ب – ۳ – ۵ - ۲ ) مردم در سطحی نبودند که ظرفیت پذیرش چنین والی را داشته باشند.به عبارت دیگر مردم لیاقت تحت امر بودن چنین شخصی را نداشتند.
ب - ۳- ۵ – ۳ )پذیرش انتقادمردم آن قبیله بخصوص در آن زمان بخصوص مصلحتی خاص داشته در تاریخ بیان نشده است. چرا که درموردقضیه اعتراض مردم در عدم پذیرش ولایت عتاب بن اسید حضرت موضعی کاملا متفاوت اتخاذ کردند.جریان به شرح زیر است :
«… وقتی رسول خدا تسلط حتمی و قطعی بر مکه معظمه یافت و کارها به ثبات آمد، عتاب بن اسید را امیر مکّیان قرارداد. وقتی این خبر به آنان رسید، گفتند که محمد[ صلی علیه وآله وسلم ] به تحقیر ما ادامه می‏دهد، به‏گونه‏ای که جوانکی کم سن و سال و هجده ساله را بر ما ولایت و امارت بخشید، در حالی‏که بین ما پیران سالخورده و همجواران حرم امن الهی ـ که بهترین بقعه زمین است ـ وجود دارد.
رسول خدا نامه بلکه عهدنامه‏ای خطاب به اهل مکه و به نفع عتاب نگاشت:
از محمد رسول‏الله به همسایگان بیت الله الحرام و سکانداران آن، اما بعد، هر کدام از شما مؤمن به خدا و محمد نبی خدا است، افعال و اقوال پیامبر را تصدیق و تصویب می‏کند و به علی، برادر محمد و رسول و صفیّ او و بهترین خلق خدا بعد از او به عنوان ولیّ نگاه می‏کند. او از ما است و در خط ما است و هر کس مخالف او است، مستحق سحق و عذاب سعیر است. خداوند هیچ یک از اعمالش رانمی پذیرد، هر چند بزرگ باشد و برای همیشه وارد جهنم خواهد شد. بدانید محمد رسول خدا عتاب بن اسید را برای مصالح و احکام و شئون گوناگون شما نصب نمود و به او اموری همچون تنبیه غافلان و تعلیم جاهلان و مستقیم نمودن منحرفان و تأدیب بی ادبان شما تفویض کرد، زیرا رسول خدا به‏خوبی فضیلیت این جوان را بر شما در خصوص تبعیت و موالاتش از رسول خدا و علاقمندی به علی که ولیّ‏خدا است، می‏داند. پس عتاب خدمتگزار ما و در راه خدا برادر ما و دوستدار دوستداران ما و دشمن دشمنانمان است و برای شما آسمانی سایه سار و زمینی حاصل خیز و پاک و خورشیدی فروزان است. خدا او را بر همه شما برتری داد به خاطر محبت و موالات محمد و علی و پاکان خاندان آن دو. خدا او را حاکم شما قرار داد. وی به آنچه خدا اراده می‏کند، عمل می‏نماید. خدا او را توفیق می‏دهد و یاری می‏کند، چون او حظ و شرف را از محبت محمد وعلی گرفته است. او نیاز به مؤامره و مطالعه ندارد [=در تصمیم‏ گیری‏ها آزاد است و نیاز نیست مرتبا با ما در تماس باشد [و راستگو و سدید و امین است. هر کس او را اطاعت کند، سزاوار پاداش فراوان است اما هر کس با او مخالفت کند، لایق عذاب شدید است و خدای غالب و عزیز بر او غضب خواهد کرد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مبادا هیچ کدام از شما به جوانی او خرده بگیرد و احتجاج کند، زیرا بزرگتر، افضل نیست، بلکه افضل اکبر است! عتاب در موالات ما و موالات دوستان ما و خصومت با دشمنان اکبر است. بدین خاطر او را امیر شما قرار دادیم و رئیس گردانیدیم. مرحبا به فرمانبردارانش.
وقتی عتاب نزد مکّیان آمد و عهدنامه و حکمش را خواند، در جایی ایستاد که همه او را می‏دیدند و فریاد زد: ای مردم مکه! رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مرا به عنوان یک شهاب آتش زا به سوی منافقان میان شما پرتاب کرده و به عنوان رحمت و برکتی بر مؤمنان فرستاده و من عالم ترین مردم به حال و وضع شما هستم و منافقان را خوب می‏شناسم. به زودی نماز را برپا می‏دارم. هر کس پیوست، با او برخورد مؤمن خواهم کرد وهر کس گسست، او را دشمن خواهم داشت، مگر معذور باشد که عذرش پذیرفته است وگرنه مجازات خواهد شد و گردن او را خواهم زد تا حرم خدا را از منافقان پاک کنم.
اما بعد همانا راستی شرط امانت و فجور، خیانت است. گناه و فحشا میان قومی شیوع و رسوخ نیافت مگر آنکه ذلیل و علیل شدند. ای مردم! قدرتمند شما نزد من ضعیف است تا حق از او بستانم و ضعیف شما نزد من قدرتمند است تا حق او را بستانم. تقوا داشته باشید و مفتخر به اطاعت الهی شوید و خود را با مخالفت خدا ذلیل نکنید.»( حکیمی وآرام،۱۳۸۰، ۶۸۶)
ب – ۳ – ۵ - ۴ ) برکناری آن والی درآن زمان ویژه از ولایت آن قبیله ویژه مصلحتی خاص داشته که در تاریخ بیان نشده است.
ب – ۳ – ۵ - ۵ ) انتصاب والی دوم درآن زمان ویژه به ولایت آن قبیله ویژه وحتی به عنوان جانشین فردی مخصوص مصلحتی خاص داشته که در تاریخ بیان نشده است.
ب – ۳ – ۶ ) تفاوت سوال برای دانستن وتقویت ایمان با اعتراض و سوال برای پیش بردن اهداف خود:
یعنی نباید از ولی امر هیچ سؤالی کرد؟(همان گونه که ابراهیم خلیل الله علیه السلام برای اطمینان قلب خود از معاداز خدا خواست زنده شدن مردگان را برایش به صورت عملی نشان دهد.اشاره به آیه ۲۶۰ سوره بقره است.)
از آنجا که هدف این تحقیق روشنگری برای دست یافتن به بهترین الگوی رفتاری است باید تمام زوایای یک مسئله را شکافت تا به نتیجه قابل قبولی رسید.آنچه که باید در قدم نخست به آن توجه کرد این است که انبیا واولیاء اگرچه در مراتب بالایی از وجود قراردارند اما در همان مراتب بالا هم درجاتی وجود دارد مطابق آنچه در تاریخ ونصوص دینی داریم مقام سیادت انبیاء واولیاء و به طریق اولی اشرفیت مخلوقات عالم از آن شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم است ودر آن هیچ شکی نیست.
از طرف دیگر وقتی در سیره ایشان دقت نظر می شود به خوبی قابل ملاحظه است که حضرت بدون در خواست قبلی و به خواست ذات اقدس احدیت به عرش عروج می کنند وملکوت آسمان ها وزمین را مشاهده می کنند وبه مقام «کان قاب قوسین او ادنی» ( سوره نجم آیه ۹ ) نایل می شوند.اما حضرت ابراهیم علیه السلام از باریتعالی درخواست می کند که معاد و برانگیخته شدن دوباره مردگان را ببیند.نظیر همین درخواست از موسی کلیم الله نقل شده که از ذات اقدس احدیت تقاضا می کند که برای ایمان آوردن گروهی ازبنی اسرائیل خود را برای آنان بنمایاند اما پاسخ می آید به کوه بنگریداگرکوه در جای خود ماند شماهم قادر خواهید ببینید.
( سوره بقره آیه ۵۵ وسوره اعراف آیه ۱۴۹ ) پس ملاحظه می شود که با دقت در برخی ظرایف ، آنان که مقام بالاتری دارند بدون پرسش به مقاماتی نایل می شوند که بسیاری با درخواست وحتی به قیمت ایمان آوردن تعدادی از مردم هم آن مقامات حاصل نمی شود.
با این توصیفات نتیجه همان است که نظریه ارائه شده را اثبات می کند:
«بهتر است در مقابل ولی امر ، اطاعت پیشه شود تا پرسش وکنجکاوی ….»
لازم است این نکته نیز توجه شود که این امر نه تنهایک امر اخلاقی صرف نیست بلکه مؤیدهمان جمله معروف «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است »
البته می توان این بخث را درچارچوب مباحث اخلاق سیاسی مطرح کرد اما صرف نظر از آن نیز قابلیت طرح درحوزه اندیشه سیاسی را دارد وبلکه یکی از موضوعات اخنصاصی این حوزه به شمار می رود.
ب – ۳ – ۷ ) ولی امر و دیکتاتورمستبد:
در پاسخ به این سؤال باید خاطر نشان کرد که برخلاف سیستم حکومتی غرب که اختیاراتی راکه به حاکم می دهد به زعم خود باقوانین موضوعه نظام مند کرده ومی تواند احتمال بروز فساد در سیستم حکومتی رابه حد اقل برساند.بدین ترتیب ادعا می شود قدرتی که در اختیار حاکم قرار دارد به دیکتاتوری ختم نمی شود. بدین ترتیب انبوهی از قدرت حام را افسار می زنند ،آن را کنترل قدرت می نامند.
اما باید گفت انبوه اختیاراتی که در اندیشه سیاسی اسلامی بر ولی امرمترتب می شود نه با قوانین موضوعه بشری ، بلکه با قوانین سدید خدایی بر پایه فطرت پاک الهی انسان محدود می شود.بدیهی است ضمانت اجرایی کدام یک از این قید ها بیشتر است ولازم به توضیح نیست.

فصل سوم : اندیشه وسیره سیاسی کلی امیرالمؤمنین علیه السلام

 

در این بخش اندیشه وسیره سیاسی کلی امیرالمومنین علیه السلام در چهار دوره ذیل مورد بررسی قرار می گیرد:

 

الف ) موقعیت سیاسی امیر المؤمنین علیه السلام دردوره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم

 

ب ) موقعیت سیاسی امیر المؤمنین علیه السلام دردوره پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم تا استقرار خلیفه اول

 

ج ) موقعیت سیاسی امیر المؤمنین علیه السلام دردوره قبل از خلافت

 

د ) موقعیت سیاسی امیر المؤمنین علیه السلام دردوره خلافت(البته به علت اهمیت خاص این دوره وبروز بیشتر وبهتر سیره سیاسی ایشان در این دوره توضیحات بیشتری ارائه می شود)

 

الف ) موقعیت سیاسی امیر المؤمنین علیه السلام دردوره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم

درمنابع تاریخی در باره جایگاه سیاسی اجتماعی دینی وفرهنگی امیرالمومنین علیه اسلام در دروره حیات مبارک پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم شواهد واسناد بی شماری می توان پیدا کرد.اما در این قسمت بدلیل اجتناب از اطاله کلام وتکرار مباحث تاریخی در هر بعد یا برحه از این دوره حساس به برخی نقاط عطف اشاره موردی می گردد.ازجمله این نقاط عطف می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ ) نخستین مسلمان
۲ ) نخستین یاور دوره تبلیغ مخفی رسالت نبوی
۳ ) اعلام وصایت پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم در برحه های مختلف ازجمله در میهمانی عشیره الاقربین
۴ ) سرباز جان برکف برای نجات جان شریف پیامبراعظم (صلی الله علیه وآله وسلم)در لیله المبیت
۵ ) امین مخصوص و وکیل پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم برای اتمام کارهای ناتمام مکه پس از هجرت
۶ ) توقف پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم در قبا برای الحاق امیرالمؤمنین علیه السلام به کاروان ایشان به منظور ورود به مدینه
۷ ) اعلام برادری واخوت پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم با امیرالمؤمنین علیه السلام
۸ ) فرستاده ویژه پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم برای انجام ماموریت های حساس ازجمله : ابلاغ آیات سوره برائت به مشرکین مکه ، سردار خیبر ، سرداربدر، احد وخندق ابلاغ رسمی دین به اهالی یمن
۹ ) جانشینی پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم در مواقع حساسی که ایشان در مدینه نبودند واحتمال کودتا وجود داشت.
۱۰ ) نزول آیات متعدددر مدح وتوصیف رفتار های مختلف از جمله :
الف - ۱۰-۱ ) سوره مائده آیه ۵۵ : إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون‏
سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند؛ همانها که نماز را برپا مى‏دارند، و در حال رکوع، زکات مى‏دهند
الف - ۱۰- ۲ ) سوره انسان آیه ۸ : وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً
و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى‏دهند
الف - ۱۰- ۳ ) سوره آل عمران آیه ۶۱ : فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ‏ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین‏
هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم‏.
الف - ۱۰- ۴ ) سوره بقره آیه ۲۰۷ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على (علیه السلام) در «لیله المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
الف - ۱۰- ۵ ) سوره احزاب آیه۳۳ : وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاهَ وَ آتینَ الزَّکاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...