" پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | ۲-۴) زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی متفاوت: – 9 " |
“
– جستجوی کمک: این راهبردها،در برگیرنده دانستن ضرورت کمک، دانستن اینکه دیگران میتوانند به ما کمک کنند و دانستن اینکه چگونه سؤالات مورد نیاز را بپرسیم میباشد.
۲-۴) زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی متفاوت:
جهانی بودن نابرابری اجتماعی چنین القا میکند که در ساختار اجتماعی، ویژگیهای عمومی وجود دارد که منشاء این نابرابری است. از سوی دیگر، گوناگونی صورت کارکرد، و میدان عمل نابرابریها آنقدر زیاد است که از آن می توان نتیجه گرفت که این ویژگیها یک شکل نیستند. لذا، می توان تصور کرد که جامعه های انسانی بر روی پیوستاری فرضی قرار گرفته اند که در یک حد نهایی آن، برابری کامل و در حد نهایی دیگر نابرابری کامل وجود دارد.چنین موقعیتی ایجاب میکند که پژوهشگران اجتماعی وضعیت هایی را تحلیل کنند که در آن ها صورت ها و درجات متفاوتی از نابرابری به وجود میآید و توسعه مییابد و نیز بر عهده اوست که پیامدهای این نابرابری را در جامعه هایی که دستخوش آن هستند نشان دهند.متفکران اجتماعی از همان آغاز به مسایل نابرابریهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی توجه داشته اند و در نظریه هایشان سرشت طبیعی و پایدار و اجتناب ناپذیر این نابرابری ها را خاطر نشان نموده و نقش آن ها را در زندگی اجتماعی مطرح کردهاند(ماکس وبر۱۸۶۴،۱۹۲۰).
قشربندی:
اصطلاحی در دانش جامعهشناسی است که برای توصیف نابرابریهای اجتماعی به کار میرود.قشربندی نابرابریهای ساختارمند میان گروهبندیهای مختلف مردم بر اساس مزایای اجتماعی چون قدرت، ثروت و احترام است. سلسله مراتب پایگاه اجتماعی، نظام قشربندی را تشکیل میدهد. جامعهشناسان بر مبنای این که برای کدامیک از مزایای اجتماعی اهمیت بیشتری قائلاند؛ قشربندیهای متعددی انجام دادهاند. بعضی مهمترین مزیت را ثروت دانستهاند و معتقدند که قدرت و احترام دو مزیت فرعیاند که از ثروت ناشی میشوند. ماکس وبر[۶۵],از جامعهشناسان مخالف قشربندی بر اساس ثروت بود و فشربندی بر مبنای هر کدام از مزایا را جدا و مستقل میدانست.این نظریه ماکس وبر به نظریه قشربندی سهگانه مشهور شد. کارل مارکس نیز از جامعهشناسانی است که برای نخستین بار نظریه قشربندی را مطرح کرد.
موارد قشربندی:
در جوامع بسیار ابتدایی ممکن است این تقسیمات بر پایه ی سن و جنسیت باشد، یعنی سالخوردگان از جوان ترها و مردان از زنان قدرت و منزلت بیشتری داشته باشند. جامعه شناسان میگویند در جوامع صنعتی امروز، مثلا بریتانیا، قشربندی اولیه بر پایه طبقه اجتماعی است. با این وجود، “فمینیست ها[۶۶]” معتقدند که نظام جنسیت نیز از شکلهای اصلی ِ قشربندی است، به این معنا که مردان نسبت به زنان از قدرت و منزلت بیشتری برخوردارند. تفاوتهای نژادی نیز مبنای مهمی است .مثلا ًسیاه پوستان نسبت به سفیدپوستان قدرت و منزلت کمتری دارند. سن نیز همچنان ازعوامل قشربندی محسوب می شود. به این معنا که جوانان و سالخوردگان نسبت به گروه سنی میان سال قدرت کمتری دارند. تقسیم میان جهان اول( کشورهای غربی )و جهان سوم نیزگویای رابطه استثماری است و یکی از اصول قشربندی را تشکیل میدهد. طبقه اجتماعی(کلاس اجتماعی)نوعی قشربندی است ک در آن قشرها به وسیله مقررات قانونی یا مذهبی ایجاد نمیشوند و عضویت بر مبنای موقعیت موروثی نیست.همچنین طبقه اجتماعی؛ گروهبندی وسیعی از افراد است که دارای منابع اقتصادی مشترکی هستند. نظامهای طبقاتی انعطافپذیرترین نظامهای قشربندی هستند. هیچ گونه محدودیتهای رسمی درباره ازدواج میان گروهی بین افراد متعلق به طبقات مختلف وجود ندارد.طبقه یک فرد تا اندازهای اکتسابی است؛ نه این که صرفا در هنگام تولد منسوب گردد.تحرک اجتماعی؛ حرکت صعودی یا نزولی در ساخت طبقاتی، بسیار معمولتر از انواع دیگر است. طبقات به تفاوتهای اقتصادی میان گروهبندیهای افراد و نابرابری در تملک و کنترل منابع مادی بستگی دارند. نظامهای طبقاتی اساسا از طریق ارتباطات گسترده غیرشخصی عمل میکنند. پایه های اصلی اختلافات طبقاتی، تفاوت در ثروت و شغل است. ثروتمندان، تاجران، کارفرمایان، صاحبان صنایع و مدیران اجرایی، معمولا در طبقه بالا قرار دارند. کارمندان و کارکنان متخصص حرفهای؛ طبقه متوسط را تشکیل میدهند.طبقه کارگر معمولاً در کارهای دستی و مشاغل زراعتی و باربری اشتغال دارند. در بعضی جوامع فئودالی روابط بین طبقات؛ رابطه بهرهکشی است.
انواع طبقه بندی: به طور کلی جامعه شناسان سه طبقه اجتماعی را مشخص میکنند:
طبقه ممتاز:
این طبقه، بخش کوچکی از جمعیت را تشکیل میدهد(حدود۱۰%) و چندان مورد توجه جامعه شناسان نبوده است.این طبقه شامل اشراف زمین دار و کسانی است که از راه مالکیت بر زمین، تجارت، مستغلات و امثال آن امرار معاش میکنند و مارکسیست ها، آن ها را بورژوازی مینامند. مستخدمان عالی رتبه دولت، روسای نیروهای نظامی و اعضای حکومت را نیز می توان در همین ردیف جای داد .
• طبقه متوسط(میانی):
این طبقه را کارگران متخصص و کارمندان تشکیل میدهند. مثلا معلمان، پزشکان، استادان دانشگاه، روحانیون، مدیران کارخانه ها، کارکنان دفتری، مستخدمان دولت و غیره.
• طبقه کارگر: این طبقه از کارکنان خدمات و کارگران یدی مثلا پیشخدمت، آشپز، مکانیک اتومبیل، بنا، رفتگر، کارگران کارخانه ها و غیره تشکیل می شود که “مارکس”[۶۷] (۱۸۶۴)ایشان را پرولتاریا نامید.
نابرابری اجتماعی: به موقعیتهای نابرابر بین افراد اشاره دارد که میتواند سیاسی، اقتصادی، فرهنگی باشد. نابرابری اجتماعی بنیانهای متعدی دارد، عده ای از محققان معتقدند که بنیانهای اصلی نابرابری اجتماعی تفاوتهای فردی در تواناییهای ذاتی و انگیزه و تمایل به سخت کوشی است. و یا معتقدند که نابرابری در اصل مبتنی بر تفاوتهایی است که جامعه در رفتار و برخورد با افراد بین آن ها قایل می شود. علت این فرق گذاری مشخصات و ویژگی هایی چون طبقه اجتماعی، اقتصادی، نژاد، قومیت، جنسیت و دین است که به طریق اجتماعی تعریف شده اند. از آنجا که طبقه، اساسی ترین نوع نابرابری، یعنی تفاوت در میزان دسترسی مردم به ابزارهای مادی زندگی است؛ به همین دلیل در بیشتر مباحث مربوط به نابرابری اجتماعی از اهمیت بسیاری برخودار است. نابرابری اجتماعی ضرورتا طبقاتی نیست، مثل: اختلاف دستمزد بین یک کارگر متخصص و ساده که در یک طبقه هستند). این اختلاف دستمزد باعث نمی شود که این دو در دو طبقه مختلف قرار گیرند، بلکه این دو نفراز نظر نابرابری اجتماعی تقسیم بندی میشوند.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:24:00 ق.ظ ]
|