راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع راهکارهای کارآمدسازی آموزههای قرآن برای تعلیم و تربیت قرآنی کودکان ... |
۲-۳-۲-۱-۱-۱- خیراندیشی و صالحنگری
خیراندیشی و صالحنگری، یکی از محورهای اساسی در بعد تکریم است که در قرآن کریم و سیره پیامبر۶به طور جدّی به آن توجه شده است. قرآن کریم در بیش از هفتاد مورد، ایمان و عمل صالح را کنار هم قرار داده و بدینسان، ارج نهادن به خود و دیگران را در قالب فرهنگ خدمترسانی، خیراندیشی و صالحنگری، ترویج نموده است.[۳۰۷]
«یکی از نتایج مؤثر عمل صالح که بعد اجتماعی آن، در خدمات و تعاون عمومی مجسّم میشود، توجه عواطف انسان و علایق قلبی مردم به آن گروه از افراد است که در خدمت جامعه بوده و برای آنها کار میکنند. همگان میدانیم که پیامبران و آموزگاران الهی، مورد احترام جامعهها بودهاند».[۳۰۸]
نه تنها انجام عمل صالح، مایه نجات و سعادت بشر خواهد شد، بلکه سلامت روان و شادی انسان را نیز به دنبال خواهد داشت.
بارزترین مصداق عمل صالح، خدمترسانی از راه انفاق مال میباشد. به همین جهت، توجه به مستحقان جامعه و کمک مالی به آنها، در تربیت قرآنی فرزندان و خانواده، مورد تأکید خداوند قرار گرفته است: *(وَ کَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوهِ وَ الزَّکَاهِ وَ کَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا؛ او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان مىداد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.)* مریم/ ۵۵
اگرچه فرزندان در دوران خردسالی، نوجوانی و جوانی، اموال آن چنانی ندارند تا به این امر اقدام نمایند، ولی پدر و مادر میتوانند، از همان اموالی که خود در اختیار آنان قرار میدهند، آنان را تشویق و ترغیب نموده تا مقداری را به مستمندان و مستحقان جامعه پرداخت نمایند.
خداوند سبحان نیز در قرآن، سفارش زیادی در مورد توجه به فقرا و مساکین دارد و در بسیاری موارد، انجام آن را با اقامه نماز همراه کرده است[۳۰۹] و خاندان عصمت و طهارت را به سبب اطعام مسکین، یتیم و اسیر، مورد ستایش و تمجید قرار داده است.[۳۱۰]
یکی از راههایی که میتواند، روحیه یاری کردن و کمک مالی به مستحقان جامعه را در فرزندان ایجاد کند، آگاه نمودن آنها به آثار و ارزشهای زکات، انفاق و اطعام میباشد که در قرآن و کلام معصومین:مطرح شده است. در ذیل، نمونهای از سیره عملی ائمه اطهار:در ترغیب فرزندان به انفاق کردن، اشاره میشود:
محمد بن عمر بن یزید گوید: «أَخْبَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنِّی أُصِبْتُ بِابْنَیْنِ وَ بَقِیَ لِی بُنَیٌّ صَغِیرٌ فَقَالَ تَصَدَّقْ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ حِینَ حَضَرَ قِیَامِی مُرِ الصَّبِیَّ فَلْیَتَصَدَّقْ بِیَدِهِ بِالْکِسْرَهِ وَ الْقَبْضَهِ وَ الشَّیْءِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّ کُلَّ شَیْءٍ یُرَادُ بِهِ اللَّهُ وَ إِنْ قَلَّ بَعْدَ أَنْ تَصْدُقَ النِّیَّهُ فِیهِ عَظِیمٌ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَره؛ به حضرت ابوالحسن، امام رضا۷خبر دادم که دو پسر از دستم رفت و یک پسر خردسال برایم مانده است. حضرت فرمود: از طرف او صدقه بده. گوید: همین که خواستم برخیزم و از حضورش مرخص شوم به من فرمود: دستور ده تا فرزند خردسالت به دست خودش، قطعه نانی یا چیز دیگری صدقه بدهد؛ اگرچه بسیار کم باشد؛ زیرا چیزی که در راه خدا صدقه داده میشود، اگرچه اندک باشد، در درگاه الهی بزرگ است، به شرط آنکه صدقه دهنده در نیت خود صادق باشد؛ خدای متعال میفرماید: هر که به اندازه ذرهای کار خیر انجام دهد، آن را خواهد دید…». [۳۱۱]
برخی دیگر از گونههای عمل صالح که والدین و مربّیان قرآن باید در ترغیب کودکان به آین اعمال، مورد توجه قرار دهند عبارتند از: تقدیر از تحمل بدرفتاریها، همدردی و همدلی با مردم، برخورد دوستانه، محبت کردن، عیادت بیمار، احترام به دیگران و…
۲-۳-۲-۱-۱-۲- فرهنگ سپاس و تقدیر
در راستای عمل صالح و خدمترسانی، «فرهنگ سپاس و تقدیر» نیز از جمله محورهای مهم در تکریم شمرده میشود. در درجه اول، شکر و سپاسگزاری از خداوند و در مرحله بعد، تقدیر از تلاش و خدمات کسانی که هستی خود را فدای رشد و شکوفایی کودکان کردهاند مانند پدر و مادر و معلمان، از بارزترین مصادیق تکریم است و محیطهای تربیتی باید پیامآور فرهنگ سپاس باشند.[۳۱۲]
خداوند نیز مبنای افزایش نعمت خود را قدردانی و قدرشناسی از نعمتهای پیشین قرار داده است: *(…لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِن کَفَرْتمُْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِید؛ اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!)* ابراهیم/ ۷
۲-۴- اصل مداومت و محافظت بر عمل
از نظر اسلام، آموزش مفاهیم و حقایق دینی، امری است که باید تا پایان عمر استمرار یابد و آدمی تحت تأثیر آن باشد، لکن دوران کودکی و نوجوانی را میتوان دوران ملازمت و مداومت آموزههای دینی از نظر اسلام دانست که باید والدین و مربیان بر این امر نظارت داشته باشند و آنها را هدایت نمایند.
تداوم؛ عامل تثبیت و نهادینهسازی
در مورد اهمیت ملازمت و مداومت باید گفت که مداومت، ناظر به کمیّت و محافظت، ناظر به کیفیت عمل است. به عبارت دیگر، مداومت بر عمل، استمرار آن را نشان میدهد و محافظت بر عمل، مراقبت و مراعات شرایط و ضوابط آن را گوشزد میکند. نکته دیگر اینکه، همراهی مداومت و محافظت ضروری است. زیرا مداومت بدون محافظت، سازنده عادات سطحی و خشک است و محافظت بدون مداومت، اصلاً سازنده نیست؛ «حالی» است که هر چند متعالی باشد، زایل خواهد شد.[۳۱۳]
در قرآن کریم، به هنگام بحث از نوسانپذیری انسان (که در مواجهه با ناگواری، نالان و درمانده و در مواجهه با گوارایی، خودخواه میشود) گروهی استثنا شدهاند و آنان نمازگزارانی با ویژگیهایی خاص هستند:*(الَّذِینَ هُمْ عَلىَ صَلَاتِهِِمْ دَائمُونَ(۲۳) وَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ صَلَاتِهِِمْ یُحَافِظُونَ(۳۴)؛ آنها که نمازها را پیوسته بجا مىآورند… و آنها که بر نماز مواظبت دارند.)* معارج / ۲۳- ۳۴.
افزودن کلمه” صلاه"، به ضمیر” هم"، دلالت دارد بر اینکه بر خواندن نمازشان مداومت داشتهاند، نه اینکه دائماً در نماز بودهاند و ستودن آنان، به مداومت در نماز است؛ چرا که اثر هر عملى، با مداومت در آن کامل مىشود.[۳۱۴] در آیه ۳۴ نیز، منظور از” محافظت بر صلاه"، این است که صفات کمال نماز را رعایت کند و آنطور که شرع دستور داده، نماز بخواند. بعضى از مفسرین گفتهاند: محافظت بر نماز، غیر مداومت بر آن است، چون دوام مربوط به خود نماز و نفس عمل است، ولی محافظت، مربوط به کیفیت آن است، پس آیه” الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ” بعد از آیه” الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ"، تکرار یک مطلب نیست. [۳۱۵]
مطابق این آیات، ارتباط با خدا از طریق نماز، هنگامی انسان را استوار میکند که دو خصیصه مذکور را دارا باشد، در غیر این صورت اگر بدون مداومت باشد، کفر در پی دارد: «مَنْ تَرَکَ الصَّلَاهَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَر؛ هر که نماز را از روی عمد ترک کند، به یقین کافر شده است.»[۳۱۶]و اگر بدون محافظت باشد «ویل» به دنبال میآورد: *(فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ(۴)الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُون؛ پس واى بر نمازگزارانى که… در نماز خود سهلانگارى مىکنند.)* ماعون / ۴- ۵.
مورد نماز از باب نمونه آورده شده؛ اما مداومت و محافظت، اصلی است که در همه شؤون تربیتی باید مورد توجه باشد. بنابراین میتوان از این اصل در تعلیم معارف قرآنی به کودکان بهره جست. برای نهادینه شدن قرآن در زندگی کودکان، لازم است – همانگونه که در روایات مربوط به آموزش نماز اشاره شد- نه تنها نماز بلکه زمینه انجام سایر امور دینی را از کودکی، فراهم کرد. آنچه در تعلیم آموزههای قرآنی به کودکان اهمیت فوقالعاده دارد، مباحثی همچون توحید، معاد[۳۱۷]، نبوت، امامت و پارهای از تکالیف از جمله نماز، روزه، دعا و بخشی از اخلاق میباشد که میتوان به روشهای غیر مستقیم و استفاده از شیوههای متنوع و جذاب، کودکان را علاقهمند به این مباحث نمود اما نباید همه مباحث را پشت سر هم بیان کرد.
چنانچه در آیه ۱۰۶ اسراء و ۳۲ فرقان، علت نزول تدریجی آیات قرآن را متناسب با رخدادهای مختلف در طول ۲۳ سال، بیان میدارد. اما اشکالی که به نظر میرسد این است که این قسم تعلیم، یعنی مطرح کردن هر مسأله در موقع رسیدن به مواقع نیاز، غرض از تعلیم را تباه میکند برای اینکه فاصله زمانیای که میان دو مسأله قرار میگیرد باعث میشود اثر مسأله اول از بین رود و آن شوق و ذوقی که شاگرد را وادار به حفظ و ضبط آن مسأله میکرد، سرد شود اما اگر همه مطالب متصل به هم به او القا شود، ذهن برای فهمیدن آن آمادهتر میشود. خدای تعالی به این اشکال پاسخ داده که: *(وَ قُرْءَانًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلىَ النَّاسِ عَلىَ مُکْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلًا؛ و قرآنى که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را بتدریج نازل کردیم. )* اسراء/ ۱۰۶
منظور از” تفریق قرآن"، این است که قرآن، به تدریج و بند بند و سوره سوره و آیه آیه نازل گردیده تا مردم به آسانى بتوانند در آن تعقل کرده و حفظش نمایند. یکی دیگر از حکمتهای تدریجی نازل شدن آن، این است که علم قرآن با عمل به آن مقارن باشد( یعنی فرصت کافی برای آن مقدار از آیات که نازل شده، موجود باشد) و نیز بهاین خاطر بوده که طبع بشر از گرفتن یکباره تمامی معارف و احکام آن زده نشود، لذا معارفش را یکى پس از دیگرى درک نماید تا به سرنوشت تورات دچار نشود، که به خاطر اینکه یکباره نازل شد، یهود از تلقى آن سرباز زد.[۳۱۸]
نبی مکرم اسلام۶با نظر به تأثیرات ناشی از عمل مداوم، میفرماید: «إنّ أحبّ الأعمال إلى اللّه أدومها و إنّ قلّ؛ دوستداشتنیترین کارها نزد خداوند، کاری است که ادامه و استمرار داشته باشد هر چند که اندک باشد.»[۳۱۹]
همچنین حضرت امام صادق۷میفرماید: «افضل الاعمال ما دوام العبد و ان قلّ؛ برترین کارها آن است که بنده بر انجام آن مداومت کند اگرچه مقدار آن اندک باشد.»[۳۲۰]
مشابه همین فرمایش را در کلماتی خلاصهتر از امام علی۷در مییابیم که فرمود: «قَلِیلٌ یَدُومُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ یَنْقَطِع؛ عمل اندکی که استمرار دارد بهتر از عمل فراوانی است که گهگاه و بریده بریده انجام گیرد».[۳۲۱]
بنابراین تأثیری که تذکّرات مکرّر و آمیخته به مدارا بر روح و جسم انسان باقی میگذارد، به مراتب بیشتر از آموزشهای پرحجم ولی مقطعی و گهگاهی است.[۳۲۲]
۲-۴-۱- روش تمرین و تکرار
در روانشناسی جدید، عنصر تکرار، یکی از عوامل اساسی سازماندهنده عادت در انسان به شمار میآید. چون تکرار، موجب میشود که انسان از حرکات نامنظم و فاقد هدف خود بکاهد و با ایجاد تمرکز در حواس خود، کسب دقت کند و به آسانی و با سرعت به نتیجه برسد.[۳۲۳]
در قرآن کریم بیش از ۲۵۰ مورد از «ذکر» و و «تذکّر» و مشتقّات آنها استفاده شده است.[۳۲۴] اصولاً یکی از نامهای قرآن، «ذکر» است و متناسب با این عنوان، در سراسر آیات الهی، جلوههایی از یادآوری دیده میشود. شاید یکی از علل اطلاق این نام«ذکر» بر قرآن، این باشد که در سراسر آیاتش، مضامینی مهم مانند توحید، معاد و… در قالبهای مختلف و متنوع تکرار شده است.[۳۲۵]
۲-۴-۱-۱- اثرات روش تمرین و تکرار
اثر تکرار مطالب، از چند بعد قابل طرح است که در ذیل، بدان اشاره میشود:
۲-۴-۱-۱-۱- تلقین و القاء مطلب
در قرآن کریم، در خصوص برخی از حقایق مربوط به اعتقادات و مسایل غیبی، نظیر توحید و ایمان به رستاخیز که میخواهد آنها را در اذهان مردم، جایگزین و راسخ کند، تکرار صورت گرفته است.[۳۲۶] البته گاهی این تکرار مضامین مهم، برای القای اهمیت بیشتر موضوع به مخاطب است. نمونههایی از این تکرار را میتوان در سورههای «الرحمن»، «مرسلات» و «نمل» ملاحظه نمود. در سوره «الرحمن»، ۳۱ مرتبه عبارت«فبأیّ آلاء ربّکما تکذّبان» پس از یادکرد نعمتهای متعدّد خداوند، به چشم میخورد و عبارات «ویل یومئذٍ للمکذّبین» و «ء اله مع الله» با همین منظور، به ترتیب ۱۰ و ۵ مرتبه از ابتدا تا انتهای دو سوره «مرسلات» و «نمل» تکرار گشته است.
۲-۴-۱-۱-۲- تأکید بر اهمیت مطلب
با آنکه تکرار یک مطلب از سوی مربی، میتواند بهعنوان یکی از بهترین راهکارها در جهت کمک به حفظ آن در ذهن دانشآموز محسوب شود، ولی همیشه این مقصود، مورد نظر نیست. مثلاً در آیه ۴۲ سوره مائده، خطاب به پیامبر اکرم(ص) امر شده که اگر قصد فرمود، به اختیار خود، میان یهودیان قضاوت کند، باید به عدالت حکم نماید: *(…وَ مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُون؛ …و آنها که به احکامى که خدا نازل کرده حکم نمىکنند، کافرند.) مائده/ ۴۴
در آیات بعد، این مسأله، یعنی «حکم بر مبنای قوانین الهی» در چندین آیه پیدرپی تکرار گشته که اهمیت فراوان قضیه را میرساند.
۲-۴-۱-۱-۳- یادآوری؛ زمینهسازی برای طرح مباحث جدید
شایعترین کاربرد تکرار در قرآن، از جنبه یادآوری، روی داده است؛ چرا که معمولاً ذهن بشر با دریافت مطالب جدید، بهطور طبیعی حساسیت خود را نسبت به آموختههای قبلی تا حدّ زیادی از دست داده و آنها را صرفنظر از درجه اهمیتشان از یاد میبرد. برای جلوگیری از این امر، تکرار مطالب گذشته، همراه با بیان مطالب جدید، راهی است که قرآن پیش گرفته است.[۳۲۷] تکرارهایی که در قصههای قرآن انجام شده، از این وجه است. بهطور مثال، داستان حضرت موسی۷در قرآن، قریب به سی بار تکرار شده است ولی هر بار بهخاطر ترکیب جدید آن، پیام نوظهوری را نیز به همراه دارد. از سوی دیگر، این تکرار، غالباً در همه قصه نیست بلکه تکرار در پارهای از حلقههای آن است.[۳۲۸] این مسأله باعث شده که برخی، به کلی منکر وقوع تکرار در قرآن شوند. چنانکه در کتاب گامی دیگر در تربیت اسلامی آمده است: «تکرار در قرآن، در اصل، تکرار نیست. اگر دقّت شود، هر کدام، بعدی از یک قضیه را ارائه میکنند که با دیگری یکی نیست».[۳۲۹] آنچه لازم به ذکر است اینکه، استفاده قرآن از این سبک، اگرچه ممکن است به دلایل گوناگونی صورت گرفته باشد اما مسلّماً یکی از حکمتهای آن، خنثی نمودن آثار منفی تکرار است.
۲-۴-۱-۲- معایب تکرار و رفع آن
روش تکرار با تمام محاسن آن، معمولاً چند اثر سوء آموزشی نیز در پی دارد.
۲-۴-۱-۲-۱- عادی شدن مسائل مهم: تکرار فراوان مطلبی مهم، با تمام محاسنش، معمولاً باعث میشود که پس از مدتی به دلیل یکنواختی، برای دانشآموز، امری معمولی و عادی جلوه کند و اگر از این حدّ بگذرد و به اصطلاح، به حدّ اشباع برسد، خود مایه تنفّر و دلزدگی مخاطب از موضوع میشود.[۳۳۰] قرآن کریم برای رفع این پیامد ناخواسته، چارههای مختلفی پیشبینی کرده که همگی منجر به ایجاد تنوّع در تکرارها شدهاند. مظاهر این تنّوع در شکلهای مختلفی نظیر تغییر در کلمات و عبارات، تغییر در تقدم و تأخّرها، تغیییر در سجع و قافیه آیات، تغییر در مقطع آغاز داستان و ….دیده میشوند.[۳۳۱] بنابراین در مورد آموزش قرآن به کودکان نیز، لزوم استفاده از روشهای متنوع ضروری است.
۲-۴-۱-۲-۲- عادتدهی: نقص دیگر این روش این است که نیروی تعقّل کودک را پرورش نمیدهد، زیرا در زمان کودکی صرفاً به پیشنهاد پدر و مادر و بدون تعقّل و درک مصالح و مفاسد، کارها را انجام داده تا به صورت عادت درآید، بعد از بزرگ شدن و رشد عقلی نیز بر طبق این عادت، به رفتار خویش ادامه خواهد داد، بدون اینکه توجهی به مصالح و مفاسد داشته باشد. در صورتی که بهتر است کارهایش را از روی درک و تعقل انجام دهد تا هم ضامن اجرای عقلی داشته باشد و هم از ارزش بیشتری برخوردار باشد.
لازم به ذکر است که ما با دو دسته اقوال پیرامون مطلوب یا نامطلوببودن روش عادتدهی برای تربیت کودکان مواجه هستیم:
۲-۴-۱-۲-۲-۱- عادات؛ زمینهساز اعمال نیکو در آینده: از منظر روانشناسی، دوران کودکی، دوران تکوین عادتها اعم از عادتهای خوب یا بد است. شخصیت کودک در این زمان تشکیل میشود و زندگی آیندهاش را ترسیم مینماید. چون کودک، موجودی ناتوان و از درک مصالح حال و آیندهاش ناآگاه است، در این زمان حساس، شدیداً به مراقبتهای پدر و مادر نیاز دارد.[۳۳۲]
بر این اساس، دستهای از علمای اخلاق و تعلیم و تربیت با توجه به ویژگیهای دوران کودکی، عادت دادن را یکی از روشهای مهم تربیت میدانند و نقش بزرگی را برای آن، در نظر میگیرند؛ بلکه فنّ تربیت را فنّ عادت دادن میشمارند.
چنانچه غزالی معتقد است که اگر کودک، نسبت به انجام کاری نیکو عادت کند، خُلق نیکو در او پدید میآید.[۳۳۳]
در اسلام نیز عمدتاً، از روش عادت دادن، به عنوان تدبیری برای زمینهسازی تحقق تعلیم و تربیت، یاد شده است. به همین دلیل، در روایاتی، آموزش نماز و روزه به کودکان، قبل از سنّ تکلیف، بدون آنکه سختگیری شود، مورد سفارش قرار گرفته است. این مسأله نشان میدهد که تا قبل از سن تکلیف، آموزش نماز با هدف عادت دادن ابتدایی کودک به این عمل انجام میگیرد و هیچگاه، بنا بر این نیست که در همین حد متوقف شود.
لذا از آنجا که عادت شدن رفتار درست، حاصل تمرین و تکرار است، والدین و مربیان، باید قبل از زمان بلوغ، کودکان را نسبت به نماز خواندن و روزه گرفتن و نیز قرائت قرآن وادار کنند تا عادت نمایند.[۳۳۴]
تأکید قرآن و احادیث شریفه، بر فراوان قرائت کردن قرآن، به همین نکته اشعار دارد. قرآن میفرماید: *(…فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ… فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنْه… ؛ آنچه براى شما میسّر است قرآن بخوانید… پس به اندازهاى که براى شما ممکن است از آن تلاوت کنید…)* مزمّل/۲۰
مراد از تیّسر، خواندن آن مقداری از قرآن است که فرد از روی اشتیاق و بدون ملال و اجبار یا بیرغبتی بخواند.[۳۳۵] چنانچه امام رضا۷از پدرش از جدش امام جعفر صادق۷روایت کرده است: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ لَکُمْ فِیهِ خُشُوعُ الْقَلْبِ وَ صَفَاءُ السِّر؛ منظور از (ما تَیَسَّرَ منه)، خشوع دل و صفاى باطن است.»[۳۳۶]
۲-۴-۱-۲-۲-۲- عادات؛ عامل رکود و بازماندن از رشد
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 09:33:00 ب.ظ ]
|