کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


آخرین مطالب


جستجو


 



حال باید دید تفکر انتقادی به عنوان یکی از اساسیترین انواع تفکر، چه ارتباطی با سایر انواع تفکر دارد. آنچه مسلم است، هیچ یک از این انواع تفکر در خلأ اتفاق نمی افتند؛ به عبارتی، هر یک از انواع تفکر را میتوان به نوعی پیش نیاز یا پیامد نوع دیگری از تفکر محسوب کرد. بنابراین، نفس وجود ارتباط میان انواع تفکر می توان به عنوان یک پیش فرض پذیرفت و آنچه محل بحث و مناظره است، کیفیت یا چگونگی این ارتباط است. به عبارت دیگر، نگارنده بر آن است از نظر خود مبنی بر محوری بودن نقش تفکر انتقادی درمیان سایر انواع تفکر دفاع کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
درخصوص ارتباط تفکر انتقادی و تفکر خلاق، بحثهای مختلفی مطرح شده است. نگاهی به تعریف پرکینز میتواند آغازگر خوبی برای این بحث باشد: « تفکر خلّاق، تفکری است که الگوی ارائه شده توسط آن درنهایت به دستاوردهای خلّاق منجر می شود. »(پرکینز،۱۹۸۴، همان). این تعریف به ما یادآوری می کند که معیار ما برای سنجش خلاقیت، برونداد آن است؛ یعنی ما درصورتی فردی را خلاق می نامیم که وی به شکلی مداوم به نتایج خلاق دست یابد (مارزانو و دیگران، ۱۹۸۸، همان). این برونداد می تواند یک رویداد ذهنی (درونی) باشد، مثل گرفتن یک تصمیم یا رسیدن به یک نتیجه گیری، و یا شکل گیری یک فرضیه در ذهن. همینطور میتواند یک رویداد عینی باشد، مثل یک تابلوی نقاشی یا یک استعاره (تمثیل)، و یا پیشنهاد یک راه جدید برای انجام یک آزمایش. ولی به هرحال، این برونداد باید وجود داشته باشد.
حال نگاهی به تعریف انیس از تفکر انتقادی میاندازیم: «تفکر انتقادی، تفکری مستدل و منطقی است که بر تصمیم گیری ما درخصوص آنچه میخواهیم انجام دهیم یا باور داشته باشیم، متمرکز میشود.» (انیس، ۱۹۸۷، همان). نکته قابل توجه در این تعریف این است که انیس هم ماحصل تفکر انتقادی را یک تصمیم گیری یا باور به یک عقیده میداند. به این ترتیب، وی نیز یک خروجی برای تفکر انتقادی متصوراست. این اصطلاحات بیشتر برای قضاوت درخصوص تفکر به کار می روند؛ چرا که وقتی درحال حل یک مسئله یا اتخاذ یک تصمیم هستیم، کمابیش آن را خلاقانه یا منتقدانه انجام میدهیم. اشخاص معمولاً تفکر انتقادی را مبنای ارزیابی و تفکر خلاق را مبنای خلق و تولید درنظر میگیرند. البته این دو نوع تفکر درمقابل یکدیگر قرارنمیگیرند بلکه مکمل هم هستند. متفکران منتقد، راههایی برای آزمودن اظهارات درپیش می گیرند؛ و متفکران خلاق، افکاری را که به تازگی خلق شده اند، آزمایش می کنند تا درجه اعتبار و کارآیی آنها را برآورد کنند. پس تفاوت در نوع نیست، بلکه در تأکید یا اصرار و پافشاری است (مارزانو و دیگران، ۱۷:۱۹۸۸، همان). به عبارتی، تفکر خلاق و تفکر انتقادی، فرایندهای مجزایی نیستند بلکه نحوه وقوع فرایندهای تفکر را به نوعی توصیف می کنند.
پل و الدر(۱۳:۲۰۰۵، همان) درخصوص رابطه میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی معتقدند: در فهم تفکر انتقادی، بسیار مهم است که به مناسبات مشترک میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی توجه شود. این دو اسلوب فکری، هرچند اغلب دچار بدفهمی می شوند، در استدلالهای روزمره جدایی ناپذیرند. خلاقیت، فرایند ساخت یا تولید را رهبری میکند و انتقاد، فرایند ارزیابی و قضاوت را. ذهنی که خوب می اندیشد، باید همزمان هم ارزیابی کند هم تولید؛ و هم زایش داشته باشد، هم قضاوت. آهنگ تفکر، هم نیازمند تجسم است، هم نیازمند نظم ذهنی.
قضاوت انتقادی، از ملزومات تمامی اقدامات ساختاری است و همه اقدامات ساختاری نیز به ارزیابی انتقادی ختم میشود. ما میآفرینیم و ارزیابی میکنیم؛ ما آنــچه را که آفــریده ایم، ارزیــابی مــی کنیم؛ مــا هــمانگونه که ارزیابی میکنیم، میآفرینیم. به عبارت دیگر، در آن واحد، ما هم منتقدانه و هم خلاقانه می اندیشیم.
لیپمن (۲۴۱:۲۰۰۳،همان) نیز معتقد است که میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی نوعی رابطه سببی برقرار است؛ به این ترتیب که تفکر خلاق، برانگیزاننده حس انتقاد و سپاسگزاری در افراد است.
در همین راستا، فیشر (۱۳۸۵: ۷۰، همان) نیز بی ارتباط دانستن تفکر انتقادی و تفکر خلاق را از سوء برداشت های رایج برشمرده و معتقد است: « تقسیم تفکر به دو نوع کاملاً مجزا، ساده انگاری افراطی درباره تفکر است». خلاقیت فقط ارائه راه حل های جدید برای رفع مشکلات نیست؛ بلکه ارائه راه حلهای بهتر است و این مستلزم قضاوت انتقادی خواهد بود. فیشر ویژگی هایی همچون تحلیلی، استقرایی، آزمایش فرضیه، همگرا بودن را از خصائل تفکر انتقادی برشمرده و برای تفکر خلاق خصوصیاتی مانند: اکتشافی، قیاسی، فرضیه سازی، جسورانه بودن و واگرایی را قائل شده است.
اما هرچند فیشر، واگرایی را منحصر به تفکر خلاق، و همگرایی را زیرگروه تفکرانتقادی دانسته است، تفکر انتقادی را نمی توان خالی از واگرایی دانست. دگراندیشی، از خصایل اساسی یک ذهن منتقد است و تا زمانی که کسی شق دیگری برای قضایا متصور نباشد، نمیتواند منتقدانه به قضایا بنگرد. از این رو، تفکر انتقادی را باید ماحصل واگرایی و همگرایی اذهان به شکلی توأمان فرض کرد.
نکتـه ای کـه می توان بر آن تکیه کرد، تأکید و اهتمام ویژه ای است که جان دیوئی ــ به عنوان پدرتفکر انتقادی ــ به تفکر منطقی داشته است. تعریفی که وی از تفکر منطقی به دسـت داده است: « بررسی فعال، مداوم و دقیق هر عقیده یا هر شکل فرضی دانش با توجـه به دلایلی که آن عقیده را تأییـد مـی کننـد و نتـایج بیشـتری کـه ایـن عقیـده بـه آنهـا گرایش دارد»، بعدها مبنای تفکر انتقادی قرار گرفتـه و معمـولاً در متـون معتبـر نیـز نقطه شروع پرداختن به تفکر انتقادی همین تعریف بوده است. تفکـر خـلاق و تفکـر استعاری را نیز از این نظر میتوان پس از تفکـر انتقـادی درنظـر گرفـت کـه اگـر نـه همیشه، اما در مواردی خلاقیت و تـلاش بـرای کشـف راههـای تـازه، ناشـی از نگـاه انتقادی ما به پدیده ها است؛ یعنی تا زمانی که از پدیده ای احساس رضایت می کنـیم، نیازی به خلق دنیاهای جدید و کشف راه های تازه نخواهیم داشت. به این ترتیب، به اعتباری می توان تفکر انتقادی را حاضر و ناظر در تمامی مراحل تفکر و به عنوان نقطه اتصال میان شیوه های دوگانه تفکر، یعنی همگرا و واگرا، و نیز حلقه واسط میان سه نوع نسبتاً متمایز تفکر، یعنی تفکر منطقی در یک سو و تفکر خلاق و استعاری در سوی دیگر ساختار ذهن بشر، فرض کرد.
برای ترسیم این رابطه میتوان از مدل زیر ( نمودار۲-۱) کمک گرفت:
همانگونه که در ارتباط میان سه گونه تفکر نیز تصویر شده است، پس از مرحلـه خلق، چه با کمک استعاره و چه با کمک تفکر خـلاق، همچنـان نیازمنـد قضـاوت و ارزیابی هستیم. به همین دلیل است که برخی صـاحبنظران، تفکـر خـلاق را بـر تفکـر انتقادی مقدم میدانند؛ حال آنکه به عقیده نگارنده، تفکر انتقادی در جایگـاهی میـان سایر انواع تفکر قرار دارد، زیرا هم پیش از ظهور مرحله خلاقیت به کار می آید و هم پس از آن. آنچه مسلم است، در تمامی انواع تفکر، هدفی غایی دنبال میشود که میتواند در سه عنوان کلی حل مسئله (گرچه گاهی حل مسئله خود به عنوان یک نوع مستقل تفکر قلمداد میشود)، نتیجه گیری، و تصمیم گیری متجلی شود. نکته جالب توجه این است که این سه دستاورد دقیقا همان اهدافی است که ارسطو برای انواع تفکر قائل بود(مکتبی فر، ۸۸)
۲-۱-۳-مبانی تفکر انتقادی
۲-۱-۳-۱- مبانی فلسفی
۲-۱-۳-۱-۱- اندیشه های دورۀ کلاسیک
سقراط را بایستی به عنوان نخستین اندیشمندی دانست که با رویکردی فسلفی به تبیین تفکر انتقادی پرداخته است. سقراط بزرگترین خدمتی که به بشریت نمود این بود که به انها آموخت تا از طریق دیالوگ به بالاترین فضیلت اخلاقی، یعنی خود اندیشی و دانایی دست یابند. تفکر انتقادی در اندیشۀ سقراط به معنای کشف حقیقت است.
قسمت اعظم مهارت سقراط هم در آن بود تا اطمینان شختص را متزلزل سازد و او را دربارۀ دانش خویش به تردید وادارد. در این حالت اگر مخاطب بتواند خشم ناشی از جریحه دار شدن عزت نفس خویش را با عشق به فضیلت برطرف نماید، سقراط او را تشویق می کند تا به نتیجۀ تفکر خویش برسد. دیالوگ به انها یاری می رساند تا نگاه عمیق تری به داشته های خود بیندازند و در اصول و باورهای به ظاهر مسلم خود بیندیشیند.
در فرایند دیالوگ سقراطی، آدمی از باورها و فرضیه های آزمون نشده خویش رها شده و به یک آگاهی آشفته و ناپایدار می رسد. شخص در شناخت حقیقت، خود را آشفته و پریشان می بیند و این سردرگمی و آگاهی به نادانی و جهالت خویش، وی را از سطحی نگری می رهاند و به او رخصت پرواز می دهد.
پس از سقراط، بحث تفکر و خردورزی، توسط شاگرد بزرگ او یعنی افلاطون پی گرفته می شود. افلاطون، اندیشۀ آدمی را به عرش برد و با طرح عالَم مُثُل، انسان را نه خالق اندیشه های خویش بلکه کاشف « معرفت » دانست. با این حال پس از او، ارسطو، دایرۀ معرفت را از عالم ملکوتی به عالم عینی و طبیعی کشاند. ارسطو مهم ترین صفت اختصاصی بشر را استعداد عقلانی او می داند و حیات عاطفی را تنها مقدمه ای بر رشد عقلانی در نظر می گیرد. از نظر ارسطو، سه نفس نباتی، حیوانی و ناطقه به انسان عطا شده است که از آن میان انسان با قوۀ ناطقه می تواند به ارزیابی و داوری پدیده های هستی بپردازد.
پس از سقراط، افلاطون و ارسطو، در قرون وسطی، اندیشۀ انتقادی به وسیلۀ الهیونی همچون اگوستین قدیس (۳۵۴ – ۴۳۰ میلادی) و توماس اکویناس پی گرفته شد. در حقیقت با مرگ ارسطو در ۳۲۲ سال پیش از میلاد مسیح، عصر طلایی فلسفۀ انتقادی در یونان باستان به پایان رسید و فلسفه ای که تا آن زمان با استدلال های منسجم سروکار داشت، اندک اندک به نوشتن شرح و تفسیر بر سخنان پیشینیان گرفتار شد. در این دوران، دو مکتب فکری یکی رواقی و دیگری اپیکوری رواج یافتند که به مقتضای زمانه، از روحیه ای چندان خوشبینانه برخوردار نبودند. رویکردها و سلیقه های دیگری هم ظهور کردند که منجر به پیدایی مکاتب چندی چون کلبیان و شکاکان شدند که معتقد بودند هیچ چیز نمی دانند، با این حال مشغول آموزش چیزهایی شدند که نمی دانستند.
در چنین دورۀ فترت اندیشه ای، بی شک باید اگوستین قدیس را یکی از مهم ترین و با نفوذترین متفکران عالم فسلفه به طور عام و جهان مسیحیت به طور خاص دانست. ارلیوس اگوستین در سال ۳۵۴ میلادی به دنیا آمد و سال ۴۳۰ چشم از جهان فرو بست. سیسرون، مانی، افلاطون و عیسی مسیح در شکل گیری اندیشه های اگوستین موثر بودند. آشنایی او با فلسفۀ یونان با سیسرون شروع شد. از او یادگرفت که قبل از قرقضاوت اتقادی به تفکر افسفی بپردازد. نکته ای که اگوستین را از سایر مسیحیان دورۀ خود متمایز می سازد، این است که برای او ایمان کورکورانه به تنهایی کافی نبود. او باور دینی را تفکر توأم با موافقت و قبول باطنی یا تأثیر عقلایی می دانست و به دنبال وضوح کامل عقلایی بود (زیبا کلام، ۱۳۷۸: ۶۵-۶۲). از نظر او، آدمی در آن دوره به جای آنکه در درک پدیده ها بر منطق و تفکر سوار باشد، بر احساس و توهم تکیه زده است. لذا راه برون رفت از اوهام بشری، اتکا به قوۀ فکر و اندیشه است(نیستانی و امام وردی،۱۳۹۲،ص:۳۹)
۲-۱-۳-۱-۲- اندیشه های دورۀ رنسانس
پس از فترت هزار ساله، اندیشۀ انتقادی در نوشته های اندیشمندان حوزه های مختلف مذهب، هنر، سیاست، حقوق و فلسفه متبلور شد. درکنار بسیاری از اندیشمندان شناخته شدۀ عصر رنسانس، اندیشه های فیلسوف انگلیسی فرانسیس بیکن (۱۵۶۱- ۱۶۲۶) و رنه دکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶ میلادی) فیلسوف شهیر فرانسوی، تأثیر شگرف تری بر اندیشۀ انتقادی بر جای گذاشتند و می توان آنها را بزرگترین میراث دار تفکر انتقادی در عصر رنسانس دانست.
پائول و الدر (۲۰۰۱) بر این عقیده اند که کتاب « پیشرفت یادگیری » اثر بیکن می تواند یکی از قدیمی ترین آثار در زمینۀ تفکر انتقادی به حساب آید. فرانسیس بیکن نگران بهره گیری نادرست افراد از ذهن برای کسب دانش بود و اعتقاد داشت که در شناسایی روابط علی بین پدیده های هستی لازم است موارد استثنایی به دقت مورد توجه قرار گیرد و از تعمیم های شتاب زده پرهیز شود.
بیکن جایگاه ویژه ای برای علم قائل بود و عقیده داشت که هرکسی می تواند به کشف حقیقت دست یابد، مشروط به آن که از روش های درستی استفاده کند. با این حال، وقتی که اشخاص به میل خود رها می شوند، آنها اغلب عادت های بد فکری (بت ها) را در خود توسعه می دهند که منجر به باورهای کاذب یا گمراه کننده می شود. بیکن اعتقاد داشت که مردم باید اذهان خویش را از بت های غاری (تعصباتی که از منافع شخصی ناشی می شود)، بت های قبیله ای (آداب و رسوم بشری)، بت های بازاری (تفکر مبتنی بر قواعد نامفهوم و آموزش ناکافی و غیر عمیق) و بت های نمایشی (سیطرۀ نظام های فکری) تهی کنند، بت هایی که آدمی را به طور ناخودآگاه به پرستش فرا می خوانند (کاپالدی، ۱۹۶۶،همان)
دکارت در ریاضیات، نظام معرفت یقینی را می دید که در سایر رشته ها نمی یافت. او در این اندیشه بود که بتواند جهان را با همان روش هایی دریافت کند که از اصول ریاضی درک می شوند. در واقع، هدف دکارت آن بود که فلسفه را به گونه ای بازنویسی کند و نظام معرفت را طوری بر بنیاد اصول موضوع تردیدناپذیر بنا سازد که گویی ریاضیات است. عزم دکارت در بازسازی فلسفه به هیئت ریاضیات، نطفۀ خردگرایی فلسفی را کاشت.
دکارت به دنبال تفکری روش مند و قاعده پذیر بود و اندیشه ای را صحیح و درست می دانست که مبتنی بر قواعد شناخت باشد. بر همین اساس، با نوشتن کتاب « قواعدی برای راهبری ذهن» مبانی و اصول معرفت شناختی خویش را بنا نمود. این اثر – به قول پائول و الدر – دومین اثر ماندگار در حوزۀ تفکر انتقادی است. از دیدگاه دکارت، شک کردن یعنی اندیشیدن به معنای وجود داشتن است: من می اندیشم، پس هستم. جملۀ معروف وی در این رابطه این بود که: من می توانم به همه چیز شک کنم، به جز یک چیز، و آن هم این واقعیت است که من شک می کنم. اما آن گاه که تردید می کنم، می اندیشم، و وقتی که می اندیشم، باید وجود داشته باشم(همان،ص:۴۳).
دکارت در این باره می نویسد: « بر آن سرم که هر چیزی را که ممکن است، به کمترین درجه، مورد شک و تردید به نظر آید کنار گذارم، و آن را چنان انگارم که گویی کاملا خطا و نادرست است؛ و این روش را تا آنجا دنبال کنم که چیزی بیابم که یقینی باشد، یا لااقل، اگر نتوانم هیچ کار دیگری بکنم، تا آنجا در این راه پیش روم که معلومم شود که امر متیقّنی در عام وجود ندارد!» (مجتبوی، ۱۳۸۹)
دکارت بر این عقیده بود که آدمی برای بررسی حقایق مجهول و پدیده های هستی نیازمند قواعد است و باید به صورت روشمند و نظام مند به شک و تردید، به اندیشیدن و به آزمودن پدیده های پیرامون خویش بپردازد. انسان برای کسب معرفت، نیازمند مجموعه ای از قواعد یقینی است که اگر هرکسی آنها را با دقت رعایت کند، هرگز چیزی را که غلط است، دست تصور نخواهد کرد، و هرگز مساعی فکری خود را بیهوده به هدر نخواهد داد، بلکه با افزودن تدریجی بر معرفت خویش، به تمامی حقایقی دست خواهد یافت که در حد توانش باشد.
البته مراد دکارت این نیست که قواعدی وجود دارد که در سایۀ آن، دیگر قوا و استعداد طبیعی انسان زائد جلوه کند. بر عکس اینها قواعدی برای به کار بردن درست قواعد طبیعی و اعمال ذهن هستند. اگر ذهن به حالت خود رها شود و عوامل دیگر در کار آن اخلال نکنند و مسألۀ شناخت هم در حد و توان آدمی باشد، بی شک، ذهن انسان خطا نخواهد کرد. اما ما به آسانی اجازه می دهیم که عواملی از قبیل پیش داوری، انفعال انسانی، تعلیم و تربیت، ناشکیبایی و تمایل عجولانه برای حصول به نتایج آنی، ما را از جاده صواب منحرف سازد.
نخستین اصل دکارت در راهبرد عقل این است که هیچ چیزی را که صدق آن به وضوح برای من محرز نشده باشد، به عنوان صادق نپذیرم، یعنی با دقت از شتاب زدگی و تعجیل و پیش داوری در احکام اجتناب کنم و در آنها هیچ چیزی را به سادگی قبول نکنم، مگر آن که به صورت آشکار بر ذهن من حاضر باشد و هیچ مجالی برای شک کردن دربارۀ آن باقی نمانده باشد. مراعات این اصل، متضمن استفاده از شک روشی است، یعنی باید به نحو منظم، همۀ عقایدی را که قبلا داشته ایم، در معرض شک قرار دهیم تا بتوانیم آن چه غیرقابل شک و تردید است و آن چه می تواند به عنوان اساس و شالودۀ بنای معرفت باشد، کشف کنیم.
از دیدگاه دکارت، شهود (درمعنای غیر عرفانی آن) و استنتاج، دو عمل ذهنی هستند که به مدد آنها می توانیم بدون هیچ بیم و هراسی از توهم به معرفت پدیده ها برسیم. دکارت، شهود عقلی و استدلال را به عنوان یقینی ترین راه های حصول معرفت می داند. شهود حکمی فریبنده و برخاسته از تخیل آدمی نیست، بلکه ادراکی است که به آسانی در ذهن شفاف، زلال و موشکاف آدمی پدید می آید. به عبارت دیگر، شهود، فهم فارغ از شک ذهن صاف و موشکافی است که از روشنایی عقل محض منبعث می شود. قیاس منطقی و استدلال، هرگونه استلزام ضروری از واقعیات دیگری است که با علم یقینی بر ما معلوم است. در ادامه به اختصار و با بهره گیری از کتاب دکارت با عنوان «قواعدی برای راهبری ذهن» به تعدادی از قواعدی اشاره می کنیم که او برای رهبری ذهن و به عنوان پایه های تفکر انتقادی مطرح کرده است.
قاعدۀ اول: غایت تحقیق باید این باشد که ذهن انسان در تمام موضوع هایی که برای او مطرح می شود، متوجه احکام صحیح و دقیق باشد.
قاعدۀ دوم: توجه ما باید فقط معطوف به اشیایی باشد که قوای ذهنی ما برای شناخت یقینی و نامشکوک آنها، کافی به نظر آید.
قاعدۀ سوم: در موضوع هایی که برای تحقیق مطرح می کنیم، پژوهش های ما نباید معطوف به چیزی باشد که دیگران اندیشیده اند و نه معطوف به چیزی که ما خود به گمان و پندار دریافته ایم، بلکه باید معطوف به چیزی باشد که آن را خود با صراحت و روشنی نظاره کرده ایم و با اطمینان استنتاج کرده ایم، زیرا معرفت از هیچ طریق دیگری به دست نمی آید.
قاعدۀ چهارم: یافتن حقیقت به روش احتیاج دارد.
قاعدۀ پنجم: اگر بناست که روش، ما را به حقیقت رهنمون سازد، باید از نظم و ترتیب اشیایی برخوردار باشد که ذهن ما درگیر آن است. اگر قضایای مبهم و پیچیده را قدم به قدم به قضایای ساده تر تبدیل کنیم و آن گاه تحقیق خود را با درک شهودی تمام قضایایی شروع کنیم که مطلقاً ساده اند، و بکوشیم تا از طریق گام های دقیقاً مشابهی به شناخت تمام قضایای دیگر ارتقا یابیم، این روش را دقیقاً اجرا کرده ایم.
قاعدۀ ششم: اگر ما می خواهیم علم ما کامل باشد، باید همۀ موضوع هایی که در پی آنیم را با یک حرکت فکر، که حرکتی پیوسته است مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.
قاعدۀ هفتم: اگر در موضوعات مورد تحقیق به مرحله ای برسیم که مفهم ما قادر نباشد در مورد آن به طور کامل به یک شناخت شهودی دست یابد، ما باید در همانجا متوقف شویم، نباید برای آزمودن مراحل بعدی بکوشیم که در این صورت خود را از زحمت زیاد نجات خواهیم داد.
قاعدۀ هشتم: باید تمام دقت خود را به ناچیزترین و ساده ترین واقعیت های مورد نظر جلب کنیم و مدت زیادی در مورد آنها تفکر کنیم تا این که عادت کنیم حقیقت را به نحو صریح و متمایز نظاره کنیم.
قاعدۀ نهم: ما باید تمام امکانات فاهمه، تخیل، احساس و حافظه را به کار بریم، تا این که شهود متامیزی از قضایای بسیط داشته باشیم و قضایایی را که قبلاً شناخته ایم را از هم تمیز دهیم و حقیقت را بازشناسیم.
قاعدۀ دهم: وقتی یک «پرسش» را درست درک کنیم، باید هر مفهومی را که زائد بر معنی آن باشد از آن بزداییم و آن را با ساده ترین الفاظ بیان کنیم و با توسل به اسستفصاء، آن را چنان به اجزاء تجزیه و تقسیم کنیم که تحلیل دقیق تر از آن ممکن نباشد.
قاعدۀ یازدهم: همین قاعده را باید در مورد امتداد واقعی اجسام نیز به کار برد، امتداد را باید صرفاً به وسیلۀ اشکال در معرض تخیل قرار داد. زیرا این بهترین راهی است که فاهمه می تواند درک صحیحی از امتداد داشته باشد.
قاعدۀ دوازدهم: همچنین مفید خواهد بود اگر این اشکال را رسم کنیم و آن را در معرض حواس خارجی خود قرار دهیم، برای این که به این ترتیب بتوانیم دقت خود را آسان کنیم (دکارت، ۱۳۷۳: ۱۴۵-۱۴۰)
۲-۱-۳-۱-۳- عصر روشن گری
نزد فلاسفه عقلانی قدیم یعنی دکارت و لایب نیتس، عقل قوه ای است پیشینی، چیزی است که پیش از تجربۀ عینی و فارغ از آن در فطرت انسان سرشته است و انسان برای به دست آوردن دانش مربوط به جهان تجربی به این قوه رجوع می کند. در این دوران در امتداد ترکیب آراء دکارت (۱۶۵۰-۱۵۹۵) و بیکن ( ۱۶۲۶-۱۵۶۰) روش های جدیدی برای مطالعه طبیعت پیشنهاد و زمینه برای آزاد اندیشی فراهم می گردد، به این گونه که دکارت شرط دستیابی به حقیقت را درست راهبری کردن عقل و بیکن، مشاهده و تجربه می داند. این دو اندیشمند پیروی کورکورانه از گفته های پیشین را محکوم کرده و انسان را برای دسترسی به زندگانی بهتر به کوشش علمی با روش های جدید، یعنی تجربه و عقل فرا می خوانند. آثار این ترکیب فکری ریشه خردگرایی (راسیونالیسم) و تجربه گرایی در دوران پس از خود شکل می دهد (کاردان، ۱۳۹۰: ۱۰۹) و مبنای اندیشه جان لاک را شکل می دهد.
تعقل نزد روشنفکران، راه سلوک با واقعیتی است به نام طبیعت که در پرتو علم نیوتن و فلسفۀ لاک بسیار روشن به نظر می رسد. در روش علمی نیوتن، فرض بر این است که قوانین ثابت و قابل پیش بینی در طبیعت وجود دارد و کار علم، شناخت و صورت بندی همین قوانین و همسو شدن با آنهاست. به کار بردن روش علم طبیعی در زمینۀ علوم انسانی نیز به این معنی است که در انسان هم نوعی واقعیت ثابت یا طبیعت انسانی وجود دارد و کار علوم انسانی هم شناخت همین طبیعت است.
به نظر روشنفکران غربی، دو چیز مانع شناخت طبیعت می شود، یکی آن چه ماوراء طبیعت نام دارد، یعنی احکامی که از جایی غیر از این جهان سرچشمه می گیرند و به وسیلۀ افرادی که با آن جا ارتباط دارند به عنوان حقیقت به افراد بشر ابلاغ می شوند. روشن اندیشان این «حقایق» را انواع عقاید ناسنجیده ای می دانند که از کاربرد نادرست عقل در سلوک با طبیعت حاصل شده اند. اما مانع دوم شناخت طبیعت، امور «غیرطبیعی» است. امور غیرطبیعی بر خلاف امور فوق طبیعت، واقعیت دارند. مانند انواع باورها، ایین ها و سنت های زیان باری که در طول تاریخ به وجود آمده اند و جوامع بشری آن را نسل به نسل حفظ کرده اند.
از دیدگاه روشنفکران، اگر در شناخت طبیعت، عقل انسانی خود را به کار نبریم، یعنی اگر طبیعت را چنان چه که هست نشناسیم، ناچار به امور غیرطبیعی می رسیم که راه شناخت طبیعت را سد می کنند. اما اگر در شناخت طبیعت از عقل پیروی کنیم، «طبیعت» راه خود را طی می کند. این راه به صورتی که روشنفکران غربی آن را تصور می کردند، راهی است «سر بالا»، راهی است برای تعالی و ترقی و روند طی شدن آن همان «پیشرفت» است که یکی از مقوله های بنیادی فلسفۀ روشنفکری است (کاسیرر، ۱۳۷۲: ۲۰-۶)
نوشته های «امانوئل کانت»، خصوصاً نقدهای سه گانۀ او، گشایندۀ دورۀ جدیدی است که در آن فکر کردن به صورت انتقادی، مکان مناسب خود را می یابد. مناسب ترین و در عین حال مسئولانه ترین راه برای برخورد با چنین پرسشی، توجه به نقش ویژه ای است که کانت در مقالۀ معروف خود «روشنگری چیست؟»، برای «استدلال» یا «خوداندیشی» قائل شده است. این مقاله در سال ۱۷۸۴ میلادی در خلال آخرین سال های حکومت فردریک دوم نوشته شده است و این سهم مختصر در فضای تازۀ آنروز پروس، با نامحدود کردن و بررسی شرایطی که به خاطر آن، یک «عصر» شایستۀ دریافت عنوان روشنگری می شود، پیش درآمد بحث های دقیق فلسفی دربارۀ نقادی عقل محض شد. به خاطر سپردن این نکته نیز اهمیت دارد که در عقل محض، بحث دربارۀ عصر روشنگری جای خود را به بحث دربارۀ «عصر نقادی» می سپارد.
روشنگری، از دید کانت، دلالت ضمنی بر این داشت که بشر دریافته است که توانایی فکر کردن برای خود را دارد و این یعنی سکولاریسم بر مبنای اومانیسم، یعنی بشریت خود را از « قیمومت خود ساخته » رها کرده است. منظور کانت این بود که مردم قبل از عصر روشنگری خود را تسلیم قدرت های سنّتی (دولت، کلیسا، و کارهای عامه پسند) می کردند، و به اصطلاح امروزی، از« فکر کردن برای خود » ابا داشتند. (عضدانلو، ۱۳۷۲).
به عقیدۀ کانت، فیلسوف جزمی، اصولی را که از پیشینیان به ارث برده است، بدون نقد و سنجش می پذیرد و بی آنکه طبیعت و حدود عقل را بسنجد، ارزش شناخت های آدمی را مسلم می انگارد؛ از این رو زمانی که کانت می گوید: « هیوم مرا از خواب جزمی بیدار کرد» مقصودش این است که او را به نقد و سنجش قوۀ عقل و ارزیابی معرفت انسانی واداشت. معنای فلسفۀ انتقادی در برابر فلسفۀ جزمی همین است. مسائلی که جویندۀ راه حقیقت هرگاه با آنها برخورد کرد، ابتدا باید به پرسش از حدود فاهمه روی آورد و با خود بگوید: آیا من توان پاسخ دادن به این پرسش را دارم؟ آیا قوۀ شناسایی من آنچنان فربه و چالاک است که فارغ از قید و بندها به این مسأله بیاندیشد؟
فلسفه در نگاه کانت، عبارت است از اندیشیدن فارغ از جزمیات و دگم هایی که همواره مدعی اند حقیقت را تمام و کمال و به صورت مطلق در اختیار دارند. از منظر برخی کانت بنیادگذار فلسفه انتقادی است. (کاردان، ۱۳۹۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 07:07:00 ب.ظ ]




چنان که در جدول ۴-۲۷ و نمودار ۴-۳۵ مشاهده می شود، نتایج آزمون توکی نشان می دهد که میانگین نمرات رفتار شهروندی سازمانی در بین نوع استخدام مختلف از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد و بنابراین پیمانی با میانگین ۳٫۵۳۲۴ دارای بالاترین میانگین و قرارداری با میانگین ۳٫۳۰۰۴ دارای کمترین میانگین در خصوص رفتار شهروندی سازمانی است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۵- جمع بندی فصل چهارم
در این فصل در قسمت اول به بررسی ویژگی­های جمعیت شناختی نمونه آماری پرداخته شد و جداول و نمودارهای مربوط به آنها آورده شد. سپس برای نرمال بودن یا نبودن داده های پژوهش از آزمون K-S استفاده شد و با توجه به این که داده ­ها نرمال بود پس از این که از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم برای سنجش روایی سؤالات و متغیر­های پژوهش استفاده شد، به بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش در جامعه از آزمونT تک نمونه ­ای پرداخته شد. بعد از آن برای تعیین رابطه متغیرهای پژوهش و مؤلفه های آن از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. پس از طی مراحل بالا با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری، ضرایب مسیر و مقادیر آماره t به آزمون فرضیه های اصلی پرداخته شد. در فصل بعد با توجه به نتایج آزمون فرضیات پژوهش به بحث و نتیجه گیری و پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
فصل پنجم
بحث و نتیجه ­گیری
۵-۱- مقدمه
گام­های پایانی تحقیق از اصلی­ترین و بنیادی­ترین مراحل انجام آن می­باشد. تجزیه و تحلیل دقیق و نتیجه ­گیری درست از داده ها و اطلاعات جمع­آوری شده، بدین دلیل که مبنایی برای برنامه­ ریزی­های آتی در جامعه­ مورد تحقیق قرار می­گیرند، از اهمیت دوچندانی برخوردار می­باشند. در واقع یافته­های بدست آمده باید چنان مستند و قابل تشریح باشند که جامعه­ مورد تحقیق به درستی و صحت آن­ها اعتماد داشته تا برای اصلاح نواقص و کاستی­های موجود، برنامه­ ریزی جامعی انجام داده و به نتایج قابل پیش ­بینی دست یابند. در این فصل با بررسی مفصل تر یافته­های فصل چهار، نتیجه ­گیری­های این پژوهش و نیز پیشنهاد­های مبتنی بر آن ارائه خواهد شد. در ابتدا نتایج حاصل از ویژگی­های دموگرافیک گروه نمونه و وضعیت هریک از متغیر های پژوهش بیان می­ شود، سپس نتایج حاصل از تحلیل همبستگی و آزمون فرضیات پژوهش ارائه خواهد شد.
۵-۲- یافته های پژوهش
۵-۲-۱- نتایج آمار توصیفی:
ویژگی های جمعیت شناختی نمونه آماری پژوهش حاضر که در فصل چهارم ارائه شد نشان می­دهد که از بین ۱۱۵ نفر پاسخ دهنده، (۵۰٫۴ درصد) را زنان و بقیه آن را مردان تشکیل می دهند. همچنین از لحاظ سنی، ۷۳٫۹ درصد از کل کارمندان جامعه بین ۳۱ تا ۴۰سال سن دارند که می تواند ناشی از فرهنگ حاکم بر جامعه پژوهش حاضر باشد که نشان می دهد اکثر کارمندانی که در این سازمان مشغول به خدمت اند جوان هستند. همچنین از لحاظ سابقه کاری هم بیشتر افراد سابقه ۵ تا ۱۰ سال دارند. به علاوه طبق یافته های فصل چهارم، تقریبا ۵۴٫۸ درصد پاسخگویان تحصیلات کارشناسی دارند که اگر دانش و آگاهی پاسخگویان را عاملی تأثیرگذار در افزایش برای زندگی مدل بدانیم، پژوهش حاضر از این حیث در وضعیت مناسبی قرار دارد زیرا هرچه سطح درک و فهم پاسخگویان از سؤال های پژوهش بهتر باشد به همان نسبت نتایج پژوهش نیز قابل اتکاتر خواهد بود. همچنین ۴۷ درصد افراد در این سازمان از پرسنل رسمی می باشند.
۵-۲-۲- نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأئیدی و تحلیل همبستگی:
نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه­ی اول پیروی سازمانی نشان داد تمامی گویه ها از مقادیر تی (بیشتر از ۹۶/۱) و بار عاملی (بیشتر از ۳/۰) مورد قبولی برخوردارند .همچنین شاخص های برازش مدل نشان داد که مقدار RMSEA برابر ۰۷۴/۰ و مقدار χ۲به درجه آزادی (df) برابر با ۲٫۳۶ است، که نشانگر مناسب بودن مدل اندازه گیری است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که در میان مولفه­های ۵گانه­ی پیروی سازمانی، مولفه­ی بله قربان گو سهم بیشتری در تبیین پیروی سازمانی دارد.
نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه­ی اول سرمایه اجتماعی نشان داد که تمامی گویه ها از مقادیر تی (بیشتر از ۹۶/۱) و بار عاملی (بیشتر از ۳/۰) مورد قبولی برخوردارند. همچنین شاخص های برازش مدل نشان داد که مقدار RMSEA برابر ۰۸۵/۰ و مقدار χ۲به درجه آزادی (df) برابر با ۱٫۸۲ است، که نشانگر مناسب بودن مدل اندازه گیری است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که در میان مولفه­های ۳گانه­ی سرمایه اجتماعی ،مولفه­ی ارتباطی سهم بیشتری در تبیین سرمایه اجتماعی دارد.
نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه­ی اول رفتار شهروندی سازمانی نشان داد که گویه ۴۴ دارای بار عاملی کمتر از ۰٫۳ بود بنابراین از مدل حذف شد.نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و همچنین مرتبه دوم رفتار شهروندی سازمانی نشان داد که تمامی گویه ها و مولفه­ها از مقادیر تی (بیشتر از ۹۶/۱) و بار عاملی (بیشتر از ۳/۰) مورد قبولی برخوردارند .همچنین شاخص های برازش مدل نشان داد که مقدار RMSEA برابر ۰۸۲/۰ و مقدار χ۲به درجه آزادی (df) برابر با ۱٫۷۷ است، که نشانگر مناسب بودن مدل اندازه گیری است. در میان مولفه­های ۵گانه­ی رفتار شهروندی سازمانی ،مولفه­های نوع دوستی، تواضع و جوانمردی سهم بیشتری در تبیین رفتار شهروندی سازمانی دارند
نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان می دهد که همبستگی بین پیروی سازمانی و سرمایه اجتماعی ۰٫۸۰۴ است و در سطح ۰۱/۰ معنادار است از متغیر پیروی سازمانی ، مولفه­ی پیرو ستاره، بیشترین ارتباط را با متغیر سرمایه اجتماعی (۰۱/۰ >p و ۷۲۵/۰ =r) دارد. بنابراین نتیجه کلی این است که این دو متغیر در راستای یکدیگرند.
ضریب همبستگی بین پیروی سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی ۰٫۷۷۹ است و در سطح ۰۱/۰ معنادار است. از متغیر پیروی سازمانی ، مولفه­ی بله قربان گو بیشترین ارتباط را با رفتار شهروندی سازمانی (۰۱/۰ >p و ۶۵۷/۰ =r) دارد. ضریب همبستگی بین سرمایه اجتماعی و رفتار شهروندی سازمانی ۰٫۷۸۷ است و در سطح ۰۱/۰ معنادار است. از متغیر سرمایه اجتماعی، مولفه­ی ساختاری بیشترین ارتباط را با رفتار شهروندی سازمانی (۰۱/۰ >p و ۸۸۱/۰ =r) دارد.
۵-۲-۳- نتایج حاصل از آزمون فرضیات پژوهش:
به منظور آزمون فرضیات از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیات در جدول ذیل ارائه شده است.

 

ردیف فرضیه ضریب همبستگی ضریب معناداری نتیجه
۱ پیروی سازمانی تاثیری مثبت و معنی دار بر رفتار شهروندی سازمانی دارد ۰٫۷۷۹ ۵٫۱۸ تایید اثر مستقیم و معناداری بین دو متغیر
۲ پیروی سازمانی تاثیری مثبت و معنی دار بر رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری سرمایه اجتماعی دارد - ۳٫۹ تایید اثر مثبت، غیر مستقیم و معناداری
۳ پیروی سازمانی تاثیری مثبت و معنی دار بر سرمایه اجتماعی دارد ۰٫۸۰۴ ۹٫۲۲ تایید اثر مستقیم و معناداری بین دو متغیر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ب.ظ ]




روبه رو می باشند. که این مسأله از اساسی ترین معضلها در سطح منطقه می باشد. به طور کلی باید گفت حدود ۳۶% از جمعیت قزاقستان و ۲۰% از جمعیت قرقیزستان را روس تباران تشکیل می دهند. حدود ۵۰۰ هزار نفر ازبک ساکن قرقیزستان و نزدیک به یک میلیون در تاجیکستان زندگی می کنند. در مقابل حدود یک میلیون تاجیک و نزدیک به یک میلیون قزاق در ازبکستان زندگی می کنند. با وجود چنین ترکیب فعلی از جمعیت منطقه احتمال وقوع بحران و درگیری های قومی و احتمال گسترش آن به کشورهای هم مرز وجود دارد.
- قاچاق انسان: در حال حاضر قاچاق انسان معضل تمام کشورهای آسیای مرکزی است. بر اساس آمار مرکز بین المللی مهاجران، شمار زنان وارد شده در این تجارت در حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر در سال میباشد. در تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان افزایش قاچاق انسان توجه نهادهای بین المللی و دولتی را به خود جلب کرده است. طبق گزارش وزارت کشور ازبکستان تعداد قاچاق انسان و سوء استفاده از آنها به طور مداوم افزایش می یابد. به طور متوسط نرخ دختران ازبکی که به منظور بردگی جنسی قاچاق می شوند ۱۰۰۰ دلار گزارش شده است. طبق اطلاعات وزارت کشور ازبکستان، سالانه ۵ الی ۶ زن ازبکی قاچاق شده در امارات متحده عربی کشته می شوند.[۷]
- مسائل زیست محیطی: آلودگی بیش از حد محیط دریای خزر در اثر تمرکز فرآورده های نفتی و فسیلی و آلودگی ناشی از فاضلاب کارخانه های شیمیایی کارخانه های غازان است و در اثر این آلودگی منابع مهم غذایی دریای خزر به ویژه خاویار کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
- موقعیت جغرافیایی (عدم دسترسی به آب های آزاد): فروپاشی شوروی، کشورهای بدون ساحل جدیدی را بر نقشه جغرافیا ترسیم کرده، که با وجود دسترسی ترکمنستان و قزاقستان به سواحل دریای خزر، به لحاظ عدم دسترسی به دریاها و آب های آزاد، همگی جزء کشورهای محاط و بسته محسوب می شوند. درحالی که امروزه نقش دریا در فرایند توسعه قابل انکار نیست. کنفرانس تجارت و توسعه سازمان الملل، اعلام کرد: «کشورهای بدون ساحل در حال توسعه در میان فقیرترین کشورهای در حال توسعه قرار دارند. فقدان دسترسی به دریا همراه با انزوای آنان از بازارهای جهانی علت مهمی برای فقر نسبی و مانع اصلی در راه توسعه می باشد.»
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
همجواری با افغانستان: افغانستان می تواند در یک مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی به صورت گسترده مورد توجه قرار گیرد. صدور بی ثباتی از مرزهای افغانستان به منزله چالشی برای امنیت کشورهای آسیای مرکزی است. کشور افغانستان با توجه به این که به عنوان منبع مواد مخدر، عقاید انقلابی اسلامی، اسلحه و آموزش استفاده از آن عمل میکند، تهدید مستقیمی برای کشورهای آسیای مرکزی بوجود آورده است. تأسیس جنبش طالبان به عنوان یک رژیم اسلامی افراطی در افغانستان در سال ۱۹۹۶ [۸]و همچنین سرنگونی این رژیم به عنوان بخشی ازجنگ ایالات متحده علیه تروریسم پیامدهای مثبت و منفی برای منطقه آسیای مرکزی داشته است.
عدم توجه به تقاضاهای سیاسی متنوع در جمهوری ها: مهمترین عامل تهدید کننده امنیت و ثبات کشورهای آسیای مرکزی در بلند مدت، نبود ساز وکارهای اصولی برای حل نگرانی ها وخواست های اقتصادی، قومی یا سیاسی می باشد. هیچ یک از این کشورها نتوانستهاند ائتلاف یا ترتیبات مشارکتی در قدرت را میان گروه های اصلی نخبگان و یا احزاب مخالف به وجود آورند. وجود نارضایتی همراه با رژیم های اقتدارگرا، آینده روشنی از دستیابی به ثبات را ترسیم نمیکند. نبود فضای سیاسی مناسب برای پرورش نسل جدیدی برای جایگزینی نسل رهبران موجود و فعالیت دمکراتیک احزاب وگروه های سیاسی، اوضاع را در آینده پیچیده تر خواهد کرد.
اسلام افراطی: با وجود ده ها سال تبلیغ شوروی علیه اسلام به خوبی آشکار شده، اسلام در تعیین هویت این منطقه نقش اساسی ایفا می کند. بررسی اجمالی وضعیت پنج کشور آسیای مرکزی بیانگر این است که سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان نسبت به دو کشور قزاقستان و ترکمنستان مسائل گسترده تری در رابطه با رشد افراطگرایی اسلامی دارند. در بین درهی فرغانه واقع در مرز مشترک تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان منطقهی اصلی فعالیت های گروه های اسلامگرا علیه نظام های منطقه است.
جمنابع تهدیدها از سطح نظام بین المللی: فروپاشی شوروی و تغییر ساختار نظام بین الملل و متعاقب آن رقابت قدرت های بزرگ در منطقهی آسیای مرکزی ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین از عوامل مهم تأثیر گذار بر تحولات امنیتی در سطح منطقه است. به طور کلی بررسی تهدیدها در سه سطح نمایانگر آن است که نخست وضعیت کشورهای منطقه متأثر از منابع تهدیدهای گسترده امنیتی در سطح داخلی و منطقه ای است، که در سطح بالاتر آن ها را با آسیب پذیری های گوناگون از سوی رقابت قدرت های بزرگ در منطقه مواجه کرده است.
در واقع پس از فروپاشی شوروی به دنبال کودتای اوت ۱۹۹۱، مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی که در قالب تهدیدهای امنیتی در بالا به آن اشاره شد، منجر به توسعهی جنبش های بنیادگرایی اسلامی در منطقه شده است. نخستین گروه از اسلام گرایان نوپا در دهه ی ۱۹۷۰ وارد آسیای مرکزی شدند. در آن هنگام بسیاری از روحانیان از مذهب حنفی دور شدند و بیشتر به آموزش های سلفی – وهابی رو کردند که رهاورد نخستین گروه های اسلام گرا ( اخوان المسلمین ) و گروهی از دانشجویان مسلمان بود که از کشورهایی چون اردن، عراق و افغانستان به این مناطق آمده بودند. این دانشجویان “گروه های تاشکند” را پی ریزی کردند تا در دانشگاه های آسیای مرکزی و قفقاز گروه های زیر زمینی تشکیل دهند. این گروه ها در سایه فعالیت طالبان در افغانستان جسورتر شدند.[۹]
این گروه ها با بهرهگیری از ریشه های عمیق باورها و تمایلات اسلامی در منطقه تلاش های وسیعی را سازمان داده اند و زمینه های ظهور بنیادگرایی اسلامی و جنبش های وابسته به آن از جمله حزب التحریر را در منطقه فراهم آوردهاند. برای شناخت و درک بهتر چنین گروههایی توضیح کوتاهی در مورد پدیده ی بنیادگرایی بیان می کنم.
در طول تاریخ اسلامی در یک دورهی زمانی انحطاط و رکود که در نتیجهی آن موجودیت و وحدت جامعهی اسلامی در معرض خطر قرار گرفته بود. شاهد رستاخیز و تجدید حیات مذهبی بودهایم و میان آشفتگی روحی- اجتماعی سیاسی و ظهور جنبش های بنیادگرایانه رابطه علت و معلولی است.[۱۰] که این امر را تا حدودی می توان در مورد ظهور جنبش های بنیادگرا در آسیای مرکزی مطرح نمود چرا که حضور گستردهی این گروه ها بعد از یک دوره انحطاط اسلام (حاکمیت کمونیست) از فروپاشی شوروی و در نتیجهی اوضاع آشفتهی جمهوری ها بوده است. ایدئولوژی این گروه های بنیادگرای اسلامی در تجلی معاصرش ارائه دهندهی وحی، سنت و رویه ای است که به حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام باز می گردد.
جوامع و جنبش های بنیادگرای کنونی در پی آنند که موجودیت و مأ موریت خود را از طریق وظایف الهی و سوابق تاریخی توجیه کنند. آنان بر قرآن و تفاسیر و مجموعه های احادیث گردآوری شده توسط نویسندگان برجستهی گمنامی که به قرون دوم و سوم اسلامی می رسند تکیه دارند. تفکر بنیادگرایانهی معاصر بر اساس سوابق تاریخی ایجاد شده، به وسیلهی جنبش ها و حوادث انقلابی، استوار است. عقیدهی بنیادگرایانه در مذهب سنی، به وسیلهی گروهی متفکران فعال طرح شد. که به چند تن از آن ها اشاره می کنم احمد حنبل، ابن سلامه، ابن حزم، قاضی موسی عیاض، نووی، ابن تیمیه، ابن قیم، ابن کثیر و ابن عبدالوهاب.[۱۱]
حزب التحریر یک جنبش بین المللی و مهمترین سازمان اسلامگرای افراطی و سنی است که در آسیای مرکزی اقدام می کند. حزب التحریر در دههی ۱۹۵۰ از جنگ های گوناگون در خاورمیانه منشأ گرفته است. اما اعتقاد بر این است که این حزب به طور رسمی توسط شیخ ” تقی الدین النبهانی الفلسطینی ” در بیت المقدسِ تحت کنترل اردن تأسیس شده است. این حزب دست کم از اوایل ۱۹۹۰ در آسیای مرکزی حضور دارد، اما هنگامی که در اواخر این دهه، آزادی های دموکراتیک به سرکوبی بدل شد، به موفقیت های شگرفی با جمعیت های محلی دست یافت. اعضای آن در آسیای مرکزی به هزاران تن می رسند.[۱۲]
این حزب در تمامی جمهوری‎های آسیای مرکزی به خصوص قرقیزستان حضور دارد و شمار اعضاء آن به هزاران تن می‎رسد.[۱۳] حزبی که همانند بسیاری از جنبش‎های سلفی دیگر مانند جهاد اسلامی، جماعت اسلامی، القاعده احیای خلافت را به عنوان هدف اصلی خود معرفی می‎کند و البته تحقق این هدف را از طرق مسالمت آمیز توصیه و تجویز می‎کند. حزب التحریر با وجود این‎ که سال‎ها از تأسیس آن می‎گذرد، در فضای سیاسی خاورمیانه چندان تأثیرگذار نبوده است و هم اکنون هم چندان خبر و اثر قابل اعتنایی از این حزب در شرایط فعلی خاورمیانه به چشم نمی‎خورد، اما در آسیای مرکزی به عنوان مهمترین تشکل اسلامی به آن نگریسته می‎شود.
ایجاد خلاء ژئوپلیتیکی پس از فروپاشی اتحاد شوروی ” بازی بزرگ” جدیدی را در این منطقه شکل داد.[۱۴] عربستان، جمهوری اسلامی ایران و پاکستان از کشورهایی بودند که در عرصهی قدرت های منطقهای در آسیای مرکزی به شدت فعال شدند. علاوه بر عوامل فوق نظریهی تغییر موازنهی قدرت نظام بینالملل آن هم در پرتو رخداد ۱۱سپتامبر،[۱۵] در مقام یک علت خارجی نقش ویژهای را در گسترش پدیدهی بنیادگرایی درآسیای مرکزی بازی کرده است. در واقع تمامی این عوامل زمینه را برای جلب حمایت به نفع حزب التحریر آماده می سازد و به آن کمک می کند تا دستور کار ضد حکومت غیر مذهبی، ضد غربی و ضد فساد خویش را به پیش ببرد.
با گذشت چندین سال از فروپاشی نظام کمونیستی بیشتر پژوهشگران منطقه، بر این باور هستند که اسلامگرایی رو به گسترش است. در واقع سابقهی چندین سده فعالیت مسلمانان در این منطقه و رابطه آن ها با پیروان دیگر ادیان و همسایگان آن ها تداوم اعتقاد مردم به اسلام است که عامل هویت بخش در منطقه آسیای مرکزی است. این عامل در برهه هایی از تاریخ باعث رویارویی و تعارض در منطقه شد و در بعضی مقاطع مثل دورهی پس از فروپاشی شوروی وحدت بیشتری داشته و باعث شده است که گروه های اسلامگرا در آسیای مرکزی به بازیگران مهمی در تحولات سیاسی اجتماعی این منطقه تبدیل شوند.
هدف پژوهش
هدف در این پژوهش با توجه به کمبود آثار مجزا و مستقل در مورد ریشه ها و جنبش های بنیادگرایی در آسیای مرکزی، بررسی و تحلیل مسألهی بنیادگرایی اسلامی به صورت جزئی و در قالب حزب التحریر در آسیای مرکزی است. پاسخ به سؤالاتی است که در مطالب ذیل به آن ها اشاره شده و همچنین اثبات فرضیه، این که ترکیبی از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی… منطقه پس از فروپاشی شوروی ( عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای) منجر به تقویت حضور حزب التحریر در آسیای مرکزی شده است.
سؤال اصلی پژوهش این است که چه عواملی بر تشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی مؤثر بوده است؟
سؤالات فرعی نیز عبارتند از:۱.زمینه های شکل گیری بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی چیست؟

 

    1. پیشینهی شکل گیری حزب التحریر در آسیای مرکزی چیست؟

 

    1. عوامل داخلی مؤثر برتشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی، چیست؟

 

    1. عوامل خارجی مؤثر برتشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی، چیست؟

 

    1. واکنش نخبگان حاکم و رهبران کشورهای آسیای مرکزی نسبت به فعالیت حزب التحریر چیست؟

 

    1. رابطه حزب التحریر با سایر گروه های اسلامگرای آسیای مرکزی مانند جنبش اسلامی ازبکستان و جنبش اسلامی تاجیکستان به چه صورت است؟

 

در پاسخ به سؤالات پژوهش، فرضیه چنین می باشد:
شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه پس از فروپاشی شوروی، سبب تقویت نفوذ و حضور حزب التحریر در آسیای مرکزی شده است.
در این فرضیه شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه به عنوان متغیر مستقل و گسترش حضور حزب التحریر در منطقه به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
وضعیت و شرایط منطقه با شاخص های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بررسی شده است.
شاخص های سیاسی:

 

    1. انتخابات غیر قانونی و ناسالم

 

    1. استبداد، جو خفقان و سرکوب

 

    1. وجود احزاب وابسته به دولت و حذف احزاب غیر دولتی

 

    1. سانسور شدید مطبوعات و رسانه ها

 

شاخص های اجتماعی:

 

    1. پایین بودن شاخص های توسعه ی انسانی ( - میزان بالای زاد و ولد – افزایش میزان مرگ و میر در نتیجهی کمبود امکانات بهداشتی – میزان پایین سواد )

 

    1. قاچاق زنان و کودکان و گسترش فحشا

 

شاخص های اقتصادی:

 

    1. اقتصاد سایه

 

    1. قاچاق مواد مخدر و اسلحه و دیگر جرائم سازمان یافته

 

    1. رانت طلبی و فساد نخبگان حاکم

 

    1. میزان درآمد پایین مردم

 

    1. سطح پایین رفاه فردی با شاخص های فرعی: الف. سطح پایین بهداشت ب. درصد پایین پزشکان نسبت به کل جمعیت

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ب.ظ ]




۲۵

 

۶/۶

 

 

 

متوسط رو به بالا

 

۸۹

 

۷/۲۳

 

 

 

متوسط

 

۲۱۶

 

۴/۵۷

 

 

 

متوسط رو به پایین

 

۴۳

 

۴/۱۱

 

 

 

پایین

 

۳

 

۸/۰

 

 

 

تعداد کل

 

۳۷۶

 

۱۰۰

 

 

 

میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعیجدول ۵-۱-۱۲ نشان­دهنده توزیع فراوانی و درصد میزان استفاده­ی پاسخگویان از وسایل ارتباطی است. برای سنجش این متغیر در این پژوهش از ۵ وسیله و هم چنین دامنه­ پاسخی خیلی کم (یا اصلاً)، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد استفاده شده است. همانگونه که جدول نشان می­دهد، بیشترین نسبت استفاده از تلویزیون خارجی (ماهواره)، برای پاسخگویان در طبقه­ی خیلی کم (اصلاً) (۸/۵۴ درصد) قرار گرفته است. کمترین نسبت استفاده از این رسانه به میزان خیلی زیاد (۴/۶ درصد) است. ۵/۷۰ درصد از پاسخگویان اظهار کرده ­اند که خیلی کم از رادیو استفاده می­ کنند. در حالی که در مجموع، تنها نزدیک به ۱۱ درصد پاسخگویان در حد متوسط و بیشتر در طول روز از رادیو استفاده می­کردند. در­مورد اینترنت، بیشتر پاسخگویان (۱/۴۳ درصد) اصلاً از اینترنت استفاده نمی­کردند. ۱۶ درصد، کم­ ؛ ۸/۱۷ درصد، متوسط؛ ۱/۱۴ درصد، زیاد و ۹ درصد، خیلی زیاد در طول شبانه­روز از اینترنت استفاده می­ کنند. در­مورد تلویزیون داخلی، ۸/۳۷ درصد پاسخگویان (بیشترین نسبت) اظهار کرده ­اند که در طول شبانه­روز در حد متوسط از این رسانه استفاده می­ کنند. ۵/۲۸ درصد پاسخگویان، ساعات زیادی از روز را به تماشای تلویزیون داخلی می­پردازند. کمترین نسبت استفاده از این رسانه در طبقه­ی اصلاً (۷/۳) و کم (۵/۱۲) قرار گرفته است. ۶/۱۷ درصد از پاسخگویان اظهار کرده ­اند که زمان خیلی زیادی از روز را صرف تماشای تلویزیون داخلی می­ کنند. ۵/۵۹ درصد پاسخگویان در حد متوسط و زیاد به استفاده از موبایل می­پردازند. ۹/۱۸ درصد از پاسخگویان، خیلی زیاد از موبایل استفاده می­ کنند. تنها ۱۶ نفر (۳/۴ درصد) از کل نمونه­ مورد بررسی، اظهار کرده ­اند که هیچ استفاده­ای از موبایل ندارند یا خیلی کم از آن استفاده می­ کنند. نسبت پاسخگویانی که به میزان کم از موبایل استفاده می­ کنند، ۳/۱۷ درصد می­باشد.
پایان نامه
جدول ۵-۱-۱۲ توزیع فراوانی و درصد میزان استفاده­ی پاسخگویان از وسایل ارتباط جمعی

 

 

وسایل ارتباط جمعی

 

میزان استفاده­ی روزانه

 

 

 

خیلی کم (اصلاً)

 

کم

 

متوسط

 

زیاد

 

خیلی زیاد

 

 

 

فراوانی

 

درصد

 

فراوانی

 

درصد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ب.ظ ]




چه راهکارهایی برای ایجاد طرح‌های همکاری (امانت بین کتابخانه‌ای، اشتراک منابع،) در کتابخانه‌های نهاد رهبری دانشگاه‌های غرب کشور وجود دارد؟
پایان نامه - مقاله
۱-۸-۱٫ سؤالهای تحقیق

 

    1. جامعه مورد مطالعه از چه ویژگی‌های جمعیت شناختی برخوردار هستند؟

 

    1. وضعیت کنونی منابع و شیوه‌ی تهیه آن در کتابخانه‌های نهاد رهبری از چه ویژگی‌هایی برخوردار است؟

 

    1. توانایی مالی کتابخانه‌های نهاد رهبری در جهت ایجاد طرح‌های همکاری تا چه میزان است؟

 

    1. نیروهای انسانی کتابخانه‌های نهاد رهبری تا چه میزان نسبت به اصول همکاری و پذیرش آن از آمادگی لازمه بهره‌مند می‌باشند؟

 

    1. وضعیت امکانات و تجهیزات موجود در کتابخانه‌های نهاد رهبری تا چه میزان مناسب است؟

 

    1. ساختار و مقررات سازمانی نهاد رهبری، تا چه میزان از ایجاد طرح‌های همکاری در بین کتابخانه‌ها استقبال و پشتیبانی می‌کند؟

 

    1. کدام زمینه‌ها در باب همکاری بین کتابخانه‌های نهاد رهبری دانشگاه‌های غرب کشور، از ارزش و اولویت بیشتری برخوردار است؟

 

    1. چه راهکارهایی در خصوص ایجاد طرح‌های همکاری در کتابخانه‌های نهاد رهبری دانشگاه‌های غرب کشور قابل ارائه هستند؟

 

۱-۹٫ تعاریف مفهومی و عملیاتی
۱-۹-۱٫ تعریف مفهومی
۱- اشتراک منابع: اشتراک منابع ممکن است چیزی بیش از یک واژه جدید برای مفهوم شناخته شده همکاری بین کتابخانهای نباشد، در واقع بسیاری از فعالیتهای مشابه را با یک تفاوت عمده در نیل به هدف، دربرمی‌گیرد. از آنجا که هیچ کتابخانهای قادر نیست انتشارات فزآیندۀ جهان را یکجا گردآوری کند و در اختیار مراجعان خود بگذارد، مسألۀ استفادۀ مشترک از منابع کتابخانهها مطرح میشود. این مسأله ابتدا در کنفرانسی که در روزهای یازدهم تا دوازدهم آوریل ۱۹۷۳ در پترزبورگ آمریکا با شرکت ۱۷۵ کتابدار تشکیل شد به طور رسمی مطرح گردید (سلطانی و راستین، ۱۳۷۹، ۲۶-۱۷).
برای روشن شدن تعریف اشتراک منابع بهتر است ابتدا مفهوم واژه ” منابع” ارائه شود.از میان تعریف‌های ارائه شده برای منابع تعریف “فترمن”[۳] تعریف جامع‌تر است. “عبارت منابع کتابخانه‌ای برای نامیدن هر یک و در عین حال تمام مواد، وظایف و خدماتی که یک کتابخانه مدرن را تشکیل می‌دهند، استفاده خواهد شد.” که منظور از مواد، تمام مواد چاپی و موادی مانند یک میکروفیلم و میکروفرم و پایگاه‌های اطلاعاتی ماشین خوان هستند (کاشانی، ۱۳۸۲، ۱).
۲- امانت بین کتابخانه‌ای: ترتیب همکاری میان کتابخانه‌ها که طی آن یک کتابخانه می‌تواند مواد کتابخانه‌ی دیگر را به امانت بگیرد یا به عبارت دیگر، واسپردن مواد و منابع یک کتابخانه به کتابخانۀ دیگر (درویشی، ۱۳۸۸، ۴۸).
۳- دانشگاه‌های غرب کشور: کتابخانه‌های دانشگاهی مراکز استان‌های غرب کشور (ایلام، کردستان، کرمانشاه، لرستان و همدان) واقع شده‌اند. (بیرانوند و رنجبر، ۱۳۸۹، ۴).
۴- طرح همکاری: طرح غدیر یا عضویت فراگیر کتابخانه‌ها راهکاری برای دسترسی مستقیم کاربران به منابع کتابخانه‌های دانشگاهی می‌باشد. که طرح تعمیم خدمات کتابخانه‌ای به افراد غیر عضو با هدف ایجاد امکان دسترسی مستقیم به منابع کتابخانه‌های دانشگاهی و تخصصی از طریق یک نظام رسمی، هماهنگ، برنامه‌ریزی شده و جامع می‌باشد (خسروی و عبدالمجید، ۱۳۸۶، ۱۴۴).
۱-۹-۲٫ تعریف عملیاتی
۱- اشتراک منابع: بر اساس گفتۀ امین پور در مورد اشتراک منابع که یکی از راهکارهای مقابله با محدودیت‌های مالی و فیزیکی امانت بین کتابخانه‌ای و یا تلفیقی از هر دو می‌باشد (امین پور، ۱۳۸۵، ۲۳). ۲- امانت بین کتابخانه‎ای: عبارتند از ارسال یک رکورد یا منبع از یک نهاد دارنده منابع به نهاد درخواست کننده با هدف اینکه منابع را در دسترس مراجعان و کاربرانی که از مکان‎ها یا جاهایی که دور از مرکز دارنده منابع هستند قرار دهند.
۳- دانشگاههای غرب کشور: دانشگاههایی که در قسمت غرب کشور و در شهرهای غربی قرار دارند.
۴- طرح همکاری: طرح همکاری که برای کتابخانهها در نظر گرفته شده است، ایجاد همکاری و هماهنگی در بین کتابخانههایی راکه از نظر موضوع در یک سطح هستند راشامل میشود. و این نوع طرح به گونه های مختلفی ایجاد شده و توسعه یافته است.
۵-کتابخانههای نهاد رهبری: کتابخانههایی هستند که زیر نظر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تأسیس شدهاند.
فصـل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق
۲-۱٫ مقدمه
همکاری بین کتابخانه‌ها که در نتیجه، دسترسی به منابع است. از این طریق می‌توان منابع را دسترس پذیر نمود. در این مورد مالکیت منابع و اطلاعات از دسترس کتابخانه‌ها تا حدی خارج می‌شود و در اختیار کتابخانه‌های همکار که در طرح همکاری با یکدیگر مشارکت دارند قرار می‌گیرد. موضوع اشتراک منابع در چند دهه اخیر مورد توجه بوده و برای بسیاری از کتابخانه‌ها به عنوان سرمایه‌گذاری در تهیه منابع به شمار می‌رود و این تلاشی دوباره برای آنان محسوب می‌شود، تا با همکاری یکدیگر مجموعه کتابخانه‌ها را توسعه دهند.
۲-۲٫تعریف همکاری
مارکوسن معتقد است همکاری کتابخانه‌ای در سه سطح مطرح می‌شود: همکاری، ائتلاف و شبکه.
۱- همکاری کتابخانه‌ای. فعالیت مشترک میان دو یا چند کتابخانه که برای تسهیل، پیشبرد و اعتلای فعالیت‌های کتابخانه و برای استفاده از منابع و ارائه خدمات به استفاده کنندگان طراحی شده باشد.
۲- ائتلاف کتابخانه‌ای. نوع خاصی از همکاری بین کتابخانه‌ای است که به منطقه جغرافیایی خاص، تعداد معدودی کتابخانه و موضوعی مشخص مربوط است و دارای دستورالعمل و اصول خاصی است.
۳- شبکه کتابخانه‌ای. نوع خاصی از عملیات کتابخانه‌ای که برای متمرکز سازی یا توسعه‌ی برنامه‌ها و خدمات اشتراکی شامل استفاده از رایانه و ارتباطات است و دارای دفتر مرکزی یا گروه کارکنانی برای ایفای برنامه‌های شبکه و هماهنگی آنهاست. نظام‌های همکاری کتابخانه‌ای که از آن به شبکه اطلاع‌رسانی تعبیر می‌شود عبارت است از نظام‌های همکاری کتابخانه‌ای در یک منطقه جغرافیایی یا یک حوزۀ موضوعی که مرکزی هماهنگ کننده دارد و به عنوان مجرای ارتباطی عمل می‌کند (نشاط، ۱۳۸۲، ۸).
همکاری در فرهنگ وبستر در سال ۱۹۷۳ و صفحه ۲۵۰ چنین تعریف شده است: با دیگری یا با دیگران بودن برای سود متقابل، اغلب با اقتصاد مرتبط است (آیسون، ۱۹۹۵، ۳)[۴].
۲-۳٫ایجاد طرح همکاری بین کتابخانه‌ای
در راستای ایجاد طرح‌های همکاری بین کتابخانه‌ای راهکارهایی قبلاً توسط محققین دیگر ارائه شده است که در پیرامون خود تحولات بسیاری را بوجود آورده‌اند. علاوه بر امانت بین کتابخانه‌ای، اشتراک منابع و خدمات تحویل مدرک، استفاده از طرح‌های غدیر و امین می‌باشد که کتابخانه‌ها با به عضویت درآمدن در این طرح‌ها می‌توانند از خدمات و مزایای آن به نفع خود استفاده نمایند. تحولاتی که رخ داده همچون: حق مؤلف، ایجاد فرصت‌های زیادی برای شکل دهی به قوانین و مفاهیم مربوط به نظام همکاری بین کتابخانه‌ای و تبادل اطلاعات با منابع کتابخانه‌ها که از اهمیت بالایی برخوردار است. به نتایج قابل قبولی هم در برخی زمینه‌ها رسیده‌اند از جمله: تبادل اطلاعات، تبادل تجربیات در بین کتابداران و همکاران دیگر در کتابخانه‌ها را نیز منجر شده است. در حال حاضر کتابداران به راهکارهایی روی آورده‌اند که در چارچوب قوانین، مقررات و برنامه‌هایی بوده که کتابخانه‌ها را بر اساس شرکت در هم سرمایگی به سمت تبادل اطلاعات پیش ببرند و از ابزارهای همکاری مانند فهرستگان کتابخانه و فهرست منابع کتابخانه‌هایی که در این زمینه قوی هستند، استفاده نمایند. در هر صورت اگر به شکل دقیق به مسئله همکاری بین کتابخانه‌ها توجه شود، در آینده نزدیک شاهد پیشرفت و تغییر عظیمی در کتابخانه‌ها خواهیم بود. که این پیشرفت نه تنها به نفع جامعه کتابخانه‌ها خواهد بود بلکه در همه زمینه‌های علوم، تحقیقات و فناوری مؤثر واقع می‌شود. برای ایجاد طرح همکاری ایجاد تمایل و رغبت در بین کتابداران از جمله مسائل مهمی است که باید در نظر گرفته شود چنانکه کتابداران به ایجاد همکاری در کتابخانه‌های خود تمایل داشته باشند، می‌توانند به نتیجه مطلوب در این زمینه برسند. در فصل پنجم تحقیق حاضر به ارائه راهکارهایی در ایجاد طرح همکاری بین کتابخانه‌های نهاد رهبری دانشگاه‌های غرب می‌پردازیم.
۲-۴٫ روش‌های همکاری
یکی از روش‌های همکاری برای تهیه منابع اطلاعاتی کتابخانه، مبادله با کتابخانههای دیگر است. مبادله منابع اطلاعاتی ممکن است به دو صورت انجام پذیرد:
الف) مبادلۀ منابع اطلاعاتی کتابخانه: گاهی منابع اطلاعاتی موجود در کتابخانه به دلایلی مورد نیاز کتابخانه نمیباشد و کتابخانه مایل است آن را با کتابخانۀ دیگر مبادله نماید، منابعی که مشمول مبادله با کتابخانههای دیگر میشوند، منابعی هستند که با توجه به سیاستهای کتابخانه مشمول وجین میشوند. در بعضی از کشورها از قبیل آمریکا، برای مبادلۀ اطلاعات انجمنهایی تشکیل دادهاند که از طریق آن، اعضای انجمن این منابع، را با یکدیگر مبادله مینمایند. برای انجام مبادله لازم است هر کدام از کتابخانهها فهرست دقیق منابع اطلاعاتی مورد مبادلۀ خود را در اختیار کتابخانههای دیگر قرار دهد تا بعد از انتخاب اولیه، در مورد چگونگی مبادله مذاکرات لازم صورت پذیرد.
ب) مبادله انتشارات: بسیاری از دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی انتشاراتی دارند که مورد نیاز کتابخانه‌های دیگر می‌باشد. بخش سفارش می‌تواند با هماهنگی مقامات مسئول سازمان، فهرست انشارات سازمان را به همراه نامه‌ای که تمامی شرایط مبادله در آن قید شده باشد، برای سازمان‌هایی که در زمینه‌های مورد نیاز کتابخانه دارای انتشارات هستند، ارسال نماید و از آن تقاضای مبادلۀ انتشارات نماید. مبادلاتی این‌گونه، روش بسیار خوبی برای تهیه مابع اطلاعاتی از سازمان‌های آموزشی و تحقیقاتی است.
هدایا و منابع اطلاعاتی رایگان جزء منابعی هستند که افراد یا سازمان‌هایی علاقه‌مندندمجموعه‌ی شخصی یا سازمانی خود را به کتابخانه‌ها اهدا نمایند. مؤسساتی که اهداف انتفاعی یا غیر انتفاعی دارند، انتشارات خود را جهت معرفی بیشتر سازمان خود به سازمان‌های دیگر به صورت رایگان ارائه می‌دهند. یا در صورتی که برخی از منابع اطلاعاتی با اهداف مجموعه‌سازی آنها متناسب نباشد، آنها را به کتابخانه‌های دیگر اهدا می‌نمایند. هر چند پذیرفتن منابع اطلاعاتی به صورت اهدایی روش بسیار خوبی برای تهیه منابع اطلاعاتی مورد نیاز کتابخانه می‌باشد، اما از گسترش نامتعادل مجموعه نبابد غافل بود. بهتر است در پذیرفتن منابع اطلاعاتی اهدایی، اهداف مجموعه‌سازی کتابخانه نیز مد نظر قرار گیرد و تنها به دلیل رایگان بودن، منابع اهدایی، را نپذیرفت و در صورت قبول منابع اهدایی از پذیرش شرایط نامعقول خودداری شود. زیرا بسیاری از افراد و سازمان‌ها با شرایط خاصی از قبیل؛ عدم امانت دهی منابع اهدایی و تکنیک مجموعۀ اهدایی از مجموعۀ اصلی، منابع اطلاعاتی خود را اهدا می‌نمایند (محسنی، ۱۳۸۸، ۲۷۸).
مک کلارین، در مورد همکاری بین کتابخانه‌ها قبل از جنگ جهانی دوم بیان میکند که کتابخانه‌ها بیشتر به صورت رسمی با یکدیگر همکاری داشتند. پس از جنگ عمدتاً ساختار همکاری بیشتر در برنامه خدمات تعاونی آغاز شد. تلاشهای مک کلارین نشان میدهد که سهم عمدهای در جامعه کتابخانه امروز از وی باقی مانده است. به عنوان برخی از نوآوریها که شامل فهرستگان ملی در سال ۱۹۰۱ که در مورد خدمات تحویل مدرک و گاهی اوقات به نام امانت بین کتابخانهای و برای اولین بار عرضه سند و مدرک و غیره از خدمات کتابخانه است که به موجب آن یک کاربر کتابخانه میتواند از کتابها، فیلمها، دی وی دی و میکروفیلم مدارک، نسخه تهیه کند. یا آنها را به امانت بگیرد (آیسون، ۱۹۹۵، ۴).
ممکن است در برخی مواقع روش همکاری به صورت مبادله باعث شود تا کتابخانه‌هایی که با یکدیگر همکاری می‌نمایند از وجود منابعی که در مجموعه‌ی خود دارند آگاه شوند و این موضوع به روند همکاری مؤثر می‌ انجامد. تا جایی که مراجعان برای بدست آوردن اطلاعات خود از کتابخانه معطل نمی‌شوند و هرکس به نحو مطلوب می‌تواند از منابعی که مورد نیازش می‌باشد استفاده نماید. اهداء ممکن است موجب ناهماهنگی در مجموعه کتابخانه شود که در اینصورت از پذیرفتن منابعی اهدایی اجتناب می‌شود. تا جایی که امکان دارد منابعی در کتابخانه نگهداری شود که مورد نیاز مراجعان باشد. امروزه همکاری میان کتابخانه‌ها[۵]موضوع مورد بحث مقامات مختلف جوامع پیشرفته از جمله نمایندگان مجلس، شهرداران، مشاوران، سرپرستان و مدیران مدارس و در مجامع علمی میان رؤسای دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و مدیران آنها می‌باشد.
۲-۴-۱٫ همکاری بین کتابخانه‌ای در انواع کتابخانه‌ها
۲-۴-۲٫ همکاری کتابخانه‌ها در دانشگاه وروکلاو[۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ب.ظ ]