یکی از معجزات بزرگ پیامبر اکرم (ص) معجزهی شق‌القمر است که وحشی بافقی در بیت‌های زیر به آن پرداخته است.

 

کرا قلبیست تا بعد از شکستن
نه در دستش همین شق قمر بود
درستش کرده بسپارم به دستش
بهر انگشت از اینش سد هنر بود
(دیوان: ۳۶۰)
قمر بحجله چرخ از عروس معجزه‌اش نمود گرد گریبان به یک مشاهد چاک
(دیوان: ۱۶۰)
جهت را پرده زد در زیر پا شق به نور قرب واصل گشت مطلق
(دیوان: ۳۰۴)

۲-۲-۴-۳. سایه نداشتن پیامبر
مسئله سایه داشتن یا نداشتن پیامبر (ص) از جمله مسائلی است که در زمره مباحث عقلی نیست، تا بتوان به وسیله عقل در این باره حکم صادر کرد و گفت پیامبر سایه داشت یا نداشت. در این موضوع تنها تکیه گاه و تنها چیزی که می‌توان به آن اعتماد کرد روایات است. و این موضوع در شعر بسیاری از شاعران آمده است، وحشی بافقی نیز در شعرش به این موضوع اشاره کرده است و وجود مقدس پیامبر را سر چشمه‌ی نور می‌داند که از سایه بری است.

 

ازین غم سایه دارد رو به دیوار
چو جوهر بود آن سر چشمه نور
مگر از شوق بیخود گشت سایه
که در راهش نشد با خاک هموار
که بودش سایه از همسایگی دور
چو شد همراه آن خورشید پایه
(دیوان: ۳۰۳)

۲-۳. امامت
امامت یکی از رحمت‌های الهی است که برای بشر در نظر گرفته شده و پروردگار منّان بارها ارزش والای آنان را در آیات قرآن کریم به شکلی واضح و قرینه دار بیان کرده. همان گونه که گفته می‌شود، امامان نور آسمان‌ها و زمیناند و مرجع هدایت انسان‌ها به حساب می‌آیند .لازم به ذکر است که بگوییم در فرهنگ شیعی در کنار معرفت به توحید و نبوت هیچ اصلی به اهمیت و عظمت اصل امامت نمیرسد زیرا چه بسیار ملتها که در اثر فقدان رهبری صحیح و صالح با اینکه از امکانات بالایی بهرهمند بودند دچار انحطاط و سقوط شدند و چه بسیار مللی که با هدایت رهبران صالح، به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای دست یافتند (کازرونی،۱۳۷۴: ۷۲). امامت در اشعار وحشی بافقی موضوع منقبت را شامل میشود که به ذکر وبیان آن می‌پردازیم.
دانلود پایان نامه
۲-۳-۱. منقبت
تاریخِ ستایشگری شاعران نسبت به چهره‌های مورد علاقه‌شان، تاریخی است به طول تاریخ شعر و شاعری؛ و همچنان که اصل شعر در میان افراط و تفریط سرگردان بوده و به دشواری به حیّز اعتدال در می‌آمده، شعر مدح و ستایش هم به قیاس مخاطبان خود و تعبیرات و ترکیباتی که در آن به کار می‌رفته، دائما در فراز و نشیب بوده و هست. «منقبت گونه‌ای دیگر از مدح است. به روال معمول زمانی که شاعر به مدح و وصف ائمه دین از حضرت علی تا آخرین فرزند او (علیهم السلام) می‌پردازد، به این گونه مدیحه سرایی منقبت می‌گویند» (ریاحی زمین، ۱۳۸۴: ۳۹).
«کمتر شاعری را در دوره صفوی می‌توان یافت که قصیده یا ترکیب و ترجیعی در ستایش پیامبر اسلام و امامان شیعه نسروده باشد. گویی شاعران این کار را زکوه طبع و قریحه خود به شمار می‌آورند و از گذاردن آن به عنوان یک وظیفه دینی غفلت نداشتند؛ اما نباید منقبتگویی را ویژهی شعر عهد صفوی و یا ابتکاری از شاعران آن دوره نیست چه این کار سابقهی طولانی در شعر فارسی دارد و علی‌الخصوص در سده‌های هشتم و نهم که مصادف با نیروگرفتن مذهب شیعهی اثنی‌عشری بوده به شاعران متعدد منقبتگوی باز می‌خوریم چنان که منقبتگویان دوران صفوی را باید به منزلهی دنبال کنندگان کار آنان به حساب آوریم. پیداست که غلبهی نهایی تشیع و رسمی شدن آن می‌توانست در این امر تأثیر تازه‌ای داشته باشد و چنین نیز بود به ویژه که پس از شاه اسماعیل رسمی کننده‌ی کیش دوازده امامی در ایران، پادشاه توبه کاری مثل شاه تهماسب با سلطنت طولانی خود روی کار آمد و سیاست دینی پدر را به اضافه‌ی تظاهرهای عابدانه و همکاری نزدیک با عالمان مذهبی شیعه دنبال نمود و معلومست که در بحبوبه چنین سیاست مذهبی کار منقبت گویی هم رونقی بیشتر از پیش می‌یافت» (صفا، ۱۳۷۹، ج ۵، بخش اول: ۳-۶۲۲).
از میان موضوعات مختلف شعر دینی، اشعاری که به مدح و منقبت اولیای دین پرداخته‌اند شاخه‌ای دیرپای و پر برگ و بار را سامان داده‌اند که سایه سار خود را بر بسیاری از شاخه‌های دیگر شعر دینی افراشته است.
حضرت علی (ع) و ذکر ویژگی‌های خاص ایشان جلوه خاصی در شعر شاعران دارد؛ مثلاً هاتف اصفهانی به بیان جنگ آوری ایشان می‌پردازد:

 

شهنشاه غضنفر فر پلنگ آویز اژدر در
به رتبت ساقی کوثر به مردی فاتح خیبر
ولی حضرت عزت، قسیم دوزخ و جنت
امیر المومنین حیدر علی عالی اعلا
به نسبت صهر پیغمبر ولی والی والا
قوام مذهب و ملت، نظام الدین و الدنیا
(هاتف اصفهانی، ۱۳۸۵: ۹-۵۸)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...