کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



تخصیمی مسئولیت ها در مورد فرایند سیستم بین کارفرما و پیمانکار یک عامل اساسی در تعیین فلسفه و ارتباطات قرارداد «ساخت ـ طراحی» می باشد. فرایند یک پروژه صنعتی ممکن است طوری پیچیده و اختصاصی باشد که تیم کارفرما مهارت و تخصص قابل ملاحظه ای نسبت به تیم مهندسی پیمانکار «طراحی ـ ساخت» داشته باشد لذا کارفرما مسئولیت کارکرد فرآیندی و راه اندازی سیستم را خواهد داشت. در این حالت طراحی بنیادی بر عهده پیمانکار نبوده و کار را از مرحله تفصیلی شروع خواهد نمود.
در حالت دوم، طراحی فرآیندی سیستم در تخصص پیمانکار بوده و یا حتی ممکن است دانش و تخصص آن فقط نزد او باشد لذا کار از مرحله طراحی مقدماتی توسط پیمانکار انجام شده و در نهایت مسئولیت کارکرد فرآیندی و راه اندازی و تضمین بهره برداری از سیستم نیز به عهده پیمانکار می باشد و در این صورت به دلیل دانش و تخصص بالای پیمانکار، قرارداد «کلید در دست» منطقی خواهد بود و پیمانکار نه تنها مسئولیت طراحی و ساخت کارخانه بلکه آزمایشات و راه اندازی آن را بر عهده داشته و تولید کمی و کیفی محصول را در طول زمان مشخص تضمین می نماید. در این قراردادها اغلب ضرورت پیدا می کند که پیمانکار پرسنل کارفرما را برای بهره برداری و خدمات بعد از تکمیل کارخانه آموزش دهد.[۱۴۸]
پایان نامه - مقاله - پروژه
مسئولیت عملکرد فرآیندی کارخانه می تواند به صورت تقسیم شده یا مشترک باشد. کارفرما ممکن است فقط مسئولیت تهیه فرمول شیمیایی مناسب یا فرایند تئوریک سیستم را داشته و پیمانکار، طراحی انواع گوناگون تجهیزات و ارتباطات آن ها را برای این که فرایند مذکور عملی گردد انجام دهد. به طور کلی هر چقدر که تمایز مسئولیت های کارکرد فرایند سیستم بین کارفرما و پیمانکار کمتر روشن شده باشد پیدا کردن راه حل های اصلاحی در مواقعی که کارخانه درست کار نکند مطابق آیتم های قراردادی مشکل خواهد بود.
میزان مسئولیت پیمانکار در کارکرد فرآیندی کارخانه هم چنین بر طبیعت ارتباطات او با کارفرما و پیمانکاران جزء تأثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، پیمانکاری که هیچ مسئولیتی در این زمینه ندارد اغلب ترجیح می دهد که فقط با توجه به این که از وقت پرسنل خود سرمایه گذای می کند از این دید به پروژه نگاه کرده و ریسک خود را در سایر جنبه های آن به حداقل برساند. بنابراین یک شرکت مهندسی که طراحی و ساخت یک پروژه صنعتی از او خواسته شده ترجیح می دهد که قرارداد به صورت «طراحی ـ خرید تجهیزات ـ مدیریت اجراء» منعقد گردد که از نظر قانونی مسئولیتی در قبال عملکرد پیمانکاران جزء اجرائی نداشته باشد. بر عکس در حالتی که پیمانکار تضمین عملکرد فرایند سیستم را قبول می کند در واقع قیمت پیشنهادی او برای اجرای پروژه بخشی از فاکتورهای قبول ریسک عملیات اجرائی را نیز در بر خواهد داشت.
بند دوم : نوع و طبیعت توافقات مالی
مشخصه دوم برای این نوع قراردادها، توافقات مالی بوده و نحوه پرداخت، تأثیر بسزایی در قرارداد خواهد داشت. در اجرای طرح های صنعتی دو روش متدوال عبارتند از: «Cost Plus» و «Lump Sum»، که در این جا فقط قابلیت استفاده از آن ها در پروژه های «طراحی ـ ساخت» صنعتی مورد توجه قرار می گیرد. ضمناً یک روش ترکیبی نیز وجود دارد که روش «Cost- Plus» با سقف هزینه تضمین شده می باشد و بیش تر مزایای هر دو روش مذکور را از دید کارفرما شامل می گردد، بدین صورت که زمانی که هزینه ها از حداکثر مقدار تضمین شده تجاوز نماید ارتباط قراردادی شبیه حالت Lump Sum گردیده که در آن پرداخت ها به صورت درصدی از پیشرفت کار انجام می گیرد. ولی وقتی که خطری نسبت به اضافه شدن هزینه ها از سقف تضمین شده وجود ندارد در آن صورت حداکثر هزینه تضمین شده موضوعیتی نداشته و قرارداد مشابه یک توافق صرف [۱۴۹]اجرا خواهد شد.
برای تعدادی از قراردادهای کلید در دست که قبل از شروع کار مهندسی یا حداقل قبل از این که کار طراحی تا حدودی پیشرفت کرده باشد تهیه و امضاء می گردند غیر معقول است که روش پرداخت به صورت یک قلم [۱۵۰]بوده یا سقف هزینه[۱۵۱] تعیین شده باشد چون هزینه ساخت فقط بر اساس حدس و گمان خواهد بود.
گفتار سوم : دلایل جذاب بودن پروژه های «کلید در دست» برای پیمانکاران
ـ به دلیل سریع بودن این پروژه ها، پیمانکار قادر خواهد بود که کار را به سرعت انجام داده و پرداخت های مورد انتظار به او انجام شود.
ـ با توجه به ویژگی های قرارداد کلید در دست، در بیش تر مواقع این تیپ پروژه ها وابسته به برنامه زمان بندی یا فعالیت های دیگران نخواهد بود.
ـ پیمانکار برای انتخاب تجهیزات و تکنیک های اجرایی آزادی عمل بیش تری خواهد داشت.
با این حال، مورد آخر برای کارفرما جزو معایب محسوب نمی شود. چون هر چند که احتمال دارد یک پیمانکار با به کار بردن تجهیزات ارزان قیمت و سطح پایین، کیفیت کار را پایین بیاورد ولی در عین حال او می داند که چه نوع تجهیزی به راحتی می تواند فراهم شده، مطمئن تر بوده و کار را بهتر انجام می دهد. و نهایتاً پیمانکار در صورتی که تجهیزات یا سیستم به درستی عمل نکند ریسک عدم دریافت آخرین پرداخت را تقبل نموده و مهم تر از آن این که ریسک عدم گرفتن کار بعدی را باید بپذیرد.
گفتار چهام : شرح وظایف و اختیارات پیمانکار در پروسه اجرای پروژه های «کلید در دست»
در سرتاسر دنیا پیمانکارانی وجود دارند که در تمام زمینه های مهندسی و اجراء مهارت دارند و آن چه برای کارفرما اهمیت دارد بهره گیری از مجموعه مهارت و تجربه پیمانکارات در پروژه هاست که هم سرعت و هم صرفه اقتصادی را در پروژه بهبود بخشد. در پروسه تبدیل خواسته ها و الزامات کارفرما به یک طراحی قابل اجرا، پیمانکار با سؤالات زیادی مواجه می گردد از جمله تفسیرهای گوناگون از مشخصات فنی و سایر مراجع شامل استانداردها یا تجارب مهندسی و مفاهیمی از این قبیل. لذا در مرحله طراحی تفصیلی کارفرما یا مشاور او باید اطمینان یابند که پیمانکار از مشخصات عدول ننموده یا استانداردهای پروژه را پایین نیاورد.
اساساً اجرای پروژه باید بر مبنای تفسیر منطقی از اسناد مناقصه یا طراحی بنیادی و مشخصات فنی، تجارب مهندسی استاندارد که پیمانکار در سایر پروژه ها مورد استفاده قرار داده، کدها و استانداردهایی که باید به کار برده شود ولی با اتکای کامل به مهارت و تجربه پیمانکار به عنوان طراح و اجرا کننده طرح، عملی گردد.
کارفرما و مشاورین او در حقیقت با انتخاب روش «کلید در دست» به مهارت و تجارب پیمانکار اعتماد نموده و بنابراین غیر از مواردی که پیمانکار از وظایف خود به صورت اساسی و ملی عدول نماید لازم نیست در کار پیمانکار دخالت نموده یا پیشنهادات پیمانکاران را با تأخیر طولانی مورد بررسی قرار دهند مخصوصاً در مواقعی که نیازهای کارفرما تأمین گردیده و کار مطابق استاندارد و تجارب مهندسی بین المللی پیش رفته و مصالح مربوطه و تجهیزات از منابع و سازندگان تأیید شده تهیه گردد.
در قراردادهای «کلید در دست» نه تنها به صورت قانونی بلکه به شکلی کاربردی، زمان از اهمیت خاصی برخوردار بوده و باید طبق تعهدات، هم از طرف پیمانکار و هم کارفرما مراعات گردد. لذا قراردادهای استاندارد با این تفکر تهیه می شوند که در هر مرحله ای از کار چه طراحی و مهندسی، خرید کالاها و تجهیزات یا ساخت و نصب فقط موارد مهم و اساسی مورد بحث قرار گیرد و تأخیری در روند اجرای پروژه حاصل نگردد.
در مجموع می توان گفت که قراردادهای «کلید در دست» باید با روشی متفاوت از قراردادهای سنتی مدیریت بشوند و پیمانکاران در حین اجرای این قراردادها باید با ریسک خود، کار را پیش ببرند، مگر در مواقعی که مسئله ایمنی پیش بیاید. هم چنین همان گونه که در بیش تر نقاط دنیا متداول شده نباید اجازه داد که قراردادهای «کلید در دست» به سعی و خطاهای مهندسی مبدل شده و نهایتاً به نتیجه ای دورتر از آن چه در قرارداد به عنوان شرح وظایف پیمانکار پیش بینی شده منتهی گردند.
فصل سوم :
قواعد حقوقی حاکم بر قراردادهای انتقال تکنولوژی
مبحث اول :تعهدات طرفین انتقال تکنولوژی
با بررسی قواعد عمومی قراردادها، تحلیل عرف معمول در بازار تجارت فناوری و برخی مقررات حقوق داخلی و چند کشور دیگر، چند نتیجه مهم دیگر آشکار شده است. نخست این‌که این تعهد محور تمام تعهدات انتقال‌دهنده در برابر انتقال‌گیرنده است. دوم این‌که تعهد مزبور از جمله شروط اصلی ضمنی و مفروض قرارداد است و به همین علت، تصریح به آن لزومی ندارد. سوم آن‌که به منظور تحقق این تعهد، تعهد مهم دیگری به نام وارانتی بر عهده انتقال‌دهنده قرار می‌گیرد. همچنین در مورد تعهد به وارانتی، نشان داده شد که تنها برخی از اجزای تعهد به وارانتی از مصادیق شرط ضمنی محسوب می‌شود و برخی دیگر باید به نحو صریح در قرارداد مورد توافق طرفین قرار گیرد.
گفتار اول : تعهدات مربوط به انتقال دهنده
بند اول : تعهد به تحقق انتقال
اقتضای ذات قرارداد خاص انتقال فناوری «استیلای انتقال گیرنده بر فناوری موضوع قرارداد» است؛ یعنی هدف غایی در این قرارداد، برای انتقال گیرنده این است که در نتیجه اجرای قرارداد، او نیز همانند انتقال دهنده بر فناوری موضوع قرارداد مزبور، مبتنی بر اقتضای ذات قرارداد، استیلا و سیطره یابد. بر همین اساس، تعهد اصلی و محوری انتقال دهنده در قرارداد مزبور، مبتنی بر اقتضای ذات قرارداد، تعهد به تحقق انتقال است. از این رو، علی الاصول اگر در این قرارداد به چنین تعهدی تصریح نشده باشد، تعهد مزبور در ذات قرارداد نهفته است و شرط اصلی ضمنی آن به حساب می آید و محور تمام تعهدات قراردادی و غیر قراردادی انتقال دهنده خواهد بود. ضمن این که چون این تعهد، اقتضای ذات یا هدف اصلی قرارداد است اگر فرض شود صریحاً یا تلویحاً در قرارداد موجود نباشد، اصولاً چنین قراردادی، قرارداد انتقال فناوری نخواهد بود؛ درست مثل این که فرض کنیم در بیع، تملک مبیع و ثمن نباشد. بدیهی است شرط خلاف اقتضای ذات عقد هم از شروط باطل و مبطل عقد است (بند ۱ ماده ۲۳۳ ق.م). با وجود این، برخی نکات مهم مربوط به این تعهد باید به روشنی در قرارداد تبیین گردد.
در کنار نکات مهم مذکور، برای اجرای درست این تعهد لزوماً باید سه پایه ای که انتقال دهنده به حساب می آیند به نام اسناد، آموزش و کمک های فنی، هر کدام در ماده ای جداگانه تشریح و توصیف شده و جزئیات اجرایی این تعهدات دقیقاً معلوم و بیان گردد؛ زیرا فقدان هر کدام موجب می شود ایفای تعهد، به نحو مورد نظر محقق نگردد و بنابراین، اعتبار قرارداد از نظر حقوقی مخدوش شود.
بند دوم : تضمین عقدی یا وارانتی
تضمین عقدی یا وارانتی نیز از مهم ترین تعهدات اختصاصی انتقال دهنده است. با این توضیح که اجرای تعهدات در هر قراردادی از جمله قرارداد انتقال فناوری، متناسب با ماهیت و نوع تعهدات با خطرهای خاص خود مواجه خواهد بود. این خطرها در قرارداد مزبور ممکن است مربوط به بخش ناملموس مثلاً مالکیت اموال فکری موضوع قرارداد و اعتبار قانونی آن ها باشد و یا در مورد عیوب و نواقص پنهان بخش ملموس، مثل ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز برای تحقق انتقال بروز پیدا کند. هم چنین احتمال دارد خطر در رابطه با موضوع سایر تعهدات، مثل عدم تطبیق محصول با مشخصات مورد توافق یا متناسب نبودن فناوری با هدف انتقال گیرنده باشد. بروز و تحقق هر یک از این خطرها می تواند ایفای تعهدات قراردادی و نتیجتاً اجرای قرارداد را با مانع مواجه و هزینه ها و خسارت مادی قابل ملاحظه ای به بار آورد. لذا چون اجرا یا عدم اجرا و یا اجرای ناقص یا معیوب تعهدات انتقال دهنده با سرنوشت هدف اصلی قرارداد، ارتباط مستقیم دارد، فراتر از بحث تضمین حسن اجرای تعهدات مرسوم در قراردادها، وارانتی را پیش بینی می کنند که در آن اساساً مسئول و ضامن، انتقال دهنده است. این تضمین خاص برخلاف آن چه برخی آن را همان تضمین عادی و طرفینی پنداشته اند[۱۵۲] تعهدی طرفینی نیست و آن چه را انتقال گیرنده باید تضمین کند، مثل پرداخت به موقع عوض قرارداد یا رعایت محرمانگی اطلاعات انتقال دهنده، جدا از بحث وارانتی است که تحت عنوان تضمین مرسوم در قراردادها منظور می گردد.
بنابراین، وارانتی پس از تعهد به تحقق انتقال، مهم ترین تعهد انتقال دهنده است؛ چه آن گونه که خواهیم دید برخی از اجزایی که انتقال دهنده باید وقوع یا درستی و یا تطبیق آن را تضمین کند مطلقاً در راستای تعهد به انتقال است؛ ضمن این که تأثیر این تعهد در تحقق هدف اصلی قرارداد، کم تر از شرط تحقق انتقال نیست و از همین جهت اقتضا دارد در شناخت جوانب آن و سپس تنظیم دقیق متن این تعهد، دقت فراوان شود.
با این اوصاف در ادامه، به منظور تبیین برخی ویژگی های این تعهد[۱۵۳] به چند مطلب مهم و چند پرسش مرتبط با وارانتی پرداخته می شود.

 

    1. مفهوم وارانتی

 

به طور کلی، وارانتی در تجارت بین الملل به معنای تضمین و تعهد به صداقت و درستی به کار رفته و آن را مربوط به تضمین عیوب پنهان هم دانسته اند. از همین رو، سه نوع عیب پنهان در وارانتی مطرح شده است: عیب در طرز کار و طرز ساخت، عیب در مواد اولیه و عیب در طراحی؛ ضمن این که اگر وارانتی متوجه محصول باشد، در واقع، تعهدی است به عهده فروشنده و به نفع خریدار درباره کالاهای ساخته و فروخته شده از طرفی اصطلاح وارانتی در حقوق کامن لا شرط فرعی و غیر مهم قرارداد در مقابل شرط اصلی و مهم قرارداد[۱۵۴] است.[۱۵۵] بنابراین در صورت نقض آن، ذیحق فقط حق مطالبه خسارت دارد، اما وارانتی در قرارداد انتقال فناوری، اظهارات قراردادی است که موجودیت بعضی چیزها را در حال حاضر، به وجود آمدن برخی را در آینده و تدوام داشتن موجودیت بعضی دیگر را برای پس از اجرای قرارداد تضمین می کند. برای مثال، انتقال دهنده اظهار می کند و تضمین می کند که مالک فناوری موضوع قرارداد است، این فناوری متعلق حق غیر نیست، اعتبار قانونی دارد، برای بهره برداری تمام عیار و کامل مهیا است و دقیقاً متناسب با اهداف قرارداد است.[۱۵۶] بر این مبنا، وارانتی در حقوق داخلی را از بسیاری جهات می توان به شرط صفت هم تشبیه کرد؛ زیرا اولاً قانون مدنی، شرط صفت را راجع به کیفیت یا کمیت فناوری موضوع قرارداد است. ثانیاً به موجب ماده ۲۳۵ ق. م هرگاه شرط ضمن عقد، شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست، کسی که به نفع او شرط شده، حق فسخ معامله را خواهد داشت. در مورد وارانتی هم اگر خلاف آن چه انتقال دهنده تضمین (وارانت) کرده، اثبات گردد اصولاً برای انتقال گیرنده حق فسخ قرارداد به وجود می آید. ثالثاً در مورد شرط صفت گفته اند: «… اگر در معامله تصریح هم نشود از بنای تراضی به خوبی بر می آید و یکی از نمونه های شرط ضمنی است».[۱۵۷] وارانتی را هم عمولاً می توان از جمله شروط ضمنی قرارداد انتقال فناوری تلقی کرد.

 

    1. تفاوت وارانتی با تضمین

 

تفاوت اساسی که بین این دو تضمین وجود دارد این است که اولاً وارانتی در اصل، نفس تعهد است و متعهد وارانتی، درستی و صحت مورد تعهد را اقرار و تأیید می کند. از این رو، تضمین به معنای وثیقه تعهد یا دین نیست؛ اما گارانتی، به مفهوم وثیقه و گرو در مقابل عدم صحت، نادرستی، عدم اجرا و عدم حسن اجرا است. ثانیاً در وارانتی فقط دو طرف، یعنی انتقال دهنده و انتقال گیرنده دخیل هستند. به عبارت دیگر در وارانتی، متعهد یا ضامن، شخص انتقال دهنده است و متعهد له یا مضمون له هم انتقال گیرنده است. اما در گارانتی (تضمین) سه طرف دخیل هستند. دو طرف اصلی قرارداد (مضمون له و مضمون عنه) به علاوه ضامن که ضامن از جانب مضموع عنه، حسن انجام تعهد یا تعهدات او را تضمین می کند. با این حال، برخی معتقدند این فقط یک نگاه و نظر به وارانتی و گارانتی است و از لحاظ ماهیت، تفاوتی بین این دو نمی بینند و طرح آن را صرفاً یک بحث لفظی می دانند.[۱۵۸] اما بنا بر آن چه بر حسب ضرورت، در عرف جاری انتقال فناوری عمل می شود، تفاوت بین وارانتی و گارانتی به همین نحوی که بیان شد وجود دارد و باید با ذکر جزئیات در قرارداد از هم تفکیک شوند.

 

    1. شمول و بایدهای وارانتی

 

از منظر انتقال گیرنده باید شمول تضمین عقدی در قرارداد تا جایی که ممکن است گسترش یابد. هم چنین لازم است انتقال گیرنده در مذاکرات قراردادی جزئیات آن چه را انتقال دهنده باید تضمین کند معلوم و در متن قرارداد به روشنی ذکر کند. اگرچه علی الاصول انتقال دهنده می کوشد دامنه این شمول را هرچه بیش تر محدود کند، اما در راستای تحقق انتقال فناوری، تضمین عقدی باید بخش غیر ملموس قرارداد، مثل دانش چگونگی، فرایند تولید محصول، اطلاعات فنی، طرح ها و نقشه ها، آموزش و هم چننی مالکیت فناوری موضوع قرارداد، متعلق حق غیر نبودن و اعتبار قانونی داشتن آن را نیز تضمین کند. به علاوه، او باید فناوری را از این جهت که برای بهره برداری تمام عیار و کامل مهیا است و دقیقاً متناسب با اهداف قرارداد است هم تضمین کند. همین طور دامنه شمول این تعهد باید به حوزه اموال ملموس مورد قرارداد، مانند ماشین آلات و تجهیزات از نظر بی عیبی و متناسب بودنشان با فناوری و به آثار زیست محیطی فناوری، آثار و تبعات ناشی از استفاده از محصول تولید شده از فناوری موضوع قرارداد و حتی به تضمین حقوق مصرف کننده نهایی محصولات هم کشیده شود. چون نبود هر یک از این اوصاف، می تواند تحقق هدف اصلی قرارداد را با مانع جدی مواجه کند.[۱۵۹]

 

    1. وارانتی و شرط ضمنی قرارداد

 

در قرارداد انتقال عرفاً فرض بر این است که انتقال دهنده فناوری، نسبت به این امور علم و آگاهی داشته که فناوری موضوع قرارداد، مفید و واجد ارزش تجاری است و برای هدف ویژه ای که انتقال گیرنده در نظر دارد متناسب، نافع، با صرفه و دارای مزیت است و اگر منشأ این فناوری، اختراع ثبت شده باشد، دارای اعتبار قانونی است. لذا در ذیل شرط وارانتی باید تمام این موارد را تضمین کند. اما از این جهت که به این گونه شروط باید در قرارداد تصریح و سپس تضمین شود یا نه و یا اگر تصریح نشده باشد این موارد جزء شروط ضمنی هستند یا خیر و این که اساساً چه تعهداتی در شمول شروط ضمنی و به تبع در تضمین (وارانت) انتقال دهنده قرار دارند بین نظام های حقوقی، اختلاف نظر هست. مثلاً در حقوق آمریکا تضمین به صحت مالکیت فناوری و متناسب بودن آن با هدف یا اهداف انتقال گیرنده و هم چنین ارزش تجاری داشتن آن ممکن است در قرارداد واگذاری اصل حق و همین طور در قرارداد مجوز بهره برداری به عنوان شروط ضمنی به حساب آیند.
اما از آن جا که متناسب با اقتضای ذات قرارداد انتقال فناوری، شروط فوق الذکر به علاوه هر شرطی که تحقق انتقال و استفاده از فناوری منوط به آن است، شرط اساسی و در واقع تشکیل دهنده هدف اصلی انتقال گیرنده از انعقاد قرارداد به حساب می آیند، با لحاظ اختلاف نظرهایی موجود و این که در حقوق ایران حکم صریحی در این باره وجود ندارد، پیشنهاد روشن این است که هر تعهدی که اجرا یا عدم اجرا و بود یا نبود آن ها با سرنوشت قرارداد، یعنی تحقق یا عدم تحقق انتقال، ارتباط مستقیم دارد باید به وضوح و با ذکر جزئیات در قرارداد درج گردند.
۵ . تعهد به معتبر بودن فناوری و آثار نقض آن
تعهد به معتبر بودن گواهی اختراع در مواردی که فناوری موضوع قرارداد، ناشی از اختراع باشد، به نحوی شرط ضمنی قرارداد و در زمره ی تعهداتی است که در شمول تضمین عقدی، انتقال دهنده قرار می گیرد. در راستای تشریح این تعهد، سه پرسش زیر مطرح و بررسی می گردد.
پرسش اول:
اگر در حین اجرای قرارداد، فناوری موضوع قرارداد بی اعتبار شد یا معلوم شود بی اعتبار بوده، چه حقی برای انتقال گیرنده ایجاد می شود و چه مسئولیتی به عهده انتقال دهنده خواهد بود؟
در کامن لا در پاسخ به این پرسش گفته شده: تضمین نسبت به مالکیت موضوع قرارداد به عنوان یک حق شخصی برای اطمینان از درستی و صحت آن، چیزی است که انتقال گیرنده برای آن معامله می کند و مجوز در مورد آن اخذ می کند. بنابراین، تضمین نسبت به اعتبار موضوع قرارداد، فراتر از جزئیات، به ماهیت قرارداد و موضوع آن مرتبط است. از همین رو، نقض تعهد به اعتبار فناوری … می تواند موجب حق فسخ قرارداد و اقامه دعوای مطالبه خسارت، برای انتقال گیرنده یا خریدار باشد. مثلاً در دعوای نادل علیه مارتین، مالک چند مورد اختراع، در مقابل دریافت مبلغی که بخشی از آن نقدی و بخشی به صورت سهام شرکتی بود که در آینده قرار بود از سوی خریداران تأسیس شود، اختراع های خود را فروخت؛ ضمن این که اعتبار اختراع ها را هم تضمین کرد. خریداران بابت بخش نقدی ثمن، سفته تحویل دادند. بعد برای خریداران معلوم شد که اختراع ها بی اعتبار هستند. در دعوایی که فروشنده بر اساس سفته ها اقامه کرده بود خریداران ادعا کردند شرط تضمین اعتبار اختراع ها ماهیت یک شرط اساسی قرارداد را دارد که نقض آن به خریداران حق می دهد قرارداد را فسخ کنند. قاضی دادگاه پس از بررسی قرارداد رأی داد که تضمین اعتبار اختراع های موضوع قرارداد، شرط اساسی نیست، بلکه صرفاً یک تضمین به مفهوم شرط غیر اصلی است که نقض آن موجب حق فسخ نیست. دادگاه پژوهشی برخلاف این رأی، اعتبار اختراع ها را اساس و بنای توافق طرفین برای انعقاد قرارداد دانست (شرط بنایی) و بنابراین، رأی داد: خواندگان ملزم به پرداخت آن مبلغی نیستند که اگر قرارداد اجرا می شد باید می پرداختند. هم چنین آن ها استحقاق دارند آن چه را قبلاً پرداخت کرده اند از خواهان مسترد دارند. خواهان از این رأی نزد دیوان عالی، فرجام خواست و دیوان دادخواست او را رد کرد.[۱۶۰]پرسش دوم:درباره دعوای مطروح در پرسش قبلی، در حقوق ایران، حکم چیست؟ آیا برای فسخ قرارداد با استدلالی که دادگاه مطرح کرد در حقوق ایران مبنای حقوقی وجود دارد؟ آیا این مبنا می تواند تخلف از وصف یا تخلف از شرط باشد؟
اگرچه در حقوق ایران برای مبنای استدلال دادگاه که تعهد نقض شده را در قالب شرط اساسی و مهم قرارداد و شرط غیر اساسی و غیر مهم آن بررسی کرده و ملاک قضاوت خود قرار داده، ظاهراً مبنای حقوقی و قانونی قابل استناد وجود ندارد و اگرچه علی الاصول امکان انطباق این دعوا با ملاک صدر ماده ۳۵۳ ق.م هم موجود نیست تا بتوان استدلال کرد که معلوم شدن فقدان اعتبار گواهی اختراع موضوع قرارداد که توافق به خاطر آن انجام شده به عنوان وصف اصلی، دلالت بر اشتباه در خود موضوع معامله دارد و چنین اشتباهی سبب بطلان قرارداد است چون آن چه را طرفین اراده کرده اند واقع نگردیده، اما نظر به این که اولاً در این دعوا آن چه سبب رضایت خوانده به انجام این معامله شده، اطمینان از اعتبار گواهی اختراع به عنوان وصف موضوع قرارداد و شرط ضمن آن بوده، ثانیاً او به واسطه وجود این وصف، حقی انحصاری در مورد ماشین هایی که موضوع اختراع بوده اند به دست می آورده و شانس سود وی نیز شدیداً وابسته به همین انحصار ناشی از وصف مزبور بوده، پس وجود حق انحصاری به نحو مذکور، وصف قرارداد به حساب می آید و با بی اعتباری گواهی اختراع در واقع معلوم می شود که این وصف اساساً موجود نبوده است. از همین رو به نظر می رسد در حقوق ایران وضعیت چنین معامله ای منطبق با حکم ماده ۲۳۵ ق.م است که مقرر داشته: «هرگاه شرطی که در ضمن عقد شده است، شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده است خیار فسخ خواهد داشت.» به همین جهت در دعوای مذکور، انتقال گیرنده حق فسخ معامله را خواهد داشت؛ ضمن این که به نظر می رسد در فرض این دعوا، امکان استفاده از وحدت ملاک صدر ماده ۳۵۵ ق.م و حکم به فسخ قرارداد نیر وجود داشته باشد.
پرسش سوم:
آیا تدوام اجازه استفاده از فناوری موضوع قرارداد ناشی از اختراع ثبت شده، پس از اجرای قرارداد، جزء شروط ضمنی به حساب می آید یا خیر؟
برای شرایط مشابه وضعیت مفروض در سؤال، نظر بر این است که اجازه استفاده از جمله شروط ضمنی قرارداد نیست تا در فرض سؤال پس از اجرای قرارداد، امکان استفاده هم چنان وجود داشته باشد، بلکه باید برای تدوام استفاده، مجوز گرفته شود. بنابراین، لزوماً باید در قرارداد به طور جداگانه تعیین تکلیف کرد و وجود یا عدم آن را به صراحت بیان کرد.[۱۶۱] اما با این حال به نظر می رسد این ادعا هم قابل طرح باشد که اولاً نظریه مذکور، مبتنی بر قرارداد مجوز بهره برداری است و در این باره عنایتی به قرارداد خاص انتقال فناوری نبوده است و ثانیاً پذیرش چنین حکمی در مورد قرارداد انتقال فناوری با شرایط، ویژگی ها و خصوصیات آن در واقع به نوعی نقض هدف اصلی قرارداد محسوب می شود و نتیجتاً این حکم، مغایر با اقتضای ذات قرارداد است. چه اگر اقتضای ذات قرارداد را تحقق انتقال دانستیم، مسلم است که اساس این اقتضا، هدف و انگیزه مهم تر از آن، یعنی فراهم شدن قطعی امکان بهره برداری و بهره مند شدن از فناوری انتقال یافته است؛ در حالی که پذیرش این حکم به منزله قبول امکان بهره برداری و استفاده از فناوری انتقال یافته به صورت احتمالی است. به این معنا که اگر به وجود مجوز برای استفاده تصریح نشده باشد پس از تحقق انتقال، ناقل می تواند از اعطای آن امتناع کند و همین امتناع موجب بلااستفاده شدن فناوری انتقال یافته و نتیجتاً بلااستفاده ماندن کل اقدامات انجام شده در راستای قرارداد خواهد بود. به علاوه، آن چه در قرارداد انتقال فناوری منظور و غایت است، استیلای انتقال گیرنده بر فناوری، درست مانند انتقال دهنده است. با این وصف، اجازه بهره برداری بر حسب ضرورت از جمله شروط ضمنی این قرارداد خواهد بود، یعنی نیازی به تصریح نیست، بلکه ذات قرارداد، مقتضی وجود تعهد ضمنی انتقال دهنده مبنی بر فراهم کردن شرایط استفاده انتقال گیرنده از فناوری موضوع قرارداد است.
این دیدگاه در قانون حق اختراع یونان[۱۶۲] این گونه بیان شده: «… خصوصاً در مورد قرارداد انتقال فناوری، موارد زیر داخل در مقصود و منظور این ماده قانونی به عنوان (اجزای) انتقال فناوری به حساب می آیند: الف) صدور مجوز برای بهره برداری از حق اختراع یا اختراعات و یا اشیای مصرفی، ب) انتقال کامل حق اختراع یا حق ناشی از اشیای مصرفی و گواهی های مورد نیاز برای این استفاده، ج) … »
با این استدلال، چنان چه مطابق قانون کشور انتقال دهنده، گواهی اختراع برای مدت قابل تمدید صادر شده باشد و این مدت منقضی گردد و انتقال دهنده از تمدید اعتبار گواهی اختراع خود امتناع کند انتقال گیرنده می تواند از دادگاه اجبار ناقل را به تمدید اعتبار گواهی بخواهد، در حقوق داخلی، این اجبار مستند به ملاک ماده ۲۳۷ق.م قابل اعمال است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 07:16:00 ب.ظ ]




استراتژی تامین مواد

 

انتخاب تامین کننده بر مبنای هزینه و کیفیت

 

انتخاب تامین کننده بر مبنای کیفیت، انعطاف پذیری و سرعت تحویل

 

 

 

استراتژی حمل و نقل

 

انتخاب روش های کم هزینه و قابل اطمینان

 

انتخاب روش های سریع و قابل اطمینان

 

 

 

۲-۳-۲) چالش های توسعه تفکر ناب
پیاده سازی تولید ناب از نقطه نظر استراتژی چه در محیط درونی و چه در محیط عمومی و عملیاتی سازمان بسترهای مناسب را می طلبد. یکی از بارزترین این بسترها بروز یک بحران است، کما این­که بحران صنعت خودروسازی در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، سنگ بنای این تفکر در شرکت تویوتا شد و توسعه این نگرش جدید در ژاپن نیز پس از بحران نفتی ۱۹۷۴ رخ داد. در کشور ما عدم وجود سیاست های مناسب و فعالیت های جدی به منظور ایجاد امکان رقابت در کلاس جهانی از یک سو و ساختار سنتی صنعت از سوی دیگر ایجاد زمینه ای نامطلوب را در این خصوص به دنبال داشته است. از سوی دیگر اجرای عملیات ناب مستلزم شناخت ابعاد مختلف تفکر ناب و حصول یک بینش ناب است. در کشور ما آن­چه که از تولید به هنگام در وهله اول به ذهن آمده است، ایده­ موجودی صفر است که با بازار پرتلاطم موجود و عدم ثبات قیمت­ها در آن تأمین موجودی به هنگام را با شکست مواجه می کند، حال آن­که این مفهوم تنها جزئی کوچک از تفکر نظام مند تولید ناب است (عسگری، ۱۳۹۲: ۲) .
۲-۳-۳)راهبردهای سازمانی توسعه تفکر ناب
راهبردهای سازمانی توسعه تفکر ناب را می­توان به صورت زیر طبقه ­بندی نمود (مرادی، ۱۳۹۲: ۲):
تبیین مفاهیم تولید ناب در سراسر سازماناگرچه درک مدیران ارشد از لزوم حرکت در مسیر ناب سازی شرط اساسی در اجرای موفق پروژه در تمام مراحل، بویژه گام های ابتدایی است و یک جریان از بالا به پائین را دارد، اما اجرای پروژه دارای یک جریان پائین به بالا است. به عبارت دیگر، هرگونه حمایت مدیران ارشد سازمان در صورت عدم وجود یک جنبش عملیاتی خودجوش بی ثمر بوده، در صورت هرگونه پیشرفت، مستمر نخواهد بود. این نکته به اهمیت بالای نقش نیروی انسانی در همه سطوح سازمانی اشاره دارد و بر این مهم تأکید می کند که مفاهیم تولید ناب باید در سراسر سازمان تبیین شود. ایجاد بستری برای این­که کارکنان عملیاتی خود را، هم در دغدغه ها و مشکلات مدیران ارشد و هم در منافع ایشان سهیم بدانند، یکی از مهم ترین این مفاهیم است.
مقاله - پروژه
یک گام آموزش، یک گام عملیکی از ابعاد برجسته تفکر ناب توجه و تمرکز آن بر مفهوم یادگیری به معنای لزوم آموزش توأم با عمل است. هرگونه آموزش تئوریک که زمینه لازم برای اجرای آن فراهم نبوده و منجر به عمل نشود و یا برنامه ای برای بکارگیری آن در نظر گرفته نشده باشد در دیدگاه ناب مطرود است. اصل تقدم کارخانه که حضور فعال و تلاش پیگیر کلیه مدیران را متذکر می شود، ناظر به همین مطلب است. در واقع رویکرد ناب برای فعالیت های عملیاتی ارزش ویژه ای قائل است و به همین دلیل در ایجاد یک محیط پویا و تسطیح ساختار سازمانی بسیار مؤثر است. استفاده از مشاورین تولید ناب نیز چنانچه مقطعی و محدود باشد و اجرای پروژه مستقیماً توسط خود مشاور انجام پذیرد، نتیجه ای مشابه بسیاری از پروژه های مهندسی مجدد را به دنبال داشته و با خروج مهندسین مشاور از سازمان یک روند برگشت به عقب را خواهد داشت. به بیان دیگر، تأکید تولید ناب بر وجود یک عامل تغییر در سازمان که اولاً اصول تفکر ناب را کاملاَ درک کرده باشد و ثانیاً مجری پروژه بوده و حرکت در مسیر بهبود را استمرار بخشد شاهد این مدعاست.
ناب سازی یک وظیفه همگانیبا اجرای عملیات ناب در مراحل نخستین، یکی از گام ها ایجاد دفتر پیشبرد ناب است، اما این عمل می تواند زنگ خطری برای تسریع در ناب سازی سازمان تلقی شود، و این زمانی است که انجام فعالیت­های بهبود مستمر به این بخش منحصر شده و یا به ابعاد مختلف مدیریت سازمان توجهی نشود. به عبارت دیگر، انجام فعالیت های ناب سازی در سازمان یک فعالیت اضافی در کنار دیگر وظایف روزانه نیست، بلکه نگاهی نوین به آن ها است. تعیین مدیران جریان ارزش برای خانواده های محصول و فرایندهای تشکیل دهنده جریان ارزش یکی از فعالیت هایی است که استمرار روند بهبود را تضمین می نماید. هم چنین، ایجاد تیم های مرتبط که خود برنامه ریزی می کنند، خود تصمیم گیری کرده و اجرا می نمایند و خود نیز پاسخگوی اقدامات شان هستند، توانمندی های سازمان را دوچندان خواهد کرد.
گام به گام بدون درنگشاید مهم ترین نکته در پیشبرد عملیات ناب انجام فعالیت های بهبود به­ طور مستمر باشد. تأخیر در تداوم ناب سازی در هر مرحله، از دست دادن ثمرات تلاش های گذشته را در پی خواهد داشت. به عنوان مثال، یکی از مراحل ابتدایی فرایند ناب سازی اجرای روش کان بان است. اجرای موفق کانبان[۷۵] نیازمند آموزش، نظم و تعهد است. توقفات خط تولید که ناشی از مشکلات کیفی و یا خرابی ماشین آلات است در یک نظام کششی هزینه های بسیار بالایی را به سازمان تحمیل می­ کند و در صورت عدم حل ریشه­ای نواقص، نظام مدیریت تولید را به چالش می­کشاند. بنابراین، با استفاده به موقع از بستر مناسب ایجاد شده، برای انجام کارهای گروهی و کایزن های فرایندی باید به سازماندهی مجدد نیروی کار در طول جریان ارزش پرداخت. اجرای شیوه هائی چون پنج اس (۵S)[76] ، تی پی ام[۷۷](TPM) و کیوسی[۷۸](QC) زمینه لازم برای گسترش دامنه فعالیت ها را فراهم می آورد.
راضی نبودن از وضع موجودسخن آخر در این مورد در نظر گرفتن همیشگی اصل کمال خواهد بود. هر فرد در نظام باید به دنبال رشد قابلیت های خود باشد و با تفکر در مورد ساختارها و فرایندهای کار به بهبود آن ها بی­اندیشد. چنان­چه پیش از این هم اشاره شد، استمرار پیشرفت سازمان در گرو وجود جنبشی خودجوش است. حذف اتلاف به شناخت نیاز دارد و تنها راه ریشه کن کردن اتلاف این است که هرکس در حیطه شناخت خود از سازمان به دنبال بهبود باشد. رشد قابلیت های سازمانی زمانی اتفاق می افتد که روحیه آرمان گرایی در تک تک افراد وجود داشته باشد و این طرز فکر از فرد به تیم ها و از تیم ها به تمام سازمان تسری یابد. در این صورت است که آرمان مشترک سازمانی ایجاد و استمرار بهبود تضمین می گردد.
۲-۳-۴) راهبردهای فراسازمانی توسعه تفکر ناب
منظور از راهبردهای فراسازمانی برای توسعه تفکر ناب، ایجاد وضعیت خاص در سازمان­ها است که برخی از اصول آن عبارتند از (متقی و رضایی، ۱۳۸۴: ۹۲):
ایجاد محیط رقابتی سالم و شفافاِعمال الزام دستوری برای نیل به پیاده سازی عملیات ناب با روح آن سازگار نیست و با اصل کشش در تفکر ناب هم خوانی ندارد. حمایت های مالی دولت برای انجام چنین پروژه هایی نیز راه حل اساسی نیست و با نگاه نظام مند، نه تنها نتایج موقتی دارد، بلکه عوارض جانبی نیز بهمراه خواهد داشت. بنابراین، ایجاد یک محیط رقابتی سالم و شفاف در فضای صنعت کشور یکی از مهم ترین ارکان توسعه صنعت کشور و فرهنگ ناب خواهد بود. محیطی که شایسته سالاری و ارزش مداری جانشین رابطه بازی ها و رانت خواری ها شده و فاصله واقعی صنعت کشور را با صنایع روز دنیا به روشنی نشان دهد و انگیزه لازم برای استفاده بهینه از منابع و مبارزه واقعی با هرگونه اتلاف را فراهم آورد.
شناخت ابعاد مختلف تولید نابدر حوزه نظری، تولید ناب هنوز به عنوان یک تفکر نوین و فراگیر کمتر شناخته شده است تا جایی که بعضاً در کنار شیوه هایی چون کان بان و یا نظام آراستگی قرار داده می شود که در تولید ناب تنها به عنوان یک ابزار مطرح است. در حوزه عمل نیز اجرای عملیات ناب معمولاً به کف کارگاه محدود می گردد.
۲-۳-۵) اصول تولید ناب
نه اصل شناسایی شده که در این پایان نامه به عنوان اصول اجرای تولید ناب به­ کارگیری شده است بر اساس تحقیق کارلسون و آهلشتروم [۷۹]در سال ۱۹۹۶ طبق تعریف ذیل می­باشد (جعفرنژاد، ۱۳۹۰: ۲۰۸):
حذف اتلافهدف و فلسفه تولید ناب کاهش در میزان هزینه هاست این هدف از طریق حذف اتلاف (هرچیزی که ارزشی بر محصولات ایجاد نکند) تحقق یابد. به هر چیزی که مشتری به ازای آن حاضر به پرداخت پول نباشد اتلاف گفته می شود و در نتیجه باید حذف گردد (جعفرنژاد، ۱۳۹۰: ۲۱۱). اتلاف حاصل از تولید اضافی و بیش از دریافت تقاضا[۸۰]، که هم شامل زمان می شود و هم مقدار؛ یعنی تولیدی بیش از نیاز مشتری و زودتر از سفارش او و در کل عبارتند از (ابوترابی، ۱۳۹۰: ۵۲):
اتلاف حاصل از تاخیر ها و انتظارات : که شامل انتظار افراد برای ماشین­ها، مواد اولیه، ابزار ، نگهداری و … و نیز انتظار ماشین ها برای افراد،ابزار ، مواد خام و… می باشد.
اتلاف حاصل از حمل و نقل غیر ضروری مواد
اتلاف حاصل از پردازش بیش از حد قطعات[۸۱]: به خاطر طراحی ضعیف ابزار یا قطعه
اتلاف حاصل از موجودی­ها[۸۲]: که شامل مواد اولیه ، نیم ساخته، محصول و در نهایتا کالای در راه است. در عرصه تولید ناب بسیار سخن ازکاهش موجودی­ها برای شناسایی دقیق مشکلات و نواقص راه تولید است. چرا که موجودی زیاد می تواند بسیاری از عیوب و مشکلات تولید را را پنهان کند.
اتلاف حاصل از حرکات غیر ضروری کارکنان: هر حرکتی از کارکنان و ماشین آلات، که برافزایش ارزش کالای تولیدی اثری نداشته باشد.
اتلاف حاصل از طراحی ناقص: طرحی که نیاز های مشتری را در نظر نمی گیرد.
اتلاف حاصل از تولیدات معیوب[۸۳] : که متشکل از انواع ضایعات و دورانداختنی ها در جریان تولید، دوباره کاری ها و برگشت مشتریان است.
بهبود مستمرهنگامی که یک سامانه تولید به­ طور پیوسته تولید می­یابد تنها هدف آن را می توان کمال نامید، اگر حذف اتلاف به­عنوان زیربنایی ترین اصل تولید ناب باشد بی شک تولید مستمر رامی توان در جایگاه بعدی قرار داد (جعفرنژاد، ۱۳۹۰: ۲۱۱) . بهبود مستمر به معنای کسب رضایت به علت انجام یک فرایند یا کار خوب نیست، بلکه تلاش برای بهبود آن فرایند یا کار است. بهبود مستمر به وسیله ترکیب کردن اندازه گیری های فرایند و حل گروهی مشکلات در تمام فعالیت های کاری تکمیل می شود (عظیمی، ۱۳۸۹: ۱۲) .
جهت ارتقا سطح کیفی و بهبود فعالیت های سازمان (کلیه ی فعالیت ها به ویژه فعالیت های مربوط به بهبود محصول، فرایند و خدمات در شرکت)، ایجاد و برپایی سامانه ای با هدف استقرار فرهنگ بهبود مستمر و مداوم، و به کارگیری روش ها و ابزارهای بهبود مستمر، برای دست یابی و بهبود اهداف کیفی و خط مشی کیفیت، کاهش انحرافات، کاهش ضایعات تا رسیدن به ضایعات صفر، افزایش کارایی فرایند، و بهبود کیفیت و خدمات و قیمت محصول به نفع مشتریان به صورت مستمر در شرکت، ضروری می باشد. محدوده ی کاربرد این سامانه، کلیه ی موضوعات مرتبط با جهت گیری سازمان به منظور رسیدن به اهداف کیفی و کمی و در خصوص موضوعاتی از قبیل موارد زیر می باشد (میرقربانی، ۱۳۹۱: ۱۳):
استفاده ی بهینه از فضای موجود؛
کاهش نوسانات و تغییرات بیش از حد؛
کاهش زمان تعمیرات؛
کاهش توقف ماشین آلات؛
کاهش زمان تنظیمات(قالب، راه اندازی و) …؛
افزایش ظرفیت تولید؛
افزایش توانایی فرایند؛
کاهش ضایعات و دوباره کاری؛
کاهش جابه جایی بیش از حد مواد؛
کاهش چرخه ی زمانی تولید؛
جلوگیری از اتلاف نیروی انسانی و مواد؛
کاهش هزینه های کیفی؛
افزایش توانمندی های سامان هی اندازه گیری؛
جلب رضایت مشتری و کلیه موضوعات و موارد مطرح شده در کمیته های کاری و جلسات بازنگری مدیریت.
منافع ناشی از بهبود مستمر را نیز می­توان به قرار زیر طبقه ­بندی نمود (ناظری، ۱۳۸۷: ۱۸):
تمامی کارکنان را برای ایجاد اصلاحات به کار می گیرد. مشکلات را ریشه ای تشخیص و از همان ابتدا حل و فصلشان می کند و با تغییر استاندارد ها از مرتفع شدنشان اطمینان حاصل می کند.
کارکنان کار را با لذت انجام می دهند. هم­چنین منجر به اخلاقیات، رضایت کاری و تعدیل بار مسئولیت می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]




زیاد تأکید بر خدمت به مشتری کم
زیاد وفاداری به مشتری کم
زیاد تماس با مشتری متوسط
سر تا سرسازمان کیفیت واحد عملیات
شکل۲-۴ تفاوت بازاریابی رابطه مند و معامله ای (Christopher,1991,44)
توسعه بازاریابی صنعتی و بازاریابی خدمات منجر به پیدایش دیدگاه های جدیدی شد که بیشتر بر روابط بلند مدت و نزدیک تر با مشتری تکیه داشت.در نتیجه،بازاریابی مبتنی بر معامله که تنها بر فروش محصول تمرکز داشت به رابطه پایدار و بلند مدتی که بر سطوح بالاتری از ارائه خدمت ،تماس با مشتری و کیفیت استوار است تغییر کرد.گومسون (۱۹۹۴)نیز یکی از صاحبنظران نام آشنای بازاریابی خدمات در مطالعات خود تغییر تدریجی در بازاریابی رابه صورت شکل زیر به تصویر کشیده است.
محصول توزیع  قیمت تبلیغ و ترویج
قیمت
توزیع
تبلیغ و ترویج
روابط تعامل
شبکه ها
محصول،قیمت
پیشبرد فروش،
توزیع
بازاریابی رابطه مند
روابط/شبکه ها /تعامل
بازاریابی معامله ای مبتنی بر آمیزه بازاریابی بازاریابی رابطه مند و پارادایم جدید
شکل ۲-۵ تغییر تدریجی در پارادایم بازاریابی(Christopher & Etal 1994,89)
۲-۷ ابعاد فلسفه بازاریابی رابطه مند:
۲-۷-۱بعد تاکتیکی:
روابط به عنوان ابزاری برای ترفیع در فروش به کار گرفته می شوند.در این خصوص می توان به توسعه فناوری اطلاعات در جهت ایجاد جنبه های مختلف وفاداری اشاره کرد.هر چند اجرا چنین پروژه هایی پر هزینه بوده ولی در عوض فرصت بسیار مناسبی را در جهت ایجاد وفاداری و سودآوری برای شرکت ایجاد می کند.
پایان نامه
۲-۷-۲ بعد استراتژیک:
هدف از روابط ،پیوند خوردن با مشتریان و ایجاد وفاداری در نزد مشتریان است.امروزه اغلب مدیران ارشد سازمانها از مشتریان خود درخواست می کنند تا با آنها تماس بگیرند و نیاز های خود را در میان بگذارند.
۲-۷-۳ بعد فلسفی:
بعد فلسفی،برقراری این روابط به سمت قلب مفهوم بازاریابی که همان مشتری محوری است و درک نیاز ها و انتظارات اوست،پیش می رود.برای درک بهتر مفهوم بازاریابی رابطه مند با آنچه بیشتر در بازاریابی سنتی مطرح می شد،به مثال زیر توجه کنید:یک بازار رقابتی مثل صنعت خودرو را در نظر بگیرید که در آن تولید کنندگان در نظر دارند اتوموبیل های خود را از نظر اصول طراحی ،راحتی ،ایمنی،سرعت و قدرت به صورت سنتی تولید کرده و آن را در نظر مشتریان متفاوت جلوه دهند.عده ای دیگر از تولید کنندگان نیز قصد دارند با ارائه خدمات پس از فروش و ارائه ضمانتنامه ،محصول خود را متفاوت جلوه دهند.اما در این بین تولید کنندگانی هم هستند که قصد دارند با شناختی که از مشتری ،سوابق و علایق وی دارند به او مشاوره هایی در زمینه های مختلف مثل چگونگی تأمین مالی برای خرید خودرو ،نگهداری،بیمه،تعویض و یا حتی فروش داده و بدین وسیله اعتماد وی را جلب و روابط مستحکم تری با مشتری برقرار کنند(Plamer,2000,91).
۲-۸ تعریف مفهوم بازاریابی رابطه مند:
از بازاریابی رابطه مند تعاریفی توسط محققان و تئوری پردازان برای بیان معنی و مفهوم بازاریابی رابطه مند مطرح شده است که آنها به مجموعه فعالیت های جذب،حفظ و تقویت رابطه مشتری با سازمان توجه دارد که در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره می شود:

 

نویسندگان تعاریف کلمات کلیدی
بری[۸](۱۹۸۳) جذب،نگهداری و افزایش روابط با مشتری جذب،نگهداری و افزایش
جکسون[۹](۱۹۸۵) ایجاد و حفظ روابط سودآور و یا مداوم با مشتریان ایجاد و حفظ روابط سودآور و با دوام
گرونروس[۱۰](۱۹۹۰)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]




۷/۸۲

 

۲/۸۷

 

۵/۵۷

 

نفت

 

 

 

۹/۳

 

۶/۲

 

۵/۳

 

۹/۳

 

۱/۹

 

۲/۶

 

سایر

 

 

 

از سال ۱۲۹۹ که برای اولین بار نفت وارد بودجه دولت شد، سهم آن در بودجه و درآمدهای دولت پیوسته درحال افزایش بوده است.( به استثنای سال ۱۳۰۸ که بودجۀ کشور، بدون محاسبه درآمد نفت بسته شده بود و سالهای حکومت مصدق که مجری الگوی اقتصاد بدون نفت بود[۱۳۶]) برخورداری نفت از این جایگاه مهم در تأمین هزینه های عمومی و درآمد دولت به معنی ارتباط بخش عمده ای از برنامه های دولت و به تبع آن بسیاری از تحولات مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور با درآمد نفت است و این واقعیت، اقتصاد کشور را به یک اقتصاد تک محصولی، شکننده و وابسته به نظام جهانی بدل کرده است.
مقاله - پروژه
نقش نفت در ارزآوری و سهم آن در صادرات نیز بیانگر وابستگی اقتصاد کشور به نفت است. سهم درآمد نفت از کل درآمدهای ارزی (صادرات) نیز مانند سایر شاخص ها سیر صعودی داشته است، بطوری که در شده است : سهم نفت در درآمد های کشور که در سال ۱۳۳۳ تنها ۱۱ درصد بود ، در سال ۱۳۳۴ به ۳۷ درصد و در سال ۱۳۴۲ به ۶۱ درصد رسید. از سوی دیگر، سهم عوارض گمرکی از ۳۵ درصد درسال ۱۳۳۳ ، به ۱۶ درصد در سال ۱۳۳۷ کاهش یافت. مالیات ( به استثنای مالیات مستقیم که سهم آن ناچیز بود) و سایر درآمد های داخلی نیز در سال ۱۳۳۳ ، ۳۵درصد از درآمدهای عمومی را تشکیل می دادند اما این رقم در سال ۱۳۴۳ به ۱۸ درصد کاهش یافت.[۱۳۷] در دهۀ ۱۳۵۰ که اولین شوک نفتی به وقوع پیوست ، سهم نفت از درآمد های کشور با سرعت بیشتری افزایش یافت. به عنوان مثال: سهم درآمدهای نفتی از کل درآمدهای دولت در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ به ترتیب: ۳/۷۷، ۷۶، ۴/۸۱، ۲/۸۹ و ۷/۸۶ درصد بود.[۱۳۸]
در دوره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز کمابیش همین وضع ادامه داشته است، در فاصله سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ در آمد های عمومی دولت تقریباً پنج برابر شد. اما سهم نفت و مالیات در این افزایش برابر نبود؛ در حالی که در این دوره سهم مالیات ۷/۳ برابر شده بود ، در آمد نفت و گاز و در آمد حاصل از فروش ارز به ۴/۶ برابر رسید. سهم مالیات ها از ۳/۲۱ دوره پهلوی دوم از ۳۶/۲۴ درصد در سال ۱۳۳۴ به ۷/۸۶ درصد در سال ۱۳۵۶ رسید. روند صعودی سهم نفت در صادرات به شرح جداول زیر می باشد
جدول شماره ۲ ،سهم درآمدهای نفتی در واردات ارز (به میلیون دلار ) [۱۳۹]

 

 

سال
(آغاز از اول فروردین)

 

واردات ارز ناشی از

 

جمع

 

درصد ارز ناشی از
درآمد نفت

 

 

 

صادرات کالاها وخدمات

 

درآمدهای نفتی

 

 

 

۱۹۵۴

 

۸/۱۰۶

 

۴/۳۴

 

۲/۱۴۱

 

۳۶/۲۴

 

 

 

۱۹۵۵

 

۱/۸۱

 

۹/۱۳۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]




. نیشابوری، حاکم ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن الضبی، تاریخ نیشابور، مترجم احمد بن خلیفه نیشابوری، تهران، نشرآگه، ۱۳۷۵ش، ص ۷۵-۷۶٫ ↑
. بیهقی، ابوالحسن علی بن زید(ابن فندق)، تاریخ بیهق، تصحیح احمد بن بهمنیار،تهران، کتابفروشی فروغی،۱۳۶۱ش، ص ۱۷۶٫ ↑
. نک: واسیلی ولادیمیروویچ، بارتولد، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش، ج۱،ص ۶۰۸؛ ابن اثیر، عزالدین، تاریخ کامل، برگردان محمد حسین روحانی، تهران، اساطیر، ۱۳۷۰ش، ج۹، ص ۸۴۵؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات،ص ۱۲۴؛ گرایلی، فریدون، نیشابور شهر فیروزه، خاوران، ۱۳۷۳، ص۹و ص۹۹-۱۰۰(فقط نکته ای که در این منبع وجود دارد و با دیگرمنابع سازگاری ندارد تاریخ وقوع دیدار محمود و ابوسعد است که در این کتاب۴۱۶ق ذکر شده است که اشتباه می­باشد زیرا در این تاریخ ابوسعد درگذشته بود)؛ ابن جوزی، جمال­الدین ابی الفرج عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تواریخ الملوک واِلامم، تحقیق و تقدیم دکتر سهیل زکار، بیروت-لبنان، نشر دارالفکر،۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م، ج۹، ص۲۰۱؛ عتبی، ابونصر محمّد بن عبدالجبار، تاریخ یمینی، تهران، چاپخانه محمّد علی فردین، ۱۳۳۴، ج ۲، ص ۳۱۸-۳۴۱٫ ↑
. انصاری، خواجه عبدالله بن محمد، طبقات الصوفیه، تصحیح عبدالحی حبیبی، تهران، کتابفروشی فروغی، ۱۳۶۲، ص۳۲۵٫ ↑
. همان، ص۲۶۲؛ درباره ‌حکیم‌بودن ابوبکر ورّاق و محمد بن‌علی ترمذی، بنگرید به: برند راتکه، «حکمت و فلسفه: بحثی در حکمه المشرق»، ترجمه مریم مشرف، معارف، دوره ۱۲، ش۱و۲ (۱۳۷۴) ص۶۰-۱۳۹٫ ↑
. پورجوادی، نصرالله،«خرگوشی»، دانشنامه‌ی جهان اسلام، زیرنظرغلام­علی حدادعادل، تهران، نشر دایره المعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش، ج ۱۵، ص۳۹۷؛ ثبوت، اکبر، «روایات شرف النّبی در کتاب­های معتبر شیعه»، آینه میراث، سال۵، ش۴، زمستان ۱۳۸۶، ص۲۵۲؛ کحاله، عمر رضا، المستدرک علی معجم المؤلفین تراجم مصنفی الکتب العربیه، ترجمه عمر رضا کحاله، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۶ق/۱۳۶۴ش، ج۶، ص ۱۸۸؛ ابن عساکر، تبین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری، تحقیق دکتر احمد حجازی سقا، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م، ص ۲۳۳؛ قیس آل قیس، الایرانیون و الادب العربی رجال فقه الشافعیه، [بی جا]، موسسه البحوث و التحقیقات الثقافیه، ج۴، ص۱۲۷؛ الاسنوی، عبدالرحیم (جمال­الدین)، طبقات الشافعیه، بیروت، چاپ کمال یوسف حوت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج ۱، ص ۲۲۹؛ بیهقی، امام حافظ ابی بکر احمد بن حسین، کتاب الزهد الکبیر، تحقیق واستخراج احادیث و فهرست الشیخ عامر احمد حیدر، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه، چاپ اول، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م، ص۱۷؛ ابن جوزی، پیشین، ج۹،ص ۴۴۲۳ و ۴۳۶۸٫ ↑
.پورجوادی، نصرالله، «خرگوشی»، دانشنامه‌ی جهان اسلام،زیرنظرغلام­علی حدادعادل، تهران، نشر دایره المعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش،ج ۱۵، ص۳۹۷-۳۹۸؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۷؛ سبکی، تاج الدین ابی نصر، پیشین، ج ۵، ص ۲۲۲؛ بیهقی، حافظ ابی بکر،پیشین، ص۱۷٫ ↑
. ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن حمدون(یاحمدویه) بن نعیم بن حکیم ضبی نیشابوری، مشهور به حاکم نیشابوری و ابن البیع در دوشنبه سوم ربیع­الاول سال۳۲۱ق در نیشابور متولد شد. او در عصرخود، امام اهل حدیث و در این رشته از مصنفان بزرگ بود. او درتشخیص احادیث صحیح ازغیر صحیح داناترین مردم بود. درنیشابور زاده شد و در سال۳۴۱ق به عراق کوچ کرد.آن­گاه به زیارت خانه خدا مشرف شد. پس ازآن در خراسان و ماوراءالنهر سیر و سفر کرد و از حدود هزار محدث حدیث شنید. در سال ۳۵۹ق قاضی نیشابور شد و چون بارها متولی این امر شده بود به حاکم ملقب گردید. پس ازمدتی، از قضا کناره گرفت تا به امور علمی و تألیف بپردازد. مدتی نیز مقام سفارت میان دیلمیان و سامانیان بدو واگذار شد و به خوبی ازعهده آن برآمد. او کتاب­های بسیاری تألیف کرد که عبارتنداز: تاریخ نیشابور، المستدرک علی الصحیحین، الاکلیل، المدخل الی الاکلیل، مزکی الاخبار، معرفه علوم الحدیث، فضایل فاطمه زهرا، فضایل الشافعی، سؤالات الحاکم للدارقطنی، اربعین، سؤالات السجزی للحاکم، تسمیه من اخرجهم البخاری و مسلم، کتاب الضعفا، امالی العشیات، معجم الشیوخ، فوائد الشیوخ، المدخل الی علم الصحیح است. سرانجام در چهارشنبه سوم یا هشتم صفر سال ۴۰۵ق به عارضه سکته در ۸۴ سالگی درگذشت. او ۷۵سال از عمر خویش را به تحصیل و تألیف گذرانید، زیرا اولین سماع حدیث او در نه سالگی بود یعنی ۳۳۰ق.نک: مؤید ثابتی، علی، ص ۳۲-۴۲؛ جمعی از پژوهشگران، کتاب دایره المعارف تاریخی-رویدادهای تاریخ اسلام، مترجم عبدالسلام ترمانینی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ ۲، بهار۱۳۸۸، ج۲(ازسال ۲۵۱-۵۰۰ق)، ص۳۸۰؛ طاهری مقدم، احمد، «ابوسعد ] سعید؟[ نیشابوری و شرف النبی»، تهران، نشر دانش - نشریه مرکز نشر دانشگاهی، سال سوم بهمن و اسفند ۱۳۶۱ش، شماره۳، ص ۴۹؛ الاسنوی، عبدالرحیم، ج۱، ص۴۷۷؛ ابن عساکر، ص۲۳۵، الذهبی، محمد بن الحافظ، العبر فی خبرمن غبر، کویت، مطبعه حکومه، ۱۹۸۳م، ج۳، ص۹۶؛ بیهقی، حافظ ابی بکر احمد بن حسین، ص۱۸٫ ↑
. ذهبی، تذکره الحفاظ، حیدرآباد، داراحیاء التراث العربی، ۷۰-۱۹۶۸م، ج۳، ص ۱۰۶۶؛ ابن جوزی، ج۷، ص ۲۷۹ و ج۸، ص۲۳؛ حنبلی، ابن فلاح ابن العماد، شدزات الذّهب، قاهره، مکتبه القدسی، ۱۳۵۰، ج ۳، ص ۱۸۴؛ طاهری عراقی، احمد، «ابوسعد خرگوشی نیشابوری»، نشریه علوم انسانی، معارف، آذر و اسفند ۷۷، تهران، مرکز نشر دانشگاهی دفتر معارف، ش۳، دوره­۱۵، ص ۵-۶؛ قیس آل قیس، ج۷، ص ۳۶۳؛ سیوطی، جلال­الدین عبدالرحمان بن ابی بکر، لب اللباب فی تحریر الانساب، بیروت، نشردارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ص ۹۰-۹۱؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص ۳۳۶؛ سمعانی، احمد بن منصور، الانساب، بیروت، داراحیاء التراث العربی،۱۴۱۹ق، ج ۵، ص ۸۴-۸۵ و ۱۰۳، سمعانی پس از نقل قول ابن القیسرانی اظهار شک می‌کند که آیا ابوسعد بدان منسوب است یا آن کوی که خانقاه و قبر ابوسعد در آنجاست منسوب به ابوسعد است؛ محمّد بن جعفرالکتانی در رساله المستطرفه لبیان مشهورکتب السنه المشرقیه تأکید می­ کند «ابوسعد» به سکون کنیه عبدالرحمان بن الحسن الاصبهانی النیسابوری (متولد۳۰۷­ق) است و«ابوسعِید» کنیه عبدالملک بن محمّد بن ابراهیم؛«خرجوش» (به عنوان عَلَم شخص)، «خرکوش» (به عنوان علم مکان :«سکه بنیسابور») درست نیست. محمد بن طاهرابن قیسرانی در الانساب المتفقه، بغداد، نشر مکتبه المثنی،۱۹۶۳م، ص ۴۸ «خرگوش» را قریه‌ای شمرده است در خراسان ولی در منابع ذکری از قریه­ای به این نام نیست. ↑
. آل قیس، قیس،الایرانیون و الادب العربی، رجال التصوف و العرفان،تهران، موسسه التحقیقات و البحوث الثقافیه، ج ۷، ص ۳۶۳٫ ↑
. قیس آل قیس، ج ۷، ص ۳۶۳؛ انصاری، خواجه عبدالله بن محمد، طبقات الصوفیه، تهران، فروغی، ۱۳۶۲ ش، ص۴۷۴؛ خطیب بغدادی،ج۴، ص ۳۷۱-۳۷۲،‌ الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ابیک، الوافی بالوفیات، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج ۷،‌ ص۳۳۰٫ ↑
.طاهری عراقی، احمد، «ابوسعد خرگوشی نیشابوری»، نشریه علوم انسانی، معارف، آذر و اسفند۷۷، تهران، مرکز نشر دانشگاهی دفتر معارف، ش۳، دوره­ی۱۵، ص ۶-۷؛ سبکی، تاج الدین ابی نصرعبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی، طبقات الشافعیه الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق، ‌ج ۴، ص ۲۷۴٫ ↑
. مؤید ثابتی، علی، ص ۹۵؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۷؛ «حدث عن ابیه» عبد الغافر بن اسماعیل فارسی، المنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابور، قاهره، ناشر مکتبه الثقافه الدینیه، ۲۰۰۷م، ق۴۷آ، منتخبه ۹۴ ب، و ابوسعد در شرف النّبی حدیثی از پدرش نقل می‌کند:"اخبرنا ابی رحمه الله تعالی قال اخبرنا ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب امام عصره…” عبدالملک بن محمد ابوسعد واعظ خرگوشی، شرف النّبی، ترجمه نجم الدین محمود راوندی، ‌تصحیح و تحشیه محمّد روشن، ‌تهران، بابک، ۱۳۶۱ش ، ص ۲۴۷، و امام ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب که ابوعثمان از او روایت از علما و صوفیه نامی نیشابور بوده و در سال۳۲۸ق در گذشته است، نک: سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق، ص ۳۶۱-۳۶۵؛ سبکی، تاج­الدین ابی نصر، ج۳، ص ۱۹۲-۱۹۶؛ تاریخ نیشابور، ص ۱۰۳، کلمه «ابن» در بین «ابراهیم» و «ابوعثمان» که در نسخه چاپی و نیز نسخه خطی (ط عکس ق ۴۹ب) تاریخ نیشابوردیده می‌شود اضافی به نظر می‌رسد، مگر این­که مضافٌ الیه «ابن» (نام جّد او) حذف شده و از قلم افتاده باشد. ↑
.پورجوادی، نصرالله، پیشین؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین. ↑
.ذهبی، تذکره الحفاظ، حیدرآباد، داراحیاء التراث العربی، ۷۰-۱۹۶۸م،ج ۳، ص ۸۶۰-۸۶۴، “سمع ]ابوسعد[ الحدیث من الاصم و لم یوجد سماعه الا بعد وفاته"، کتاب السیاق ۴۷آ، منتخبه ۹۴ ب. ↑
.الذهبی، محمد بن الحافظ، العبر فی خبرمن غبر، کویت، مطبعه حکومه، ۱۹۸۳م، ج۲، ص۲۹۳؛ العبادی، ابوعاصم محمد بن احمد، طبقات الفقهاءالشافعیه، لیدن، ناشربریل، ۱۹۶۴م، ص ۸۶؛ ابوسعد در تهذیب الاسراردر نسخه برلین شماره ۲۸۱۹ اوراق ۲۰ آ ،‌۳۵ب دو حدیث از او روایت کرده است. ↑
.ابن جوزی، جمال­الدین ابی الفرج عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تواریخ الملوک والامم، تحقیق سهیل زکار، بیروت-لبنان، نشر دارالفکر، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م، ‌ج ۷، ص ۳۹؛‌ ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲، ص ۳۰۴؛ مؤید ثابتی، علی، پیشین،‌ ص ۸۷، ابوسعد در شرف النّبی (۲۰۲ ب، ۲۴۹ آ) و تهذیب الاسرار (۷۵ب) و البشاره و النذاره (نسخه کتابخانه موزه بریتانیا شماره ۶۲۶۲-or ، ورق ۱ ب) از او احادیثی روایت کرده است. ↑
. سلمی، طبقات الصوفیه، ص۴۵۴-۴۵۷؛ ‌سبکی، ابی نصر عبدالوهاب، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۴، ج۱، ص ۹۵-۹۶؛ مؤید ثابتی، علی، ص ۸۳؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، ناشر داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۲۸۸؛ ذهبی، حافظ،‌ ج۲، ص ۳۳۶؛ الصفدی، صلاح­الدین خلیل بن ابیک، ج ۹، ص ۲۳۱، ابوسعد در تهذیب الاسرار (۲۱۵ب) روایتی از او نقل کرده است. ↑
.العبادی، ابوعاصم محمد، پیشین، ص ۹۹؛ شیرازی، ابی­اسحاق، طبقات الفقهاء، بیروت، ناشردارالقلم، [بی تا]، ص ۲۹؛ ابن عساکر، تبین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری، تحقیق احمد حجازی سقا، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م،‌ ص ۱۸۳-۱۸۸؛ ذهبی، حافظ،‌ پیشین، ج ۲، ص ۳۵۲؛ الصفدی، صلاح­الدین خلیل بن ابیک، الوافی بالوفیات، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق،‌ ج۳، ص ۸۲۴؛ طبقات الشافعیه الکبری،‌ ج ۳، ص ۱۶۷-۱۷۳؛ الحافظ ابی زکریا محی الدین بن شرف النووی،‌ تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، ناشر دارالکتب العلمیه، [بی تا]، ج۲،‌ ص ۲۴۱-۲۴۳، در تهذیب الاسرار ۲۶۰ ب حدیثی از او روایت شده است. ↑
. ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲،‌ص ۳۵۵؛ تاریخ نیشابور، ص ۸۴؛ ابوسعد در شرف النّبی ترجمه فارسی، ص ۲۱۰ و تهذیب الاسرار۵۰ب و ۲۷۵ آ و البشاره و النذاره ۲ب احادیثی از او روایت کرده است. ↑
طبقات الصوفیه، ص ۵۰۱-۵۰۴، شعرانی،‌ عبدالوهاب، الجواهر و الدرر، قاهره، المکتبه الازهریه للتراث، ۱۹۹۸م، ج ۱، ص ۹۹؛ تاریخ نیشابور، ‌ص ۹۵، عکس ۴۶ آ. به روایت او حدیثی در تهذیب الاسرار (۴۵آ) نقل شده است. ↑
.خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۸-۱۶۹؛ الاسنوی عبدالرحیم(جمال الدین)، طبقات الشافعیه، بیروت، چاپ کمال یوسف حوت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج ۲، ص ۳۹۶؛ ابن جوزی، پیشین، ‌ج ۷،‌ص ۶۱؛ تاریخ نیشابور،‌ص ۸۲؛ ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲، ص ۳۲۷؛ الصفدی، صلاح الدین، پیشین، ‌ج۶، ص ۱۲۳؛ ابوسعد در شرف الّنبی ۶۴ ب ۷۶ آ و تهذیب الاسرار ۹۵ آ ،‌۱۸۲ آ، احادیثی از او روایت کرده است؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین،ص ۷-۸٫ ↑
. ابوالحسن ماسَرجِس از کبار خاندان ماسرجسی است که نزدیک دو سده در نیشابور سیادت دینی و علمی داشته‌اند. او سبط حسن بن عیسی بن ماسَرجِس است. ماسَرجِس (احتمالاً معّرب mar sergius) رهبر مسیحیان و گویا اسقف نسطوریان، به قرینه عنوان “مار” به معنی سیّد وآقا که در کنیسه­های شرقی اطلاق می‌شده بر قدّیسین و اولیا و اسقفان نیشابور بوده که به دست عبدالله بن مبارک (۱۱۸-۱۸۱ق) مسلمان شده بود. برای ترجمه ابوالحسن ماسَرجِس نک: سمعانی، الانساب، ص ۵۰۱، شیرازی، ابی اسحاق، ص ۹۶، ذهبی، حافظ، ج۳، ص ۲۶-۲۷، الصفدی، صلاح الدین، ج۴،ص ۱۱۶؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۰۲؛ النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف، تهذیب الاسماء واللغات، ج۲، ص ۲۱۲-۲۱۴؛ ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن اسحاق مروزی منسوب به “مروالشاهجان” بوده است. ابن خلکان در وفیات الاعیان درباره اومی­گوید: «فقیهی شافعی بود و امام عصرش در فتوی و تدریس. او فقه را از ابن سریج گرفت و ریاست عراق را بعد از ابن سریج در دست داشت. کتاب­های بسیاری نوشت و مدت زیادی در بغداد تدریس می‌کرد و فتوا می‌داد.» هم­چنین خطیب بغدادی در تاریخ بغداد گوید:«یکی از امامان فقیه شافعی بود که مدت زیادی در بغداد اقامت داشت… و در اواخر عمرش به مصر رفت…» العبادی گوید: «از مجلس او به شهرها ۷۰ امام خارج می‌شد» واسنوی در طبقات الشافعیه گوید که: «امامی جلیل و غوص کننده در معانی بوده و ورع و زهد داشته است و …» سرانجام(در رجب ۳۴۰ق) در مصر وفات یافت و نزدیک ضریح امام شافعی در قاهره مدفون گشت. مهم­ترین اثر او”شرح مختصر المزنی” از بهترین شروحی است که نوشته شده است. درباره او در این منابع می‌توان اطلاعات بیشتری یافت: تاریخ بغداد، ج۶، ص ۱۱، ابی فلاح عبدالحی بن العماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، مصر، ناشر مکتبه القدس، ۱۳۵۰-۱۳۵۱ق، ج ۲، ص۳۵۵؛ حسینی، ابوبکر بن هدایه الله، طبقات الشافعیه، مصحح عادل نویهض، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۹م، ‌ص۹؛ ابن ندیم، محمّد بن اسحاق، ‌الفهرست، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶ش، ص۲۱۲؛ ابوالفداء، اسماعیل بن علی،المختصر فی اخبار البشر، [بی جا]، ناشر محمّد عبداللطیف الخطیب و شرکا، ۱۳۲۵ق، ‌ج۲، ص ۱۰۵؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآه الجنان و عبره الیقظان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۰م، ج۲، ص ۲۳۱؛ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۷، رقم ۳؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص۹٫ ↑
پایان نامه - مقاله - پروژه
. سمعانی، احمد بن منصور، الانساب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۹ق، ج ۵، ‌ص ۶۰۲؛ ابن عساکر، پیشین، ص ۲۳۴٫ ↑
. ‌قیس آل قیس، ج ۴، ص ۱۲۸؛ طاهری عراقی، احمد، همان؛ ابراهیم بن محمّد الصّریفینی (م۶۴۱ق) درالمنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابورق۹۴ ب اشاره به سفر ابوسعد به منطقه جبال هم کرده است، ولی نه در متن نسخه موجود کتاب السیاق ق ۴۷ آ ذکری از جبال هست و نه در آثار موجود ابوسعد روایتی منقول از شیوخ جبال یافت می‌شود؛ حاکم درباره مجاورتش درمکّه گوید: «صحب بها العباد الصالحین و سمع الحدیث من اهلها و الواردین» (تبین الکذب المفتری، ص ۲۳۴) ترجمه: «با بندگان صالح مصاحبت داشت و حدیث را از اهلش و متخصصان آن شنید.». ↑
. به ترتیب نام­ها: شرف النبی ۲۰۰آ، ۲۰۲ آ، ۲۳ ب، ۵آ، ۱۷۰ آ، ۲۶۶ ب، ۲۷۷ ب؛ ترجمه فارسی شرف النّبی باب ۳۵، نسخه پاریس ۱۵۹ ب؛ به ترتیب نام­ها: تهذیب الاسرار ۱۷۶ آ، ۱۶۶ آ، ۲۰۵ ب؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین. ↑
شرف الّنبی ۲۹ب، ۴ب، ۲۴۱ آ؛ علی بن محمّد عمر بن احمدبن مهدی مسعود بن النعمان در سال ۳۰۶ق به دنیا آمد وگفته شده که در پنج سالگی از البغوی، ابن ابی داود و ابن صاعد آموخته است. کتاب «العلل» برای اوست. درباره او گفته­اند: «علم حدیث، ‌معرفت، قراءآت، ‌نحو، ‌فقه، شعر با امانت و عدالت و صحت ودرستی عقیده در او جمع است.» وی در روز سه شنبه هفتم ذی قعده سال ۳۸۵ق وفات یافت. نک: ابن جوزی، جلد ۹، ص۳۳ـ۳۵ و ۴۲۵۵- ۴۲۵۷ و ص ۴۶۰۲؛ تهذیب الاسرار۴۷ آ؛ علی بن المحسن بن علی بن محمّد بن ابی الفهم، ابوالقاسم التنوخی، در شعبان سال ۳۶۵ق دربصره متولد شد و اولین آموزش او در شعبان سال ۳۷۰ ق بوده است. تنوخیان کسانی هستند که اسم عده­ای از قبایل به آن­ها منسوب می‌شود که در بحرین جمع بودند و به یاری هم پیمان بودند و همانجا اقامت داشتند و تنوخ نامیده می‌شدند. او معتزلی بوده و درمحرم سال۴۴۷ ق وفات یافت. ↑
تهذیب الاسرار۵۳ ب، ۱۰۴ آ، ۱۱۳آ، ۱۲۹ ب؛ تهذیب الاسرار ۲۰۳آ، ۱۹۸ب؛ تهذیب الاسرار، ‌۱۹۵ ب، ۱۳۳ آ، ۷۱ ب، ۱۹۹ ب، ۶۲ ب، ۱۵۵ ب، ۱۱۹ب، ۲۶۶ب، ۱۷ ب؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۹-۱۰٫ ↑
.«سمع بالعراق بعد السبعین و الثلاثمائه» در الانساب، ج ۵، ‌ص ۱۰۲، مأخذی که سمعانی گویا از آن استفاده کرده روایت حاکم بوده است که با همان عبارت ابن عساکر نیز به اسناد خود از حاکم روایت کرده درتبیین کذب المفتری ص ۲۳۴، ولی در نسخه­ چاپی التّبین کلمه “السبعین ” درعبارت فوق “التسعین” ضبط شده است؛ شرف الّنبی ق ۱۷۶ آ؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۰٫ ↑
. خطیب بغدادی،‌ ج ۱۰، ص۴۳۲؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین. ↑
. ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک، کتاب الصّله، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، [بی تا]، ج۵۰، ص ۲۶۷؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۱٫ ↑
. ابن بشکوال، همان؛ ابن فرحون، ابراهیم بن علی،‌ الدیباج المذهب فی معرفه علماءالمذهب، قاهره، دارالتراث، ۱۳۸۷ق، ‌ص ۱۴۰؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۱٫ ↑
. همان. ↑
. فارسی، عبد الغافر بن اسماعیل، المنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابور، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، ۲۰۰۷م. ص ۵۰۱؛ خطیب بغدادی، ج ۱۲، ص ۱۸۸؛ ابن عساکر، ص ۲۳۴؛ طاهری عراقی، احمد، همان؛ پورجوادی، نصرالله، «خرگوشی»، ج۱۵، ص۳۹۸٫ ↑
.سمعانی، الانساب، ج۵، ص ۱۰۲؛ طاهری عراقی، احمد، همان؛ عتبی، ابونصر محمد بن عبدالجبار، تاریخ یمینی، تهران، چاپخانه محمد علی فردین، ۱۳۳۴، ج ۲، ص ۱۲۷؛ کتاب السیّاق ۴۷ آ، نیز به اجمال به خدماتی که او در آن سال قحطی ارائه داد، اشاره می‌کند؛ قیس آل قیس، ج۷، ص ۳۶۳، ج۴، ص ۱۲۸؛ ابن عساکر، ص ۲۳۲٫ ↑
. کتاب السیّاق ۴۷ آ؛ ابن عساکر، ص۲۳۶ و ۲۴۱؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۲؛ منتخب کتاب السیاق ۲۵آ، و برای ترجمه ابوحازم عبدوی نک: خطیب بغدادی، ج ۱۱، ص ۲۷۲؛ سبکی، ج ۵، ص۳۰۰-۳۰۱، و برای ترجمه ابن منجویه نک: الصفدی، ج ۷، ص ۲۱۷؛ ذهبی، حافظ، ‌ج۳، ص ۱۶۴؛ کتاب السیاق ۸۶ آ، برای ترجمه ابوالمظفر اسفراینی نک: ابن عساکر، ص ۲۷۶؛ سبکی، ج ۵، ص۱۱ و اما جاجرمی از استادان مدرسه‌ی ابوسعد بوده و عبدالغافر فارسی در کتاب السیاق نامش را ذکر نکرده بلکه، فقط نسبت او را بدون ذکر نام یاد کرده است. محتمل است که ابوالقاسم عبدالعزیز بن عمر بن محمّد جاجرمی باشد که به گفته سمعانی در الانساب، ج ۳، ص ۱۶۰-۱۶۱، بعد از سال ۴۴۰ ق فوت کرده است. ↑
.محمّد بن منوّر در حق ابوسعید ابوالخیر گفته: «شیخ ما مذهب شافعی داشته است. و همچنین همه مشایخ که بعد از شافعی بوده‌اند مذهب شافعی داشته‌اند… و از مشایخ هر که پیش از شافعی بوده‌اند مذهب شافعی داشته‌اند… و ازمشایخ هر که پیش از شافعی بوده‌اند بر مذهب گذشته و پیرخود بوده‌اند» میهنی، محمّد بن منوّر بن ابی سعد، الاسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش، ص ۲۰؛ طاهری عراقی، احمد، ص ۱۲-۱۳٫ ↑
کتاب السیاق، ‌۱۴ آ و ۴۷آ-ب؛ نک: طاهری عراقی، احمد، ص ۱۲-۱۳؛ عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ص ۶۵۱٫ ↑
. بیهقی، حافظ ابوبکراحمد بن الحسین، دلائل النبوه، تحقیق السیّد احمد صفر، القاهره، ۱۹۷۰، ج۱، ص ۶۷، برای ترجمه‌، منتخب السیاق ۳۰آ، سبکی،‌ج ۴، ص ۸-۱۶؛ ‌ذهبی، حافظ، ‌ج ۳،ص ۳۴۲، ابن کثیر،ج ۱۲، ص ۹۴؛ سمعانی، الانساب، ‌ج ۵،ص۱۰۱-۱۰۲؛ سبکی، ج ۵، ص ۲۲۲ و۲۲۴و۲۳۲، و برای ترجمه نک: الذهبی، محمّد بن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال، بیروت، دارالفکر، [بی تا]، ج ۱، ص ۵۱۲-۵۱۳؛ خطیب بغدادی، ج ۷، ص ۴۲۵، ج ۱۰، ص ۴۳۲ و۴۶۸؛ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۳، ص ۱۱۰۹-۱۱۱۱؛ رهاوی، جمیل صدفی، اللباب، بغداد، مطبعه الفرات، ۱۹۲۸م، ‌ج۱، ص ۳۵؛ برای ترجمه‌ نک: خطیب بغدادی، ج ۱۱، ص ۸۳ و ‌ج ۱۰،‌ص۳۸۵ و ۴۳۲؛ ابن عساکر، ‌ص ۲۷۱-۲۷۶؛ فروزانفر، درمقدمه‌ی ترجمه رساله‌ قشیریه ذکری از روایت قشیری از ابوسعد نکرده است؛ سمعانی، الانساب، ج ۱، ص ۱۹۰٫ ↑
.خطیب بغدادی،‌ج ۱۰، ص ۴۳۲، و برای ترجمه‌ نک: تاریخ بغداد، ج ۱۲ ص ۱۱۵، الکتبی، محمّد بن شاکر بن احمد بن عبدالرحمان، فوات الوفیات،‌ بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص ۱۳۸-۱۳۹؛ سبکی، ‌ج۵، ص ۲۲۲؛ سرآغاز و مولد او خسروآباد بوده و او شاگرد استاد امام ابوسعد خرگوشی بود او از وی احادیث بسیار و مصنفات خرگوشی روایت کند، تاریخ بیهق، ‌ص ۳۱۹؛ منتخب السیاق ۹۴ ب، برای ترجمه‌ نک: سبکی، طبقات، ج ۵، ص ۳۰۰-۳۰۱، ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۳، ص ۱۰۷۲؛ خطیب بغدادی، ‌ج۱۱، ص ۲۷۲؛ سمعانی، الانساب، ج ۵، ص ۱۰۱، و” قد روی عنه الحاکم و هو اسند منه"؛ ابن عساکر، ص ۲۳۵، ‌و در طبقات، سبکی، ‌ج۵، ص ۲۲۲، …. و هو اکبرمنه. و برای ترجمه‌ نک: ابن عساکر، ص ۲۲۷-۲۳۱٫ منتخب السیاق آ –ب؛ ‌سبکی، ‌طبقات، ج ۴، ص ۱۵۵-۱۷۱؛ ذهبی، تذکره الحفاظ، ‌ج۳، ص ۱۰۳۹-۱۰۴۵، طاهری عراقی، احمد، ص ۱۳-۱۴٫ ↑
. ابن جوزی،ج۷،ص ۱۴۶٫ ↑
. ابن عساکر،ص۲۳۴٫ ↑
. سمعانی، ج۵، ص ۸۶ و۱۰۲، کتاب السیاق ۴۷آ درمتن نسخه‌ی موجود “اربع واربعمائه” است که باید اشتباه نویسنده باشد،‌ به قرینه مثل منتخب السیاق ۹۴ ب و روایت منقول ابن عساکر از آن در تبین کذب المفتری،ص ۲۳۶، که درآن “سبع و اربعمائه” است؛ اسنوی،‌ج ۱، ص ۴۷۷، الذهبی، محمد بن الحافظ، العبر فی خبر من غبر، ج ۳، ص ۹۹؛ ذهبی، ‌تذکره الحفاظ، ج۳،‌ ص ۱۰۶۶و۱۱۶۲-۱۱۶۴؛ حنبلی، ابن فلاح، ج ۳، ص ۱۸۴؛ خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۳۲، ابن جوزی، ‌ج ۷، ص ۲۷۹؛ یاقوت حموی، ‌معجم البلدان، مصر، مطبعه السعاده،۱۹۰۶-۱۹۰۷م، ج۲، ص ۴۲۶؛ ابوصالح احمد بن عبدالملک نیشابوری(م۴۷۰ق) از محدّثان نیشابور و مشایخ خطیب بغدادی بوده است، نک: خطیب بغدادی، ‌ج ۴،ص ۲۶۷-۲۶۸؛ کتاب السیاق ۴۷ آ، و ابوعمر محمّد بن الحسین البسطامی (متوفی ۴۰۷ ق یا ۴۰۸ق) ازعلما شافعیه خراسان و قاضی نیشابور بوده است که در طبقات السّبکی، ج۴، ص ۱۴۰-۱۴۳ آمده است. در این منابع به وفات ابوسعد در۴۰۷ق اشاره شده: المنتخب من السیاق، ص۵۰۱؛ الذهبی، محمد بن الحافظ، العبرفی خبر من غبر، ج۳، ص۹۸؛ اسنوی، ج۱، ص۲۲۹؛ و در این منابع به وفات ابوسعد در ۴۰۶ق اشاره شده است:خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۱۸۸، ابن جوزی، ج۱۵، ص ۱۱۵، و در مورد دفن پیکر ابوسعد در کوی خرگوش به کتاب الانساب، ج۲، ص۳۴۴،باید مراجعه نمود. ↑
کتاب السیاق ۴۷؛ سمعانی ،الانساب ،ج۵، ص ۸۶و۱۰۲٫ ↑
. بیهقی، حافظ ابی بکر، ص ۱۸؛ قیس ال قیس، ج ۷، ص ۳۶۴-۳۴۵،ج ۴، ص ۱۲۹ـ۱۳۰٫ ↑
. رحمتی، محمّد کاظم، «زین الفتی و مؤلف آن»، قم، نشریه اطلاع رسانی و کتابداری، آینه پژوهش،‌ س ۱۵، ش ۴، مهر- آبان ۸۳، ص ۴۲؛ نک: کحاله، عمر رضا، المستدرک علی معجم المؤلفین تراجم مصنفی الکتب العربیه، ترجمه عمر رضا کحاله، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۶ق/۱۳۶۴ش، ج۶٫ ↑
. پورجوادی، نصرالله، «خرگوشی»، ج ۱۵، ص ۳۹۸-۳۹۹٫ ↑
. ۱۶ب، ۳۳ب-۳۴آ، ۸۹آ، ۱۱۴آ، ۱۲۰ب، ۱۲۱ب، ۱۵۴آ؛ به ترتیب اسامی: ۱۲۰ب، ۲۲۷ب، ۴۳آ، ۱۲۱آ وب، ۴۴ب،۴۶ب، ۹۵ب؛ از جمله: ۹۵آ، ۱۰۱آ، ۱۲۲آ، ۱۱۳ب، ۱۲۴ب، ۱۲۹ب، ۱۳۵آ، ۱۴۳-۱۴۴، ۱۶۶ب، ۱۷۸آ، ۱۸۹ب، ۱۹۰ب، ۲۱۱آ، ۲۲۴، ۲۴۰آ؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص۱۷٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:14:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم