد، ۲- جهت گیری نسبت به موفقیت، ۳- تعهد نسبت به دیگران (پرداختچی و شفیع زاده، ۱۳۸۵،ص۲۴).
تعریف پیتر دراکر[۱۲] با رویکرد مدیریتی(۱۹۸۵): کارآفرینی بهرهبرداری از فرصتها برای ایجاد تغییرات است و کارآفرین همواره بدنبال تغییر، پاسخ دادن به آن و بهرهبرداری از آن بعنوان یک فرصت است. او معتقد است که مدیریت فعالیتهای کارآفرینی به شکل تصادفی در سازمانها اتفاق نمیافتد بلکه شرایطی باید فراهم شود:۱-سازمانها نیاز به فرهنگی دارند که حاضر به قبول نوآوری باشد.۲-زمینه سنجش نظام عملکردهای مربوط به نوآوریو کارآفرینی فراهم شود.۳-مدیریت فعالیتهای کارآفرین نیاز به ساختمند شدن دارد(همان منبع،ص۲۵).
بطور کلی را فرایند خلق چیزی جدید و با ارزش، با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی، مالی و استقلال تعریف کرده اند. این تعریف بدون در نظر گرفتن زمینه کاری، بر چهار جنبه اساسی کارآفرینی تأکید میورزد:
نخست آنکه کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هر چیز جدید و البته ارزشمند. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است، ارزش داشته باشد.
دوم آنکه کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است. فقط کسانی که درگیر فرایند کارآفرینی می شوند درک صحیحی از مقدار قابل توجهی زمان و تلاش دارند که صرف خلق چیزی جدید شده و آن را به فعالیت در آورده است.
جنبه سوم، در نظرگرفتن ریسکهای اجتناب ناپذیر است. این ریسکها بنا بر زمینه تلاش کارآفرینان، شکلهای مختلفی دارد، امّا معمولاً پیرامون زمینه های مالی، روانی و اجتماعی متمرکزند.
بخش آخر تعریف به پاداشهای کارآفرین اشاره دارد. مهمترین این پاداشها استقلال است که باعث رضایت شخصی می شود. برای کارآفرینان سودجو پاداشهای مالی نیز مهم هستند(هیسریچ و پیترز[۱۳]،۲۰۰۲،ص۴۵).
۲-۱-۲. انواع کارآفرینی از دیدگاه صمد آقایی (۱۳۸۲)
۲-۱-۲-۱. در قالب افراد آزاد و غیروابسته به سازمان (کارآفرینان شخصی- کارآفرینی مستقل[۱۴])
در کارآفرینی مستقل کارآفرین از ایده اولیه تا ارائه محصول خود به جامعه، کلیه فرایندهای کارآفرینانه را با ایجاد یک بنگاه اقتصادی جدید، بطور مستقل شروع میکند. انگیزههای متفاوتی در افراد وجود دارد که سبب میشود بطور مستقل کار کنند، یکی از انگیزهها استقلال طلبی است که از قویترین نیازهای فرد کارآفرین ذکر شده است، او میخواهد کارها را به شیوه خود انجام دهد و کار کردن برای دیگران برای او سخت است، زیرا همواره اعتقاد دارد که خودش بهتر از هر کسی از عهده کار بر میآید و همچنین نیاز به پیشرفت و احساس رضایتمندی شغلی از دیگر انگیزههایی است که شخص را به ایجاد یک بنگاه اقتصادی مستقل ترغیب و تشویق میکند. بطورکلی کارآفرینی مستقل فرایندی است که کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانهای را بطور مستقل به ثمر برساند و کارآفرین مستقل با توجه به ویژگیهای نوآوری و خلاقیت منابع لازم را برای شروع یک کار جدید فراهم میکند.
۲-۱-۲-۲. در قالب کارکنان سازمان (کارآفرینان سازمانی- کارآفرینی درون سازمانی[۱۵])
هر چند این نوع کارآفرینی نیز عملی فردی است ولی عمل و فرایند تحت حمایت و نظارت سازمان صورت میگیرد. بطوریکه کارآفرین فرایندی را طی میکند تا فعالیت کارآفرینانهای را در سازمان سنتی به ثمر برساند.
۲-۱-۲-۳. در قالب سازمان (سازمان کارآفرین- کارآفرینی سازمانی[۱۶])
اختلاف این نوع کارآفرینی با دو مورد قبلی در این است که در کارآفرینی سازمانی فرایند کارآفرینی توسط سازمان طی میشود تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند. این نوآوری در سازمان هم به محصولات سازمان و هم به نظامهای مدیریتی سازمان بر میگردد. بطوری که شومپیتر (۱۹۳۴) نوآوری کارآفرینان سازمانی را عامل تفکیک آنها از مدیران میداند(صمدآقایی، ۱۳۸۲، صص ۱۱۷-۱۱۹).
تفاوت کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی در این است که در اولی یک فرد سرمنشأ نوآوری و تحول و کارآفرینی سازمان میشود، اما در دومی تمامی اعضای شرکت و سازمان دارای روحیه کارآفرینی میباشند و این روحیه نوآوری در جاجای سازمان وجود دارد (منصوری،۱۳۸۷، ص۷۴).
۲-۱-۳. مفهوم کارآفرینی سازمانی
نخستین گام جهت شناخت، درک و توصیف مفهوم کارآفرینیسازمانی مطالعه سیر تحول آن است. بدین منظور سیر تحول این مفهوم طی چهار دهه را در شکل ۲-۱ بررسی می‌کنیم (هادی زاده مقدم و رحیمی فیل آبادی،۱۳۸۴،ص۸۶).
شکل ۲-۱: سیر تحول مفهوم کارآفرینی سازمانی
کالینز و مور[۱۷] (۱۹۷۰)، اولین محققینی بودند که در مطالعات خود، بین کارآفرینی مستقل و سازمانی تمایز قائل شدند و اینطور عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل، سازمانهای جدید را بطور مستقل تأسیس میکنند درحالیکه کارآفرینان سازمانی ساختاری جدید را در درون سازمان ایجاد میکنند (صمد آقایی، ۱۳۸۲،ص ۶۶).
کارآفرینیسازمانی رویکردی است که بعنوان یک مفهوم ضروری و مورد نیاز مدیریت مطرح میباشد (والکمن، توکارسکی و گرانهاجن[۱۸]،۲۰۱۰،ص۳). ویژگی مشترک کارآفرینیسازمانی، تمرکز بر نوآوری و ارائه محصول جدید است. نکته حائز اهمیت این است که مدیران بدون داشتن کارکنان با انگیزه ذاتی بالا نمیتوانند به کارآفرینی سازمانی دست یابند (گاو و لیو[۱۹]،۲۰۰۴،ص۳۷).
کارآفرین سازمانی معادل واژه لاتین Intrapreneurshipاست که در آن یک فرد آغازگر فعا‌لیت‌های مخاطره آمیز در سازمان است. از طرف دیگر، لازمه‌ Corporate Entrepreneurship(که کارآفرینی سازمانی ترجمه شده) آن است که کل سازمان و کارکنان آن دار‌ای روحیه کارآفرینی شوند (احمدپور داریانی، ۱۳۸۴،ص۶۳).
تعاریف متعدد کارآفرینی سازمانی که در مقالات و کتب مختلف و از دیدگاه صاحبنظران متعدد ارائه شده است، بطور قابل ملاحظهای به هم شباهت دارند. مکنزی و دیکامبو[۲۰] (۱۹۸۶)، معتقدند که فعالیت کارآفرینانهسازمانی میتواند شامل توسعه یک محصول جدید تا ایجاد یک فرایند اثربخش باشد. جینگ و یانگ[۲۱] (۱۹۹۰)، کارآفرینی سازمانی را بعنوان فرایند توسعه محصولات یا بازارهای جدید تعریف میکنند. کوراتکو، منتاگنو و هورنسبای[۲۲] (۱۹۹۰)، کارآفرینیسازمانی را بعنوان ایجاد کسب و کارهای جدید در درون چارچوب شرکتهای مادر توصیف مینمایند. مکگرات، بولیند و ونکاتارامن[۲۳] (۱۹۹۲)، کارآفرینیسازمانی را بعنوان ابزار شرکتها برای افزایش ثبات اقتصادیشان در بلند مدت تعریف مینمایند و آریلا[۲۴] (۱۹۹۶)، معتقد است که کارآفرینیسازمانی دارای سه بعد میباشد که عبارتند از: نوآوری، توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید و ریسکپذیری. بطور کلی زهرا با بررسی پیشینه کارآفرینی سازمانی پیبرد که بیشتر تعاریفی که در زمینه کارآفرینی سازمانی مطرح شده است، آنرا بعنوان یک فعالیت نوآورانه در درون سازمان معرفی مینماید(پیرس[۲۵]، ۲۰۰۳، ص۲۳). در ادامه به برخی از تعاریفی که در زمینه کارآفرینی سازمانی وجود دارد اشاره میکنیم:
کارآفرینیسازمانی عبارتست از مجموعه فعالیتﻫﺎیی که بهرﻩبرداری از مزایای رقابتی نوآوری را در یک سازمان امکان پذیر کرده و رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری در سازمانﻫﺎ است. در حقیقت کارآفرینیسازمانی بعنوان دریچهﺍی بسوی بهرﻩبرداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمانﻫﺎ قلمداد ﻣﻰشود(کوارتکو و همکاران،۲۰۰۵،ص۳۱۳).
کارآفرینیسازمانی فرایندی است که طی آن سازمانها بدون توجه به محدودیتها، فرصتهای محیطی را شناسایی نموده و با ارائه خدمات و محصولات نوآورانه، نیازهای جامعه را در راستای توسعه پایدار تأمین مینمایند (مقیمی، ۱۳۸۷،ص ۱۶۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ب.ظ ]




زمان بر بودن بازده مالی
تامین هزینه‌های مخابراتی
نامحسوس بودن بازده مالی
به روز رسانی شبکه‌ها
تهیه کامپیوتر
هزینه های اتصال به وب
توسعه ماهواره و رایانه
۲-۸- بانک صادرات ایران به عنوان یکی از بزرگترین بانک‌های کشور و گستردگی فعالیت نیازمند استفاده از ابزارهای نوین الکترونیک در ارائه خدمات خود می‌باشد این بانک در حال حاضر بیش از ۳۲۰۰ شعبه در داخل کشور و ۲۳ شعبه در خارج از کشور دارد که سیستم یکپارچه بانکی به نام سپهر یکی از توانمندهای این بانک محسوب می‌گردد. این بانک دارای سرپرستی‌های مختلف می‌باشد که در این پژوهش شهرزابلبه عنوان نمونه برای کل بانک صادرات ایران در جهت رفع موانع پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در نظر گرفته شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۱ مقدمه :
فصل سوم
روش تحقیق
به طور کلی فرایند تحقیق را اغلب روش علمی تحقیق تعریف می‌کنند که مطالعه منظم رشته معینی از دانش به منظور کشف واقعیتها یا اصول علمی است. بنابراین هدف اصلی تحقیق کسب دانش یا اطلاعاتی است که به طور اخص به یک موضوع یا مسئله مربوط می‌شود و وسائل و مراحلی که در جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات برای رسیدن به یک هدف معین مورد استفاده قرار می‌گیرد، روش یا متدلوژی تحقیق می‌نامند.
۳-۲- طرح تحقیق
روش انجام پژوهش یکی از مهمترین فاکتورهایی است که بر تحقیق و نتایج حاصله اثر می‌گذارد و غالباً به هدف پژوهش، ماهیت موضوع، امکانات اجرایی تحقیق و فرضیه‌های تدوین شده بستگی دارد. یکی از انواع روش های تحقیق، تحقیق توصیفی است که مجموعه روش‌هایی می‌باشد که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده‌های مورد بررسی است و شامل جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه‌ها یا پاسخ به سوالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه می‌شود. در این گونه تحقیقات پژوهشگر بدون اینکه دخالت‌های ذهنی یا عملی در «آنچه که هست» داشته باشد، نتایج عینی خود را از موقعیت گزارش می‌دهد و با بهره گرفتن از روش‌های گوناگون به توصیف آن می‌پردازد. در این نوع پژوهش محقق به ترتیب زیر عمل می‌کند:
الف : به جمع آوری اطلاعات واقعی و مفصل از پدیده‌ای ویژه می‌پردازد.
ب :‌ به شناسایی و بررسی مسائل، شرایط و وقایع جاری مبادرت می‌ورزد.
ج: به مقایسه و ارزشیابی وقایع اقدام می‌کند و در نهایت پس از تائید یا رد هر یک از فرضیات به ارائه راهکار اقدام می‌کند.
از نظر هدف و نوع تحقیق کاربردی است. طرح تحقیق این پژوهش، تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. چرا که محقق درصدد است تا تصویری از وضعیت موجود با بهره گرفتن از جمع آوری نظرات صاحبنظران و متخصصان مربوطه ارائه نماید.
۳-۳ جامعه آماری
جامعه آماری که به آن جمعیت آماری نیز گفته می‌شود به مجموعه افراد (یا عناصر) دارای ویژگی یا ویژگیهای مشترک اطلاق می‌شود که تحقیق درباره آن انجام می‌شود. کار مهم محقق این است که با دقت و به صورتی کامل جامعه را تعریف کند. تعریف جامعه باید به صورت توصیف دقیق عنصرهایی باشد که به جامعه تعلق دارند و آن را می‌سازند (عمیدی ۱۳۷۸، ۱۰). با توجه به تعریف ،جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه متخصصین، مدیران و صاحب نظران بانک صادرات ایران شهر زابل که با بانکداری الکترونیک آشنایی دارند. که شامل ۵۰ نفرمی‌باشد. این افراد شامل رئیس ،‌ معاونین ، کارشناسان، روسای شعب و معاونین آنها و رئیس دایره در سطح شهرزابل می‌باشند.
۳-۴ نمونه اماری :
به هر زیر مجموعه از جامعه آماری، نمونه گفته می‌شود. برای اینکه بتوان «نمونه» را با اطمینان در تحقیق بکار گرفت «نمونه» باید با روش‌های مورد قبول انتخاب و شرایط معینی داشته باشد.
۳-۴-۱ حجم نمونه
با توجه به اینکه تعداد افراد متخصص و صاحب نظر در حوزه بانکداری الکترونیک در سطح بانک صادرات شهرزابل ۵۰ نفر می‌باشد، نقطه نظرات تمامی این افراد دراین تحقیق بکار گرفته شده اند به عبارت دیگر از نظرات تمام افراد جامعه آماری استفاده شده است. بنابراین سرشماری یا تمام شماری صورت گرفته است. به عبارت دیگر حجم نمونه در این تحقیق همان ۵۰ نفر جامعه آماری می‌باشد.
۳-۵ فرضیه‌های تحقیق
همانطوریکه قبلاً اشاره شده است فرضیه تحقیق مبتنی بر این سوال اساسی «عوامل موثر در ایجاد و توسعه بانکداری الکترونیک در ایران کدامند؟» است. به این ترتیب فرضیه‌های اصلی تحقیق عبارتند از :
فرضیه ۱- عوامل فنی مانع پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل است.
فرضیه ۲- عوامل فرهنگی مانع پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل است.
فرضیه ۳- عوامل پیاده سازی و مدیریتی مانع پیادهسازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل است.
فرضیه ۴- عوامل مالی مانع پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل است.
نکته‌ای که در اینجا باید به آن اشاره شود آن است که در این تحقیق علاوه بر شناسایی موانع پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل ، رتبه بندی اهمیت این موانع نیز انجام می‌شود بنابراین شش فرضیه فرعی در ادامه ارائه شده است.
۳-۶- متغیرهای تحقیق:
در هر تحقیق علمی برای پاسخ به سوالات تحقیق و یا آزمون فرضیه‌ها، تشخیص متغیرها امری ضروری است چرا که متغیرها ایده اصلی یک پژوهش و مفهومی قابل تغییر است. مهمترین و مفیدترین راه برای طبقه بندی متغیرها و نقشی که در تحقیق بر عهده دارند، تقسیم آنها به دو نوع متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته است.
در این تحقیق، موانع و چالش‌های مختلف در پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل متغیرهای مستقل می‌باشند و محقق آنها را تحت عناوین موانع فنی، موانع فرهنگی، موانع مدیریتی و موانع مالی طبقه بندی نموده است.
همچنین بانکداری الکترونیک متغیر مستقلی است که پژوهشگر درصدد است تا موانع موثر در پیاده سازی و توسعه آن در بانک صادرات شهرزابل را بررسی نماید.
به منظور بررسی تاثیر هر یک از موانع فنی، فرهنگی، مدیریتی و مالی بر پیاده سازی و توسعه بانکداری الکترونیک در بانک صادرات شهرزابل ، هر یک از این عوامل بر اساس ادبیات موضوع مطرح شده و مصاحبه با صاحب نظران و خبرگان به ابعاد جزئی تری تفکیک شده است که به شرح جداول ذیل می باشند:
جدول۳-۱- ابعاد در نظر گرفته شده برای موانع فنی

 

  نامتناسب بودن سرعت خطوط اینترنت
  پایین بودن سطح دسترسی مشتریان به شبکه وب
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ب.ظ ]