کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



 

سرانه ی کارکنان بخش آموزش
(KLERKTOPOP)

 

۱- سرمایه ی اجتماعی و سرمایه ی انسانی رابطه علیت دو طرفه ای دارند و در سطح اطمینان ۱۰% رشد اقتصادی با نفت علت تشکیل سرمایه ی انسانی می باشد.
۲- در سطح اطمینان۱۰% سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی با نفت رابطه علیت دو طرفه ای دارند و همچنین سرمایه ی اجتماعی علت رشد اقتصادی بدون نفت می باشد.

 

 

 

نسبت سهم ۱۰درصد ثروتمندترین افراد به سهم ۱۰درصد فقیرتین افراد از کل درآمد کشور
(INCDIS)

 

۱- سرمایه ی انسانی علت رشد اقتصادی با نفت و سرمایه ی اجتماعی می باشد.
۲- سرمایه ی اجتماعی با رشد اقتصادی رابطه علیت دو طرفه ای دارند.

 

 

 

سرانه ی سینما
(CINEMATOPOP)

 

۱- در سطح اطمینان۱۰% سرمایه ی انسانی علت تشکیل سرمایه ی اجتماعی می باشد.
۲- سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی رابطه علیت دو طرفه ای دارند.

 

 

 

نرخ با سوادی
(LIYTRASY)

 

نتیجه ی خاصی گرفته نشده است.

 

 

 

مأخذ: یافته های تحقیق
یادداشت:
۱- منظور از رشد اقتصادی، رشد اقتصادی در هر دو حالت با در نظر گرفتن نفت و بدون در نظر گرفتن نفت می باشد.
با توجه به جدول ۴-۱۹ نتیجه می گیریم در مواردی که متغیرهای نسبت طلاق به ازدواج، سرانه ی پزشک، ضریب جینی، سرانه ی کارکنان بخش آموزش، توزیع درآمد و سرانه ی سینما را به عنوان شاخصی از سرمایه ی اجتماعی در نظر گرفته باشیم، سرمایه ی انسانی علت تشکیل سرمایه ی اجتماعی است و تنها در موردی که کارکنان بخش آموزش را به عنوان سرمایه ی اجتماعی در نظر گرفته باشیم، سرمایه ی اجتماعی به عنوان علت تشکیل سرمایه ی انسانی شناخته شده است بنابراین در اغلب شاخص ها می توان نتیجه گرفت که سرمایه ی انسانی علت تشکیل سرمایه ی اجتماعی است.
پایان نامه
در مواردی که متغیرهای ضریب جینی، توزیع درآمد و سرانه ی سینما را به عنوان شاخصی از سرمایه ی اجتماعی در نظر گرفته باشیم، سرمایه ی اجتماعی با رشد اقتصادی در هر دو حالت رابطه علیت دو طرفه ای دارند و همچنین در مورد سرانه ی کارکنان بخش آموزش در سطح اطمینان ۱۰ درصد سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی با نفت رابطه علیت دو طرفه ای دارند و در بقیه ی موارد رابطه علیت وجود ندارد.
در مورد متغیر نسبت طلاق به ازدواج، سرمایه ی اجتماعی علت تشکیل رشد اقتصادی با در نظر گرفتن نفت و در مورد سرانه ی مطبوعات، رشد اقتصادی با در نظر گرفتن نفت علت تشکیل سرمایه ی اجتماعی می شناخته شده است و همچنین سرمایه ی اجتماعی علت تشکیل رشد اقتصادی بدون در نظر گرفتن نفت می باشد. علاوه بر این در مورد متغیر سرانه ی پزشک، سرمایه ی اجتماعی علت تشکیل رشد اقتصادی بدون در نظر گرفتن نفت می باشد.
سرمایه ی انسانی در موارد متغیرهای سرانه ی پزشک و توزیع درآمد علت تشکیل رشد اقتصادی با در نظر گرفتن نفت و در مورد سرانه ی پزشک، ضریب جینی (در سطح اطمینان ۱۰%) و سرانه ی مطبوعات، سرمایه ی انسانی علت تشکیل رشد اقتصادی بدون در نظر گرفتن نفت است و در نهایت در سطح اطمینان ۱۰%، رشد اقتصادی با در نظر گرفتن نفت در حالت سرانه ی کارکنان بخش آموزش علت سرمایه ی انسانی نیز می باشد.
در جدول ۴-۲۰ خلاصه ای از نتایج آزمون علیت تودا-یوماموتو(۱۹۹۵) بر اساس روابط علیت آورده شده است.
جدول۴-۲۰: خلاصه ی نتایج آزمون علیت تودا-یوماموتو (۱۹۹۵) برحسب روابط علیت

 

 

تعداد شاخص از هشت شاخص

 

نتیجه ی آزمون در مواردی که متغیرهای زیر به عنوان شاخص سرمایه ی اجتماعی در نظر گرفته شده اند

 

رابطه علیت

 

 

 

۶

 

نسبت طلاق به ازدواج، سرانه ی پزشک، ضریب جینی، توزیع درآمد، سرانه ی کارکنان بخش آموزش و سرانه ی سینما (درسطح اطمینان ۱۰%)

 

HC→SC

 

 

 

۱

 

سرانه ی کارکنان بخش آموزش

 

SC→HC

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 11:41:00 ب.ظ ]




زمانی که انسان قدم در راه باطل بگذارد و همواره به نافرمانی با حق بپردازد، با هر قدمش، از راه مستقیم دورتر شده و ممکن است به جایی برسد که دیگر توفیق بازگشت به راه حق را پیدا نکند و زیان واقعی نیز همین است. قرآن در آیات بسیاری برای متذکر نمودن مردم، به بیان عاقبت و مجازات نافرمانی و سرکشی از دستورات الهی میپردازد:
پایان نامه - مقاله
« اما آن کسی که طغیان کرده و زندگی دنیا را مقدم داشته مسلما دوزخ جایگاه او است.»[۸۸]
« مسلما جهنم (در آن روز) کمینگاهی است بزرگ و محل بازگشتی برای طغیانگران.»[۸۹]
در این آیات، خداوند به وضع حال مجرمان و افراد بیایمان در صحنه قیامت اشاره کرده و با چند جمله کوتاه و پر معنی سرنوشت آنان را بیان میکند و عوامل گرفتاری آنها را طغیان و سرکشی و نافرمانی معرفی می نماید. [۹۰]
در اینجا منظور از عصیان و نافرمانی به عنوان یک علت و موجب کلی مورد نظر است. به طور مثال نافرمانی همسر این اجازه را به شوهر می‌دهد که او را نصیحت کرده، سپس قهر کند و سپس تنبیه مناسب کند. [۹۱]همچنین هرکس از مسلمین، کفار ذمی و کفار حربی در جامعه‌ی اسلامی که مرتکب حربی می‌شوند باید با آن‌ها برخورد مناسب جزایی صورت گیرد.[۹۲]
۴ - نقض پیمان و عهد شکنی :
پیمان شکنی نیز بارها در قرآن کریم از موجبات سخت گیری و درگیری با مشرکان دانسته شده است. وفای به عهد، یکی از بدیهی ترین ارزش های اجتماعی است که مقبولیت عمومی دارد. در واقع، حسن وفای به عهد و قبح عهدشکنی از امور فطری است که برای هر انسانی قابل فهم است. به عبارتی دیگر، انسان برای درک حسن وفای به عهد و قبح عهدشکنی، به راهنمایی شرع و اقامه برهان نیاز ندارد.
به همین جهت، زمانی که به تاریخ جوامع می نگریم، به وضوح مشاهده می کنیم که پای بندی به معاهدات، یکی از اصول اخلاق اجتماعی مورد توجه آن ها بوده است. در حقیقت، هیچ اجتماعی راه زندگی اجتماعی و پیشرفت به سوی مقاصد خود را، جز به وسیله پای بندی به معاهدات هموار نمی بیند.
خداوند در آیات بسیاری عهدشکنان را مورد ملامت و سرزنش قرار می دهد. مثلا در آیه ۲ و ۳ سوره صف می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید، چرا چیزی می گویید که انجام نمی دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.» با توجه به سخنی از حضرت علی (ع) می توان فهمید که منظور از سخنان بی عمل در آیه، عهدشکنی است.[۹۳]
گاهی اوقات، لحن آیات در مقام سرزنش عهدشکنان از این هم خشن تر می شود مثلا در نخستین آیه از سوره توبه که به علامت خشم و غضب الهی و سنگینی گناه عهد شکنی بدون «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شده، مسأله نقض عهدگروهی از مشرکین به عنوان یک گناه کبیره و کاری بسیار ناپسند که موجب برائت خدا و رسول است، مطرح شده است. [۹۴]
در آیه ۵۵و ۵۶ سوره انفال نیز، خداوند بدترین جنبندگان را کسانی معرفی می کند که کفر ورزیدند و پی در پی عهد خود را می شکنند. ( إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُون الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَ هُمْ لا یَتَّقُون).
از رهگذر این آیات که با گزنده ترین تعابیر، عهدشکنان را مورد نکوهش قرار می دهد، قبح شدید عهدشکنی و ارزش و اهمیت وفای به عهد، آشکار می شود.
در آیه ۵۷ سوره انفال، خداوند در رابطه با کسانی که مدام با مسلمانان عهد می بندند ولی آن را نقض می کنند، دستور برخورد شدیدتری می دهد. ( فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُون)، خداوند در این آیه به پیامبر دستور می دهد که اگر آنان را در میدان جنگ یافتی، آن چنان آن ها را درهم بکوب که جمعیت هایی که پشت سر آن ها قرار دارند عبرت گیرند و پراکنده شوند و عرض اندام نکنند[۹۵].
لحن شدید این آیات در رابطه با عهدشکنان، حاکی از اهمیت ویژه وفای به عهد و احترام به معاهدات است.
بی تردید، عهدشکنی از مصادیق بارز ظلم و تجاوز به حقوق دیگران است. به همین جهت، در قرآن حکم شده که اگر یکی از طرفین معاهده بدون هیچ مجوزی معاهده را نقض کرد، آن معاهده ملغی و باطل است؛ ( فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُم)[۹۶]. به طرف مقابل نیز اجازه داده شده که به همان مقدار که به حق او تجاوز شده، به حق طرف مقابل تجاوز نماید؛ [۹۷]( فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَیْکُم)[۹۸].
۵ - قتل انسان ها بویژه انبیاء و اولیاء
حق حیات و حفظ نفوس، به طور طبیعى، بر دیگر حقوق انسان ها تقدم دارد. همه انسان ها موظفند حیات خویش را حفظ کنند و به حیات انسان هاى دیگر تجاوز نکنند. طبعاً در ارتباط با این حق انسانى، دو ارزش مثبت و منفى بسیار مهم مطرح مى شود که عبارتند از: ارزش مثبت مربوط به احیاى نفوس، و ارزش منفى مربوط به قتل نفس.
آیات قرآن و قتل نفس
موضوع قتل نفس در آیات بسیارى از قرآن کریم به صورت هاى گوناگون مطرح شده که مى توان آن ها را بر سه دسته عمده تقسیم کرد: [۹۹]
یک دسته از این آیات، در مقام نهى از قتل نفس و بیان عظمت، آثار، عوارض، اقسام و احکام این گناه است؛ مانند:
( …وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها و غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ واَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً)http://www.ghadeer.org/qoran/akhlaq-qrn3/akhlq-q3_footnet.htm؛[۱۰۰]« و هر کس مؤمنى را عمداً بکشد، کیفرش آتش جهنم خواهد بود که در آن براى همیشه عذاب شود، خدا بر او خشم و لعن کند و عذابى هولناک برایش مهیا سازد».
(وَ لاَتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)؛[۱۰۱]«هیچ کس را که خدا (خون و جان) او را محترم داشته است، نکشید مگر به حق این را خدا به شما توصیه مى کند، باشد که بیندیشید.»
(وَ لا تَقْتُلُوا اْلنَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ اِلاّ بِالْحَقِ و مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً)؛[۱۰۲]« هرگز کسى را که خدا محترم داشته، نکشید مگر به حکم حق و کسى که به ستم کشته شود، به ولىّ او قدرت و حق قصاص بر قاتل مى دهیم تا در انتقام از قاتل اسراف نکند که او را خدا حمایت کرده است.»
این آیات و آیات دیگرى مثل آن ها عمل قتل نفس را با بیان هاى مختلف منع و نکوهش کرده و کیفر آن کس را که دست به این گناه بزرگ بزند، سنگین دانسته و به احکام مختلف آن، مانند قصاص، دیه، کفاره و اقسام و احکام آن اشاره کرده است.
دسته اى دیگر از آیات، به نکوهش کسانى پرداخته اند که مرتکب قتل نفس شده اند، به ویژه بنى اسرائیل که بسیارى از انبیا، مصلحان، عدالت خواهان و بندگان مخلص خدا را کشتند، در این آیات مورد حمله و نکوهش بسیار قرار گرفته اند و مى توان گفت که تقریباً همه این آیات، مربوط به بنى اسرائیل است که انبیا و همه کسانى را که در اندیشه اصلاح مردم و دعوت به خیر و عدالت بودند و بسیارى از انسان هاى بى گناه را به قتل مى رساندند. مثل آیه:
(وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ وَ باءُو بِغَضَب مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِاَنَهُّمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِایاتِ اللَّهِ و یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ)[۱۰۳]« مهر ذلت و خوارى بر پیشانىِ ایشان زده شد و به خشم خدا گرفتار شدند. این بدان جهت بود که به آیات خدا کفر مى ورزیدند و انبیا را به ناحق مى کشتند».
و آیه هاى: (اَفَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى اَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلوُنَ)؛[۱۰۴]« آیا هرگاه فرستاده اى از سوى خدا پیامى براى شما آورد که با هواى نفس شما سازش نداشت، سرپیچى کردید، پس گروهى را تکذیب کرده و گروهى دیگر را به قتل مى رسانید.»
(قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ اَنبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ)؛[۱۰۵]« بگو: (اى بنى اسرائیل) پس چرا پیامبران خدا را از گذشته تاریخ مى کشتید اگر مؤمن بودید؟»
(اِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِایاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ و یَقْتُلوُنَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذاب اَلِیم اُوْلئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْیا وَالاخِرَهِ وَما لَهُمْ مِن ناصِرِینَ)[۱۰۶]« حقاً آنان که به آیات خدا کفر مى ورزند و پیامبران را به ناحق مى کشند و کسانى از مردم را که به عدالت امر مى کنند، مى کشند، آنان را به عذابى دردناک بشارت ده. اعمال آنان در دنیا و آخرت حبط و بى اثر مى شود و یار و یاورى ندارند».
هم چنین آیه هاى ۱۸۱ تا ۱۸۳ از سوره آل عمران و آیه ۱۵۵ از سوره نساء، همگى اشاره به قتل هایى دارند که در طول تاریخ اتفاق افتاده و گروهى ستم پیشه، پیوسته به کشتن انسان هایى شایسته و عدالت خواه دستشان را مى آلودند؛ زیرا برنامه هاى اصلاحى و دین و آیین آنان را، که از سوى خدا به مردم عرضه مى کردند، منطبق با هواها و تمایلات نفسانى خود نمى یافتند و منافع خویش را در خطر مى دیدند؛ اما در همه این آیات، به ویژه به بنى اسرائیل به عنوان قاتلان و تبهکاران و ستم پیشگان اشاره شده که مقتول و قربانىِ آنان پیامبران خدا و عدالت خواهان و صالحان بودند.
دسته سوم، قتل نفس هاى خاصى مانند کشتن فرزندان، که در میان عرب مرسوم بوده است، محکوم مى کند. مانند (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ اَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْم)؛[۱۰۷]« کسانى که فرزندان خود را از روى سفاهت و جهالت کشتند، حقاً زیانکارند.»
(وَ لا تَقْتُلُواْ اَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ اِمْلاق نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیّاکُمْ اِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً)؛[۱۰۸]« فرزندان خود را از ترس گرسنگى نکشید، ما ایشان و شما را روزى مى دهیم و محققاً کشتن آنان اشتباه بزرگى است».
۶ - کفر و شرک ورزی به آیات خدا:
کفر و شرک نیز از موجبات اعمال خشونت است. البته نه به خاطر عقیده و فکر بلکه به جهت دفع گسترش فساد و ظلم و لذا تا زمانی که مشرکان دست به مزاحمت و ممانعت از حق نزده‌اند، خشونت به صورت نبرد جایز نیست.
شرک از جمله گناهان کبیره است و در قرآن کریم از آن به عنوان « ظلم عظیم»[۱۰۹] یاد شده است. اوّلین کسی که مرتکب این خطیئه بزرگ گردید، ابلیس بود که حاضر به پذیرش ربوییّت تشریعی خداوند نگردید و در مقابل امر او ایستادگی کرد و در نهایت به همین سبب از درگاه الهی رانده شد.[۱۱۰]
شرک به خدا بدترین نوع کفر به خدا است و بدترین گناه در اسلام است که در بسیاری از آیات بدان اشاره شده‌است.
(ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ)؛[۱۱۱]« آنها هر کجا یافت شوند مهر ذلت بر آنان خورده است، مگر با ارتباط به خدا (و تجدید نظر در روش ناپسند خود) و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگى به این و آن) و در خشم خدا مسکن گزیده‏اند، و مهر بیچارگى بر آنها زده شده، چرا که آنها به آیات خدا کفر مى‏ورزند و پیامبران را به ناحق مى‏کشند اینها به خاطر آن است که گناه مى‏کنند و (به حقوق دگران) تجاوز مى‏نمایند».
(سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ )؛[۱۱۲]« به زودى در دلهاى کافران به خاطر اینکه بدون دلیل چیزهایى را براى خدا شریک قرار دادند، رعب و ترس مى‏افکنیم و جایگاه آنها آتش است و چه بد جایگاهى است جایگاه ستمکاران».
۷ - ظلم و ستم:
عنوان کلی ظلم و ستم نیز از موجبات خشونت شمرده‌شده‌است. به طور مثال بدگویی از ظالم[۱۱۳] ، محرومیت از حلال‌ها درباره یهودیان به سبب ظلم[۱۱۴] و رخصت برای جهاد با مشرکان به خاطر روا داشتن ظلم بر مسلمین[۱۱۵] از مصادیق موجبات خشونت نسبت به ظلم و ستم است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است.
آموزه توحید و خداپرستی قرآن به هیچ وجه با استبداد و خودکامگی سازگار نیست بلکه در سراسر قرآن ناسازگاری با استبداد و خودسری مشاهده می شود.
در فرهنگ متعالی قرآن ظلم کردن و ظلم پذیری مذموم می باشد و به پرهیز از هر دو فرمان داده شده است: ( لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون)؛[۱۱۶] « نه ستم می کنید و نه ستم می کشید.»
اگر افراد و گروه های ظالم در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش، حاضر به دست برداشتن از اقدامات فسادانگیز خود نباشند و مرتباً فساد را گسترش دهند و در حق مردم ظلم و ستم روا دارند و علاوه بر خود، مسیر جامعه انسانی را دچار اختلال کنند؛ این جا است که راه اصلاح جامعه منوط به حذف این عوامل فساد و ظلم با برخوردهای عملی و قهرآمیز می گردد.
آیات قرآن کریم به صراحت از ضرورت به کارگیری این روش در اصلاح استبداد و مفاسد تأکید دارد. دستور به مقاتله با سران استبداد و کفر در همین راستا صادر شده است[۱۱۷] . سران کفر و استبداد برخلاف همه موازین و تعهدات انسانی و حقوقی به پایمال کردن مصالح عمومی جامعه پرداخته و جز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمی اندیشند و قطعاً در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روش های خشونت آمیز مؤثر است و تا این موانع فساد از سر راه برداشته نشوند، امید به اصلاح افراد و جامعه، سرابی بیش نیست.
نقش پیامبران در مبارزه با استبداد و اختناق و درگیری با مظاهر طغیان، از اساسی ترین نقش ها است. قرآن کریم استبداد و طاغوت را از بزرگترین موانع در راه هدایت و سعادت انسان معرفی نموده و ازمقابله و برخورد انبیاء عظام با آن گزارش داده است. قرآن بر این نقش پیامبران تأکید فراوان دارد.
امام حسین(ع) در اهمیت قیام علیه ظلم می فرماید: «ای مردم، رسول خدا(ص) فرمود: هر کس از شما مردم، سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال می شمارد و پیمان خدا را می شکند، و با سنت رسول خدا مخالفت می ورزد، و در میان بندگان خدا با گناهکاری و دشمنی رفتار می نماید و بر او اعتراض نکند و یا او را از این امور با گفتار و رفتار باز ندارد، شایسته است که خداوند او را به همان جایگاهی وارد نمایدکه ستمگر وارد است.»[۱۱۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ب.ظ ]




نوآوری یعنی به اجرا گذاشتن یا تولید محصولات و خدمات جدید یا قبول روش های نو به صورت اقتصادی. نوآوری با طرح و برنامه است. جهت گیری آن در راستای ایجاد فایده و منفعت اجتماعی است. بدین ترتیب یک شرکت نسبت به احتیاجات و شرایط جدید محیطی انطباق پذیر می گردد. تقلید هم یک نوع تغییر به شمار می آید نوآوری به معنای ایجاد، قبول و اجرای ایده ها و فرآیندها و محصولات یا خدمات جدید است. بنابراین نوآوری، استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد. نوآوری، فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصولات، خدمات و روش های جدید عملیات است. خلاقیت پیدایی و تولد یک اندیشه و فکر نو است. در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. (خی خیلیون ، ۱۳۸۱)
مقاله - پروژه
اگر چه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جداگانه مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای مخصوصاً در سازمان ها هستند. . خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود، دارد. در حالی که نوآوری دلالت بر آوردن چیزی جدید به مرحله استفاده ، دارد. ماهیت خلاقیت یا اختراع از نوآوری را به وسیله این معادله می توان تفکیک گردد: انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، “مفهوم” اشاره بر ایده ای است که با توجه به چارچوب مرجعی آن فرد، بخش یا گروه، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه “اختراع” اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد. کلمه “انتفاع” بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد. همچنین با توجه به این که تلاشهای خلاق بایستی منجر به نتایج خلاق شود، پس نوآوری، خلاقیت عینیت یافته می باشد. (تولایی و همکاران، ۱۳۸۷)
خلاقیت یعنی استفاده از اندیشه های قبلی و تولید اندیشه های جدید. در نوآوری از اندیشه های تولید شده استفاده می شود در ریشه هر نوآوری یک فکر خلاق پنهان است. آلرشت خلاقیت و نوآوری و وجه تمایز آنها را به این صورت مطرح کرده است که خلاقیت یک فعالیت ذهنی و عقلانی برای به وجود آوردن ایده جدید و بدیع است؛ حال اینکه نوآوری تبدیل خلاقیت به عمل یا نتیجه است. او نوآوری را عملیات و مراحل مورد نیاز برای نتیجه گیری یک فکر بکر و واقعیت جدید می داند. از این زاویه شخص خلاقی ممکن است نوآور نباشد یعنی می تواند دارای ایده های جدید و نو باشد، ولی توانایی عرضه و یا فروش آنها را نداشته باشد. بنابراین فرد نوآور، غالباً خلاق است ولی همه افراد خلاق لزوماً نوآور نیستند (خی خیلیون ، ۱۳۸۱).
خلاقیت نقطه آغاز نورآوری موفق است. بنابراین، نیاز به پرورش و توسعه دارد. نویسنده ای اعتقاد دارد خلاقیت به طور معمول به توانایی و قدرت پرورش افکار نو مربوط می شود، در حالی که نوآوری به معنای استفاده از این افکار است. نوآوری فرایند دریافت فکر خلّاق و تبدیل آن به محصول، خدمت یا شیوه ای نو برای انجام دادن کارهاست. . در واقع؛ نوآوری، بهره برداری موفقیت آمیز از ایده های نو است. (محبوبی ، توره ، ۱۳۸۷)
خلاقیت بیشتر یک فعالیت ذهنی و فکری است؛ اما نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد؛ در حقیقت محصول نهایی خلاقیت است. نوآوری در خط مشی ها، فرآیندها و فنون نیز مانند فعالیت ها و رفتارهای افراد اتفاق می افتد. نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاری های دیگر همراه است. وات من می گوید: اگر بخواهید نوآور باشید بایستی تا حدودی باز برخورد کنید سعی کنید اشتباهاتی مرتکب شوید! اگر افراد شکست نخورند چیزی هم یاد نمی گیرندخلاقیت و نوآوری آن چنان بهم عجین شده اند که شاید به دست دادن تعریف مستقلی از هر کدام دشوار باشد، اما برای روشن شدن ذهن می توان آنها را به گونه ای مجزا هم تعریف نمود.
خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است، در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. به عبارت دیگر خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. اگرچه در عمل می توان این دو را از هم متمایز ساخت، ولی در یک تصور می توان گفت خلاقیت بستر رشد و پویش نوآوری هاست. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است. تا اندیشه ای نو به صورت محصول جدید درآید، زمانی طولانی می گذرد. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و سال های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمات تجلی پیدا می کند
تغییر سازمانی با اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می شود؛ اما نوآوری سازمان، اتخاذ ایده رفتاریست که برای نوع شرایط، سازمان، بازار یا محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایده را معرفی می کند نوآور است؛ سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد؛ اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین تمام نوآوری ها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها نوآوری نیستند. اختراع یعنی در یک زمان نا بهنگام با قدرت اندیشه و تحقیق، کشف یک چیز ناشناخته که تا آن زمان ناشناخته مانده است. اختراع یک شرط ضروری برای نوآوری است. (خی خیلیون ، ۱۳۸۱)
در مورد نوآوری و تغییر نی‍ز، تفاوت هایی وجود دارد . تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوری ها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند. در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرایند خلاقیت و نوآوری است؛ مانند تغییر یک تناوب در سیاست و ساختار سازمانی یا طرز تلقی افراد به منظور بهبود عملکرد. خلاقیت می تواند در نوآوری به کار برده شود؛ زمانی که یک ایده ی جدید (قرض گرفته شده یا اصلی) در موقعیتی مورد استفاده قرار گیرد که قبلاً به کار برده نشده است. نوآوری ممکن است خلاقیتی باشد که توسط یک عمل مدیریت دنبال شده و اثر اقتصادی به همراه داشته باشد. افراد خلاق و نوآور ممکن است با یکدیگر تفاوت هایی داشته باشند. (تولایی، ۱۳۸۷). در این راستا، ماکس وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به صورت شکل شماره یک ترسیم کردند:
نوآوری
خلاقیت
تغییر سازمانی
شکل شماره ( ۲-۱) : رابطه خلاقیت، نوآوری و تغییر
تولایی (۱۳۸۷)
بر اساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت می باشد. اگر چه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری هاست. خلاقیت پیدایش و تولید یک اندیشه و فکر نو است. در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی میگذرد و تلاش ها و کوشش های بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سال های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد. خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. به طور خلاصه با در نظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر پیدا کردن چیزهای جدید است؛ هر چند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرایند می گردد که ممکن است نسبت به یک بخش، سازمان، یک صنعت یا ملت باشد. این نوآوری ها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود. (تولایی و همکاران ، ۱۳۸۷)
همانطور که ملاحظه می گردد در این تعریف ها خلاقیت ، نوآوری، تغییر و انطباق در خیلی موارد معادل هم گرفته شده و برخی هم خلاقیت و نوآوری را فراتر از تغییر و انطباق می دانند. با توجه به این تعریف ها، خلاقیت ایجاد یک ایده یا مفهوم جدید از طریق بکارگیری توانایی های ذهنی و علت و سبب نوآوری است. بدون خلاقیت، نوآوری صورت نمی گیرد. نوآوری ایجاد و توسعه محصول، خدمات یا فرایند جدید است که حاصل ایده های جدید است. این نوآوری برای صنعت، بازار و محیط کلی مربوط، جدید است و به تغییر و انطباق بهتر با شرایط محیطی منجر می شود. برداشت افراد از مفاهیم خلاقیت، نوآوری و تغییر متفاوت است؛ حتی این مفاهیم در حوزه های علمی مختلف هم دارای تعابیر مختلفی هستند؛ مثلاً روانشناسان معتقدند که آفرینشگری فقط نوع خاصی از رهیابی است؛ علامت مشخصه آن ویژگی هایی مانند ابداع، پایداری و قدرت فزاینده ای در فرمول بندی و تنظیم مسأله است.
۲-۲-۱-۲-تعاریف نوآوری
یکی از مشکلات اساسی در مدیریت نوآوری، عدم وجود تعریفی واحد در بین محققان، سیاست گذاران و مجریان می باشد. هر چند اکثر تعاریف با یکدیگر سازگار می باشند، اما اشاره به این نکته ضروری است که چگونگی تعریف نوآوری در نتایج تحقیقات مرتبط با آن بسیار تأثیر گذار است. به اعتقاد برخی محققان نوآوری را می توان مجموعه ای از عملیات فنی ، صنعتی و تجاری معرفی نمود. مارکوس نیز نوآوری را به عنوان معرفی یک واحد تغییر تکنولوژیکی دانسته که منظور خود را از تغییر تکنولوزیکی به نقل از شوچیتی یک محصول خدمت و یا استفاده از فرایندی جدید معرفی کرده است. نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش ( تصوری که به قول انشتین از دانش مهمتر است ) به آسمانها صعود کند ، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند ( مهندسی ایده ) تا تبدیل به ایده گردد . سپس ایده ها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی ، مفید و مناسب تبدیل می کند . (خلاقیت ) ؛ به دنبال آن ایده ها را به کالا ، خدمات و فرایند تبدیل می نماید و نهایتا با تجاری کردن محصولات ، خدمات و فرایند های جدید یا توسعه یافته در بازار ، فرایند نوآوری خاتمه می یابد . (نصیری واحد و احمدی ، ۱۳۸۸) نوآوری به معنای تسلط بر فناوری که به معنای به کارگیری دستاورد های علمی و پژوهشی بشر در تولید کالاها و ارائه خدمات است . (حلیمی، ۱۳۸۷)
نوآوری تجاری کردن هر نوع اختراع، قرار دادن موضوع تولید و بازاریابی برای آن است. هر اختراعی را چه به لحاظ هزینه ها و چه به لحاظ ریسک ها نمی توان با تجاری کردن به صورت یک نوآوری در آورد نوآوری یک تغییر بدیعی است؛ چون برای اولین بار در چنین ماهیتی تغییر تحقق می یابد. نوآوری یعنی به اجرا گذاشتن یا تولید محصولات و خدمات جدید یا قبول روش های نو به صورت اقتصادی. نوآوری با طرح و برنامه است. جهت گیری آن در راستای ایجاد فایده و منفعت اجتماعی است. بدین ترتیب یک شرکت نسبت به احتیاجات و شرایط جدید محیطی انطباق پذیر می گردد. تقلید هم یک نوع تغییر به شمار می آید نوآوری به معنای ایجاد، قبول و اجرای ایده ها و فرآیندها و محصولات یا خدمات جدید است. بنابراین نوآوری، استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد. (خی خیلیون ، ۱۳۸۱)هانس ون جنکل (۱۳۷۶) دانشگاه سال ۲۰۵۰ را دانشگاهی نوآور میداند . او میگوید :این تعریفی است که ما از دانشگاه در سال ۲۰۵۰ ارائه می دهیم: تشکیلات و چهارچوبی که خلاقیت و نوآوری را به حداکثر توان بالقوه خود می رساند؛ گر چه ممکن است این دانشگاه بسیار متفاوت از دانشگاهی باشد که ما امروزه می شناسیم.
به طور کلی تعریف نوآوری یکی از موارد زیر را شامل می شود :
نوآوری در خروجی ها : نوآوری در محصولات ، خدمات و امور توزیع محصولات و خدمات.
نوآوری در ورودی ها : نوآوری در مواد مصرفی مورد استفاده ، نوآوری در منابع و شیوه‌های تامین آنها
نوآوری در فرایند ها : نوآوری در فرایند های تکنولوژیک ، نوآوری در مهارت ها و رویه های انجام امور به عنوان مثال اگر نوآوری را در زمینه تولید محصولات و خدمات مورد بررسی قرار دهیم تعریف نوآوری بایستی یکی از ابعاد زیر را مورد توجه قرار دهد :
کیفیت محصول : قابلیت محصول برای براورده ساختن نیازهای مشتریان .
هزینه محصول : این بعد در ارتباط با هزینه تولید محصول می باشد که می تواند برای تولید کننده اش مزیت رقابتی ایجاد کند.
زمان تولید محصول : مربوط به مقدار زمانی است که صرف طراحی ، توسعه و ایجاد محصول جدید می گردد. (تولایی و علیرضایی، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۳- تاریخچه نوآوری
نوآوری قدمتی به تاریخ زندگانی بشر دارد به نظر می رسد تمایل ذاتی به کنجکاوی در مورد روش های جدید انجام کارها و استفاده از روش های بهتر در عمل همواره در انسان وجود داشته است. بدون نوآوری جهانی که در آن زندگی می کنیم بسیار متفاوت بود. نوآوری از کلمه لاتین “Innovate“ به معنای ” ساختن یک چیز جدید” استخراج شده است. شوچیتی [۵۴] اولین کسی بود که نوآوری را در قالب مفهوم علمی مطرح کرد. در واقع وی در پی شناخت عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی کشورها بود که در این راستا به نقش و اهمیت حیاتی نوآوری در رشد کشورها پی برد. بر اساس نظریه وی، نوآوری به یکی از اشکال زیر ظاهر می شود:
معرفی و تجاری کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در کاربرد محصولات و خدمات موجود
معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایندهای کاری موجود
گشودن درهای بازار جدید
توسعه منابع جدید تأمین کننده مانند مواد اولیه، تجهیزات و دیگر ورودی ها
ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای صنعتی و سازمانی(احمدی و همکاران ، ۱۳۸۸)
در یک دوره طولانی مرکز جهانی نوآوری در انگلستان مستقر بود و در اواسط قرن نوزدهم، سطح بهره وری و درآمد انگلستان، ۵۰ درصد بالاتر از سایر کشورها قرار داشت در ابتدای قرن بیستم، مرکز نوآوری، دست کم در فناوری های روز شیمیایی و الکترویکی – به آلمان منتقل شد. اکنون مدتی طولانی است که مرکز نوآوری جهانی در ایالات متحده آمریکا مستقر است و می دانیم آن کشور در بیشتر سالهای قرن بیستم، بیشترین بهره وری و استانداردهای زندگی را در سطح جهان به خود اختصاص داده است. در دهه ۱۹۶۰ مطالعات نواوری به عنوان یک زمینه تحقیقاتی مستقل ظهور کرد. ولی خارج از رشته های موجود و دانشگاههای معتبر قرار گرفته بود. یکی از مقاطع مهم شکل گیری واحد تحقیقات سیاست علوم در دانشگاه ساسکس در سال ۱۹۶۵ بود. نام مرکز، تمایل به توسعه مطالعات نوآوری با عناوین دیگری که در آن زمان قابل قبول تر بودند نظیر (مطالعات علوم) یا (مطالعات سیاست علمی) را نشان می دهد اما همان طور که خواهیم دید یکی از بزرگترین درس های آموخته شده از تحقیقات انجام شده این بودکه علم، تنها یکی از چندین جزء نوآوری موفق است.
در نتیجه این یافته ها، نه تنها تمرکز تحقیقات در این حوزه، بلکه مفاهیمی که برای توصیف آن به کار می رفت نیز تغییر کرد. در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، چندین دپارتمان و مرکز تحقیقاتی تاسیس شد که بر نقش نوآوری در توسعه اقتصادی و اجتماعی تمرکز داشتند بسیاری از این مراکز، دارای جهت گیری میان رشته ای بوده نیاز به مطالعه نوآوری از دیدگاه های مختلف را تشریح می کنند. چندین مجله و موسسه حرفه ای نیز در حوزه مطالعات نوآوری و فناوری راه اندازی شد. برای داشتن یک دیدگاه جامع نسبت به نوآوری، باید بینش حاصل از چندین رشته را با یکدیگر ترکیب کرد. برای مثال، ‌ اقتصاد کلاسیک، ‌ اصولاً با تخصیص منابع به نوآوری (در رقابت با دیگر هدف ها) و تاثیرات اقتصادی آن مواجه شده درحالیکه خود فرایند نوآوری کم و بیش به عنوان یک (جعبه سیاه) در نظر گرفته شده است. بررسی اتفاقاتی که در این جعبه می افتد، بر عهده پژوهشگران دیگر رشته ها قرار دارد. مسلماً بخش عمده ای از اتفاقات داخل این جعبه در ارتباط با موضوع یادگیری است و یادگیری در محیط سازمان یافته (نظیر گروه ها تیم ها بنگاه ها و شبکه ها) انجام می شود. عملکرد این محیط ها نیز در رشته هایی نظیر جامعه شناسی، علوم سازمانی، مدیریت و نظام های پویا بررسی می شود.
امروزه، مطالعه فرایندی که نوآوری ها از طریق آن تحقق می یابد و بازیگرانی که در آن نقش دارند، تعامل مستمر بین بازیگران و سازمان های مختلف، ‌ دیدگاه سیستمی در مطالعات نوآوری، نقش نهاد ها و سازمان ها در این فرایند در سطح ملی و منطقه ای، تنوع عملکرد سیستم های نوآوری در طول زمان و در بخش ها با صنایع مختلف و نهایتاً نتایج اجتماعی و اقتصادی گسترده نوآوری موضوعات سیاسی مربوط به آن از جمله مباحثی مطرح در مطالعات نو آوری هستند. در نیمه اول قرن بیستم بسیاری از نوآوری هایی که پیشرو بودن ایالات متحده نسبت به دیگر اقتصادهای کاپیتالیستی را ممکن کرد از نوع سازمانی و شامل راه های جدید سازمان دهی تولید و توزیع بود.
نوآوری سازمانی با مفهوم مورد نظر شومپیتر، در بر دارنده ترتیبات و ارتباطات بین بنگاه ها مانند سازمان دهی مجدد کل صنایع نیز هست. فرض برای این بودکه بهترین کار نگاه به نوآوری همچون پدیده ای تصادفی (یا به بیان برخی محققان مائده ای آسمانی ) است. شومپیتر در آثار اولیه خود از نخستین کسانی بود که با این الگو مخالفت کرد از این رو در آثار اولیه شومپیتر نوآوری خروجی و نتیجه نبرد مداوم بین کارافرینان منفرد که از راهکارهای جدید برای مسائل دفاع می کنند و اجتماعی است این تعبیر، ممکن است توصیف مناسبی از وقایع اروپا در اواخر قرن نوزدهم باشد اما در دهه های نخست قرن بیستم، مشخص شد که نوآوری ها به طور فزاینده ای در بردارنده کار گروهی هستند و در سازمان های بزرگتر اتفاق می افتند. شومپیتر، این موضوع را تایید و بر نیاز به مطالعه نظام مند کارآفرینی مشارکتی در بنگاه های بزرگ تأکید کرد.
در طول دهه های اخیر، بر این نکته تاکید شده است که بنگاه های نوآور باید مسائل بالقوه ای را مد نظر قرار دهند که ممکن است وابستگی به مسیر ایجاد کند. برای مثال، اگر بنگاهی زودتر از سایرین یک مسیر نوآوری خاص را انتخاب کند، ممکن است از مزایای پیشتاز بودن سود ببرد، اما ریسک محدود شدن به این مسیر خاص نیز، به واسطه تأثیرات تقویتی مختلف، ‌ برای او وجود دارد اگر در پایان کار این بنگاه متوجه شودکه مسیر برتری وجود داشته که برخی بنگاه های دیگر، که صبر یا شانس بیشتری داشته اند، آن ها را یافته و از آن ها استفاده کرده اند، ممکن است اولین بنگاه با مشکل بزرگی مواجه شود زیرا تغییر مسیر بسیار پرهزینه است یا زمان انجام این کار دیگر سپری شده باشد. بنابراین، گفته می شود که در فاز اولیه پروژه نوآوری، قبل از اینکه دانش کافی در مورد گزینه های جایگزین جمع آوری شود، بهترین راه برد، اجتناب از تکیه بر یک مسیر خاص و آزاد بودن استفاده از ایده ها و راهکارهای مختلف و رقیب است. در سطح بنگاه، این موضوع مستلزم رهبری کثرت گرایانه است که امکان دانستن دیدگاه های مختلف را فراهم می کند(حلیمی ، ۱۳۸۷).
۲-۲-۱-۴- انواع نوآوری
متناسب با کاربردها و سطوح مورد بررسی، نوآوری به انواع مختلف نیز تفکیک شده است. معمولاً محققان بر این باورند که مفهوم فرایند نوآوری را درک کرده اند، اما حقیقتاً بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در حوزه های مختلف مرتبط با نوآوری، تعاریف و طبقه بندی های متفاوتی از نوآوری را ارائه داده اند. فرایند نوآوری به صورت نوآوری رادیکالی یا افزایشی، نوآوریهای تقلیدی یا کاملاً‌ جدید، بهبودی یا انقلابی، تکنولوژیکی یا سازمانی و بسیار انواع دیگر تعریف شده است. بطور کلی دو فاکتور مهم در تعیین نوع نوآوری وجود دارد:
۱-درجه جدید بودن نوآوری . ۲-جدید بودن در محصول، خدمت و فرایند و یا غیر از این موارد
بر اساس فاکتور اول یعنی جدید بودن، نوآوری ها به طبقات متفاوتی دسته بندی شده اند که مهم ترین طبقه بندی که در این جا نیز مورد نظر می باشد، به دو صورت است: نوآوری های افزایشی، نوآوری های رادیکالی ، منظور از نوآوری رادیکالی، تغییرات جدید در محصول، فرایند و یا ساختارهای سازمانی است. نوآوری افزایشی معمولاً به عنوان تغییرات اساسی در کالا یا ساختارهای موجود تعریف شده است. این مفهوم با بهبود مستمر ارتباط تنگاتنگی دارد. به عبارتی تغییرات در وضعیت موجود که منجر به کاربرد جدیدی شود را نوآوری افزایشی گویند. به گفته ای نوآوری اگر بر اساس کشش بازار ایجاد شده باشد، معمولاً از نوع افزایشی و اگر بر اثر فشار تکنولوژیکی باشد از نوع رادیکالی است.
در طبقه بندی دیگری که بسیار مورد توجه می باشد، نوآوری به صورت زیر طبقه بندی شده است:
۱-نوآوری تکنولوژیکی ۲-نوآوری سازمانی
تفکیک فوق بیشتر مبتنی بر ۵ گروه نوآوری که شوچیتی معرفی کرده است، می باشد بر این اساس ۲ گروه اول را جزء نوآوری تکنولوژیکی و ۳ گروه آخر را نوآوری سازمانی نام نهاده اند. به عبارتی خلق محصولات، خدمات و یا فرآیندهای جدید و یا توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای موجود را نوآوری تکنولوژیکی می گویند و هر نوآوری غیر از آن را نوآوری سازمانی می نامند. (احمدی و همکاران ، ۱۳۸۸)
نوآوری ها را می توان بر اساس نوع نیز طبقه بندی کرد. شومپیتر بین پنج نوع مختلف نوآوری تفاوت قائل است: محصولات جدید ، روش های تولید جدید ، تأمین منابع جدید، بهره برداری از بازارهای جدید، راه های جدید سازمان دهی کسب و کار.
رویکرد دیگری که مبتنی بر فعالیت های شومپیتر است طبقه بندی نوآوری ها بر اساس میزان بنیادی بودن آنها در مقایسه با فناوری های موجود است. از این دیدگاه، بهبودهای مستمر بیشتر به عنوان نوآوری های تدریجی یا حاشیه ای شناخته شده اند در مقابل نوآوری های بنیادی همچون معرفی یک نوع کاملاً‌ جدید از ماشین آلات یا انقلاب های فناوری شامل خوشه ای از نوآوری هایی که در کنار هم ممکن است تأثیر وسیع و گسترده ای داشته باشند قرار دارند شومپیتر به طور خاص روی دو دسته آخر که معتقد بود اهمیت بیشتری دارند متمرکز شد. با این وجود، این دیدگاه همیشه مطرح بوده که تاثیر انباشتی نوآوری های تدریجی اگر بیشتر از نوآوری های بنیادی نباشد به اندازه نوآوری های بنیادی است و نادیده گرفتن این تأثیرات منجر به دید نادرست از توسعه اقتصادی و اجتماعی در بلند مدت می شود . به علاوه کسب منافع اقتصادی از نوآوری های بنیادی در بسیاری موارد، مستلزم مجموعه ای از بهبودهای تدریجی است.
کلاین و روز نبرگ بیان کرده اند که بسیاری از نوآوری های مهم اقتصادی در حین انتشار یک محصول یا فرایند تحقق یافته اند. عرضه چیزی در یک محیط جدید اغلب مستلزم میزان قابل ملاحظه ای از سازگاری سازی (و در نتیجه نوآوری تدریجی ) و تغییرات (یا نوآوری های) سازمانی است که می تواند بهره وری و رقابت پذیری را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. (حلیمی، ۱۳۸۷)
اما به طور کلی می توان نوآوری ها را به چهار دسته تقسیم کرد:
نوآوری های توسعه ای [۵۵] : ارائه خدمات موجود به کاربران موجود با اعمال اندکی تغییر و بهبود در آنها
نوآوری های گسترشی [۵۶] : ارائه خدمات موجود به کاربران جدید
نوآوری های تحولی [۵۷] : ارائه خدمات جدید به کاربران موجود
نوآوری های کامل [۵۸] : ارائه خدمات جدید به کاربران جدید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ب.ظ ]




سنائی را مُسلّم شد که گوید زٌهد پُر معنی
نداند قیمت نظمش هر آن کو گوش کر دارد

۵-۱-۴ سوز و شوق مَلَکی بردلت آسان نشود

در این ابیات زیبای عرفانی سنائی بیان می دارد . تا چندان سوز در تو پیدا نشود که جگر تو از راه چشم به صورت اشک درآید و آن اشک به مانند طوفان شود ، تو در عالم پندار گرفتاری ، آن هم پنداری که از فرط عظمت ، هیچ دریائی گنجایش زورق آن پندار را ندارد .
این قصیده ی کوتاه که در بلخ سروده شده است ، بیشتر مایه ی عرفانی خالص دارد و آموزش هایی است در حوزه ی سلوک عرفانی .
سوز و شوق مَلَکی بردلت آسان نشود
تا بد و نیک جهان پیش تو یکسان نشود
هیچ دریا نکشد زورق پندار ترا
تا دو چشمت ، ز جگرمایه ، چو طوفان نشود
سنائی در این بیت عرفانی بیان می دارد . تا آن گاه که کوه و بیابان در نظرت به مانند چمن درنیاید ( یعنی همه چیز را زیبا ببینی ) به کمال هنوز وارد قلمروِ تماشای عشق نشده ای .
در تماشای ره عشق نیابی تو درست
تا ز نهمت چُمنت کوه و بیابان نشود
در این بیت عرفانی استوار و پر جذبه عرفانی سنائی به خود خطاب می کند سنائی تا تو جانت را قربانی نکنی به جایگاه قرب الهی نمی رسی و این بیت یادآور قربانی کردن اسماعیل ،که ابراهیم برای قرب و رضای خداوند می خواست انجام دهد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
ای سنائی نزنی چنگ تو در پرده ی قُرب
تا به شمشیرِ بلا جان تو قُربان نشود
سنائی در این ابیات عرفانی و دینی بیان می دارد و مرد ( مرد واقعی ، مرد مرد ) که در این عالم ، عالم عرفان قدم بر می دارد .و از ذوق و شوق عرفان و مست و غرق آن وادی شود و حتّی اگر جانش را غذای دوزخ کند برای او اهمیّتی نداشته باشد . در قضا و قدر روزگار جان خود را سپر کند و پنهان نشود .
مرد باید که درین راه چو زد گامی چند
بسته ای گردد چونان که پشیمان نشود
سوز این حرف ، چنانش کند از شوق ، که گر
غرق قُلزمُ شود آن سوز بنقصان نشود
مستِ آن راه چنان گردد کز سینه ش اگر
غَذِیِ دوزخ سازی که پریشان نشود
چون ز میدانِ قضا تیر بلا گشت روان
جان سپر سازد مردانه و پنهان نشود
سنائی با خداوند به حالت مناجات گونه می گوید . ای خدایی که در بازار عرفانی جان ها در ترازوی عدل تو به نرخ بهشت می خرند و به ارزانی نمی خرید و انسان را به والایی می رسانی و جز از طریق عطای تو ، آز را توانگری و بی نیازی حاصل نمی شود . و جز از رهگذر یاد تو ، کبر را مسلمانی حاصل نمی شود .
ای خدائی که به بازار عزیزانِ دَرَت
نرخ جانها بجز از کّفِ تو ارزان نشود
آز، بی بخش تو ، حقّا که توانگر نشود
کِبر بی ، یادِ تو والله که مسلمان نشود

۶-۱-۴ ای خداوندان مال ! الاعتبار الاعتبار!

در این ابیات حکمی سنائی با تحکم و استواری می گوید : ای صاحبّان ثروت و مال عبرت بگیرید و ای کسانی که خدا را به زبان و قول می خوانید بی آنکه هنوز قلب داشته باشید از این کار ، دست کشیده و توّجه کنید و از محضر خداوند عذر خواهی کنید .
اگر از دیوان سنائی چند قصیده را بعنوان نمایند های اصلی شعر او، بویژه در حوزه قصیده سرایی ، انتخاب کنیم بی گمان این قصیده یکی از آن قصاید است .زیرا هم به لحاظ استواری سبک وصورت و هم به لحاظ تنوع اندیشه و مضامین و ابیات بلندی که هر کدام می تواند حکم ضرب المثلی و حکمتی را داشته باشد ، این قصیده شاهکاری است بی مانند در طول تاریخ زبان فارسی ، با آن همه قصاید ممتاز و برجسته ای که استادان بزرگ مانند فرخی ، منوچهری ، ناصر خسرو ، خاقانی ، انوری و مسعود سعد تا ملک الشعرای بهار سروده اند ، این قصیده ، یکی از نوادر قصاید است که هم جنبه ی اجتماعی و سیاسی آن بسیار قوی و غنی است و هم به لحاظ آموزش های اخلاقی و میدان فکر ، بسیار متنوع است .دراین قصیده سنائی تازیانه ی انتقاد خویش را ، چنان بی پروا و سخت فرود می آورد که هیچ کس از آن نمی تواند جان سالم بدر برد . ظلم ستیزانه ترین قصیده ی زبان فارسی است با روحیّه ای بسیار قوی و امیدوار که بعضی ابیات آن ، محرومان همه ی قرون و اعصار تاریخ ما را در ظلمت استبداد قرون وسطائی عصر تاتار و تیمور و دوره های بعد ، همچنان زنده و امیدوار نگه داشته است . به دشواری می توان در تاریخ شعر فارسی ، اثری یافت که دلیرانه ترازین قصیده رویاروی مظالم حکام عصر ایستادگی کرده باشد . در مجموع این قصیده مروری است بر کل اندیشه های اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، عرفانی و اخلاقی سنائی و می توان آن را جوهر هنر سنائی دانست .
ای خداوندان مال ! الاعتبار الاعتبار!
ای خدا خوانان قال ! الاعتذار الاعتذار !
پیش از آن کاین جان عذرآور فرو میرد ز نطق ،
پیش از آن کاین چشم عبرت بین فرو ماند ز کار ،
سنائی در این بیت اجتماعی ، تأکید دارد پیش از آنکه از نطق بازمانید و پیش از آنکه بصر و بصیرت خویش را از دست دهید پند بگیرید ای کسانی که قلبتان سیاه شده است و موی سپید بر بنا گوش تان رسته است . و پیر شده اید و فرصتی دیگر برایتان باقی نمانده است . عبرت بگیرید .
پند گیرید ای سیاهیتان گرفته جای پند !
عذر آرید ای سپیدیتان دمیده بر عذار ،
ای ضعیفان ! از سپیدی مویتان زان شد چو شیر
وی ظریفان ! از سیاهی ، روزتان زان شد چو قار
در این ابیات پهنای اخلاقی و حکمی سنائی بیان می دارد در روز رستاخیز که پرده حجاب را از روی چشم و دلت کنار رفت و حقیقت واقعی را دیدی و پنبه ها از گوشت بیرون کشیده شد . تازه خواهی فهمید که آن سرای که در آن شادمانه با غرور می زیستی . پوچ و فریبنده بود . و آن سرای گریز را که در آن پایسته و برقرار نشسته بودی عاریتی و زودگذر بود .
پرده تان از پیش دل برداشت صبح رستخیز
پنبه تان از گوش بیرون کرد گشت روزگار
تا کی از دارالغروری ساختن دارالسرور؟
تا کی از دارالفراری ساختن دارالقرار؟
تا کی می خواهی در این خانه فریب ، چشمتان نگران و منتظر بخشش دیگران باشد و دستتان به انتظار دریافت چیزی مانند پنجه ی چنار بازمانده است .
در فریب آباد گیتی چند باید داشت حرص
چشمتان چون چشم نرگس دست چون دستِ چنار
در اصطلاح فلاسفه و متکلمین در طول تاریخ تمدن اسلامی معانی و مفاهیم بسیار یافته به حدی که استقضای تمام معانی و کاربردهای آن می تواند موضوع یک کتاب مستقل قرار گیرد، و شاید جامع ترین وصف آن همان باشد که مرحوم حکیم سبزواری گفته است : « النفس فی وحد ته کل القوی » ( شرح منظومه ۳۰۹ ) در این شعر سنائی و در غالب کاربردهای عرفا منظور عاملی است که کشش های انسان به طرف لذّات و خوشی های جسمانی نتیجه ی آن است . تقریباً نزدیک به مفهوم قرآنیِ نفس امارهء سبوء ( قرآن ۵۳/۱۲ ) این عامل را صوفیه نفس می خوانند و معتقدند که سرکوب آن ، آغاز همه فتوحاتِ روحانی و فیوضات الاهی است.
عقل در اشعار بیشتر جنبه ادراکی آن مورد نظر است و به همین دلیل بعضی از حکما نفس و ذهن را یکی دانسته اند با این تفاوت که به اعتبار جنبه ی ادراکی ، عقل نامیده می شود و به اعتبار تصّرفاتی که انجام می دهند نفس خوانده می شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ب.ظ ]




در جامعه بدلیل نداشتن چارچوب و قالب‌های مشخص، اداره اختلافات امری مشکل و حتی غیرممکن است و می‌تواند به بروز انفجار سیاسی و نابودی یک گروه بدست گروه دیگر صورت گیرد، گروه‌های سیاسی به دلیل ضعف روحیه دگرپذیری قادر به دست یابی به توافق کامل با یکدیگر نبوده و سازش و هم زیستی میان آنها بسیار مشکل است.
نگاهی به تاریخ سیاسی ایران، گویای این واقعیت است که هرگاه کشور از شر استبداد رهایی می‌یافت و فضای باز سیاسی ایجاد و یا دولت مرکزی رو به ضعف می‌گرایید، اغتشاش حاکم می‌شد و هر کس هر کاری می‌خواست انجام می‌داد. گروه‌های سیاسی، اقوام و ایلات سر به شورش بر می‌آورند و خودمختاری بر مناطق حاکم می‌شد، گویی آزادی با اغتشاش ملازمت دارد. این روند تا پیش از انقلاب اسلامی خیلی شایع بود تا جایی که برخی از صاحب‌نظران را بر آن داشت تا با طرح تئوری‌هایی به توجیه چرخه استبداد در ایران بپردازد، امروزه نیز این روحیه دگرناپذیری و ضعف تحمل سیاسی همچنان در عرصه رقابت‌های سیاسی به سادگی مشهود است[۲۷].
۲ـ تکثرگرایی مانع اقتدار نظام میشود
دومین عاملی که منتقدان رقابت‌های سیاسی به آن تمسک می‌جویند تضعیف اقتدار نظام است. آنان به پیروی از افلاطون که تکثرگرایی را مانع اقتدار نظام سیاسی می‌دانست، معتقدند منافع عمومی، زمانی حاصل می‌شود که یک شاه فیلسوف با افرادی تحصیل کرده، مستقل و مشاورانی روشنفکر همراهی شود. این افراد، قادر خواهند بود با مدنظر قرار دادن مصالح و منافع عمومی و بی‌توجهی به آرزوهای قشری مسلکان و بدون موافقت با فشارهای خودخواهانه و فرقه‌ای به تصمیم‌گیری آگاهانه و عاقلانه بپردازند از این رو رقابت‌های سیاسی با توجه به این که با اعمال نفوذ و فشارهایی از جانب گروه‌های سیاسی اجتماعی همراه است، مانع از اقتدارگرایی سیاسی که لازمه حضور نظام در عرصه‌های مختلف بین‌المللی و حفظ حیات سیاسی نظام است می‌گردد.
۳ـ ناپای‌بندی حزب‌ها و گروه‌ها به رعایت قوانین و مقررات و قاعده بازی سیاسی
هرجامعه‌ای، برای اینکه بتواند به وضعیت خود سامان داده و برای تحقق هدف‌ها و آرمانهای خود حرکت کند، باید چارچوب‌ ضوابط و مقرراتی را بنای حرکت خود قرار دهد، در این میان گروه های سیاسی- اجتماعی، تشکل‌ها و حزب‌ها در صورتی که قانون را به رسمیت شناخته و آنرا حاکم بر اقدام‌ها، برنامه‌ها و رفتار خود بدانند تا حدود زیادی مانع از حرکت واگرایانه خواهند شد.
پایان نامه
یکی از عوامل اصلی تنش‌های سیاسی در فرایند رقابت‌ها، ناپای‌بندی نخبگان و بانیان حزب‌ها به قانون است. هرچند الگوی تکثر از قابلیت‌های سیاسی بالایی برای رسیدن به توسعه بهره‌مند است. اما تنوع گروه‌های قومی و سیاسی و گسترش حوزه رقابت میان آنها یک خطر جدی برای وفاق ملی کشور به حساب می‌آید بویژه زمانی که رقابت‌ها از چارچوب اصول وضع شده فراتر رفته و اصل حکومت دینی را به مبارزه فرا خواند. بنابراین، نپذیرفتن یا رعایت نکردن قاعده‌های بازی سیاسی در رقابت میان حزب‌ها و گروه‌ها، عامل مهم دیگری در وقوع بحران خواهد بود؛ قاعده‌هایی که بر مبنای قانون و مقررات کشور شکل می‌گیرند.
۴ـ نبود نهادهای مدنی
بدون تردید برای اینکه در جامعه‌ای رقابت‌های سیاسی بتواند به شکل سالم و صحیح جریان یابند وجود نهادهای واسط و مدنی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. در جامعه‌هایی که نهادهای واسط و میانجی (حزب‌ها، تشکل‌ها و نهادهای مدنی) وجود ندارد و به اصطلاح، جامعه اتمیزه و توده‌وار است و ساز و کارهای لازم برای رقابت در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی مسدود است. طبیعتاً رقابت‌ها بشکل فردی بروز و ظهور خواهد کرد، در این حالت بستر و زمینه برای بروز هرج و مرج و طرح خواسته‌های فردی بشدت وجود دارد.
مطابق نظریه اتمیزاسیون اجتماعی در جامعه‌های توده‌وار، افراد عمدتاً به عناصر «تنها» تبدیل می‌شوند و زمانی که یک کاتالیزور یا رهبر سیاسی پا به عرصه میدان رقابت می‌گذارد، افراد توده وار و اتمیزه شده و افرادی که به عنصری تنها تبدیل شده‌اند، متأثر از شعارهای جذاب نخبگان با یکدیگر پیوند خورده و همچون سیلی خروشان در مقابل وضع موجود قد علم خواهند کرد. این نیروی متراکم می‌تواند در سایه یک گروه مرجع یا رهبر از قوه به فعل تبدیل شده و نظم اجتماعی و وفاق ملی را در هم شکسته، حتی نظام سیاسی را دچار چالش نماید.
نهادهای مدنی به مثابه حائل و واسط بین دولت و مردم از یک سو باعث وفاق و اجماع در جامعه شده و مانع استبداد دولت بر توده‌ها می‌شوند و از سوی دیگر استبداد توده‌ها بر دولت را از طریق نهادینه و کاتالیزه کردن خواسته‌های نامعقول آنان، متناسب با ظرفیت نظام سیاسی، مانع میشوند. بنابراین برای حفظ نظم اجتماعی و ثبات و تداوم نظام سیاسی ضروری است علاقه‌ها و سلیقه‌های مختلف مردم و خواسته‌های آنها را در قالب نهادهای مدنی و تشکل‌های سیاسی و اجتماعی سامان داده شتاب بخشند، در غیر اینصورت، نبود رابطه منطقی و تعریف شده میان دولت و مردم موجب زیر سؤال رفتن مشروعیت سیاسی نظام، نارضایتی سیاسی و در نهایت بروز شورش‌های اجتماعی خواهد شد.[۲۸]
از این رو می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که یکی از مهمترین معضلات در عرصه رقابت‌های سیاسی مقوله اتمیزاسیون اجتماعی و خلاء حضور نهادهای مدنی و تعریف نشدن رابطه دولت و مردم و تنظیم چارچوب رقابت در قالب تشکل‌ها و نهادهای میانجی است.
۵ـ نبود جامعه‌پذیری سیاسی
نبود جامعه‌پذیری سیاسی و ضعف فرهنگ سیاسی یکی دیگر از موارد و زمینه‌های تنش‌زا در رقابت‌های سیاسی بشمار می‌آید. این معضل فرهنگی به سه لایه در جامعه مربوط می‌گردد که عبارتند از:
۱ـ ضعف جامعه‌پذیری سیاسی در میان مردم.
۲ـ ضعف جامعه‌پذیری سیاسی در بین نخبگان، حزب‌ها، تشکل‌های سیاسی و گروه‌های واسط.
۳ـ ضعف جامعه‌پذیری سیاسی در نهاد دولت[۲۹].
ضعف جامعه‌پذیری سیاسی در میان مردم
یکی از مشکلات اساسی در رقابت‌های سیاسی، اجتماعی که در حال حاضر منجر به خشونت و چالش‌های سیاسی می‌گردد، نبود فرهنگ رقابت میان فرد فرد جامعه است.
ضعف فرهنگ سیاسی، موجب میشود افراد در جامعه، به جای طرح اصولی خواسته‌ها و نیازهای خود، مشارکت سالم در فراشدهای سیاسی، اجتماعی، رعایت قاعده‌ها و اصول رقابت و مشارکت، احترام به خواسته‌ها، نیازها و حقوق دیگران، پرهیز از مطلق دانستن رأی، خواسته‌ها و حقوق خود، خودداری از تحمیل رأی و نظر شخص خود به دیگران و احترام به رأی و نظر اکثریت و در یک کلام به جای ترجیح منافع و مصالح عام، جمعی و ملی، بر خواسته‌ها و آرای فردی و شخصی تاکید، مطابق استنباط‌های شخصی از قاعده‌ها و اصول سیاسی رفتار نموده، منافع و مصالح شخصی، خانوادگی و قبیله‌ای را بر مصالح و منافع ملی و عام ترجیح دهند. در چنین حالتی رقابت برای منابع چهارگانه قدرت، ثروت، منزلت و معرفت موجب تنش و بحرانهای توده‌ای در جامعه خواهد شد.
ضعف جامعه‌پذیری سیاسی در بین نخبگان
حزب‌ها و تشکل‌ها، یکی دیگر از عاملهای تنش‌زا در فرایند رقابتی در جامعه محسوب می‌شود؛ زیرا علاوه بر توده مردم، نخبگان و حزب‌های سیاسی نیز نیازمند رعایت قاعده‌های بازی سیاسی در فرایند رقابت هستند و این میسر نیست مگر در سایه برخورداری آنان از درک و شعور سیاسی برخی از نخبگان، حزب‌ها و تشکل‌های سیاسی؛ همچنین گویای این واقعیت است که متأسفانه به دلیل نوپا بودن نظام حزبی در ایران، نگرش‌های سیاسی افراطی، ناآگاهی و نا آشنائی به قاعده‌ها و اصول رقابت و تمایلات خاص گرایانه و انحصارطلبی و تمامیت خواهی، مطلق انگاری و پائین بودن آستانه تحریک پذیری اعضا، رفتار سیاسی حزبی در ایران دچار نوسان‌های شدید و تندروی‌ها و کندروی‌های بسیار شده است. تا جائیکه در پاره‌ای شرایط، مناسبات میان حزب‌ها و گروه‌های سیاسی به خشونت کشیده شده و تا سرحد تکفیر یکدیگر پیش رفته‌اند، بدیهی است در چنین شرایطی نظم اجتماعی و وفاق ملی دچار آسیب پذیریهای جدی شده و حالت شکنندگی به خود گرفته است.
نخبگان و حزب‌های سیاسی، بجای رعایت مصالح و منافع جمعی و عام، در تعاملات بین حزبی و رقابت‌ها بیشتر حافظ منافع حزبی و سازمانی خود بوده‌اند و با نقض مرزهای نمادین اجتماع ملی، خطوط قرمز و ممنوعه، حاکمیت نظام را به چالش کشیده و زیر سؤال برده‌اند و از این طریق مشروعیت آن‌را در جامعه مورد تهدید قرار داده‌اند.
ضعف جامعه‌پذیری سیاسی در نهاد دولت
دولتها نیز به رغم آن که در رأس هرم قدرت قرار دارند، گاهی درگیر معضل توسعه نیافتگی فرهنگی و سیاسی هستند، یکی از زمینه‌هایی که مؤید این توسعه‌نیافتگی است، تمامیت خواهی آنان است.
اصولاً دولتها، چندان تمایل و علاقه‌ای به توزیع و یا محدود کردن قلمرو قدرت خود از طریق واگذاری بخش‌هایی از قدرت و اختیارهای خود به نهادهای مدنی و تشکل‌های سیاسی، اجتماعی ندارند، آنان تمایلی ندارند در مقابل یا در کنارشان جریان‌های سیاسی و نهادهای مدنی قدرت‌مندی وجود داشته باشد.
مسأله دوم رعایت نکردن قاعده‌‌های بازی در رقابت‌ سیاسی بدست دولت و سیستم سیاسی است، زمانی که سیستم‌ سیاسی و دولت رعایت قاعده‌های بازی را فقط برای رقیبان خود بخواهند و خود را از این قاعده‌ها مستثنی بدانند در این حالت به دلیل نقض میثاق‌های ملی و عمومی و قاعده‌های عام به دست دولت، افراد و گروه ها و حزب‌های سیاسی که خارج از دایره قدرت قرار دارند نیز خود را ملزم به پای‌بندی از قاعده‌ها و اصول و میثاق‌های ملی ندانسته و آنها را نقض خواهند کرد. و بدین‌ترتیب صحنه‌های رقابت، مخدوش و آلوده می‌گردد، بطور کلی رعایت قاعده‌های بازی سیاسی و رقابت در درون سیستم نیز از مقوله‌های مهمی است که به جامعه‌پذیری سیاسی نخبگان (الیت‌ها)، رهبران سیاسی، صاحبان قدرت و نحوه تربیت سیاسی آنان مربوط می‌گردد.
سومین نکته که به ضعف جامعه‌پذیری سیاسی دولت مربوط است، مسدود شدن راه های کسب قدرت سیاسی و پلکان نردبان قدرت، در رقابت بدست دولتهاست. زمانی که در جامعه‌ها، حزب‌ها و گروه‌های سیاسی و افراد و نخبگان در هیچ شرایطی قادر به ورود به رقابت‌های سیاسی نباشند و راه‌های کسب قدرت از طریق رقابت در جامعه، مسدود گردد افراد و گروه های سیاسی برای کسب قدرت و ورود به اریکه سیاست ناگزیرند از طریق غیر مشروع و خشونت‌آمیز به قدرت دست یابند. نمونه این امر را می‌توان پیدایش مجاهدین خلق (منافقین) و چریکهای فدائی خلق نام برد که در دهه ۵۰ و ۶۰ از طریق تجزیه از حزب توده و نهضت آزادی خلق شده و برای رسیدن به قدرت سیاسی اقدام به مبارزه مسلحانه کردند. بنابراین سنتی بودن و مسدود بودن سیستم دست یابی به قدرت و مشارکت سیاسی که عمدتاً به دست دولتها انجام می‌گیرد، معضل مهم دیگری در فرایند رقابت‌های سیاسی محسوب می‌شوند که خود گویای توسعه‌نیافتگی سیاسی دولت و جامعه‌ناپذیری سیاسی آنان می‌باشد[۳۰]. برخی از نویسندگان گروه های قدرت و یا نفوذ یا فشار را به نحوی ساده به گروه های اقتصادی، سیاسی مذهبی و جز ان تقسیم می‌کنند[۳۱].
اما باید در نظر داشت که کوشش برای اعمال نفوذ، خود به معنی پذیرش عملی نظام حکومتی مستقر است و ممکن است فعالیتهای گروه های نفوذ به صورت مقطعی یعنی غیر مستمر اعمال شود. گروه های نفوذ معمولاً ترجیح می‌دهند دوستان را مورد نفوذ قرار دهند تا دشمنان را زیرا چنین نفوذی معمولاً محتاطانه‌تر و بی‌ سر و صداتر است، برعکس در دشمنان، گروه های نفوذ معمولاً به هیاهو و جلب افکار عمومی متوسل می‌شوند. تفرقه‌افکنی میان نمایندگان یا وزرا از شیوه‌های معمول در این مورد است[۳۲].

فصل پنجم

 

الگوهای مختلف در رقابت سیاسی

الگوهای مختلف رقابت سیاسی
رقابت سیاسی یکی از شاخص‌ها و مؤلفه‌های توسعه سیاسی و ارزشی متعلق به انسان معاصر است که ریشه در تجربه تاریخی بشر دارد، آثار منفی ناشی از ظهور رژیم‌های خودکامه و تمامیت خواه، پیچیده‌تر شدن حیات اجتماعی، بالا رفتن سطح آگاهی عمومی، گسترش شبکه‌های اطلاعاتی و ظهور گروه‌های واسط در مجموع انسان را به نتیجه رسانید که اداره امور سیاسی و اجتماعی از عهده فرد یا گروه خاصی بیرون است و برای این منظور باید عرصه را برای حضور کلیه فردفرد جامعه به ویژه صاحب‌نظران باز گذارد تا از طریق تضارب آرا و نقد آنها در جریان یک رقابت سالم در نهایت سیاست صحیح، شکل گیرد. از این دیدگاه، رقابت سیاسی را می‌توان جوهره اصلی توسعه سیاسی تعریف کرد. این بیان از رقابت، دارای ریشه‌های معرفتی ژرف و بدیعی می باشد که از سرچشمه‌های تکثیرگرایی نسبت و مشروعیت اکثریت سیراب می‌شود.
در این پژوهش اصل بر این است که رقابت سیاسی یکی از نمادهای اصلی مشارکت سیاسی حکومت‌های مردمی و مردم سالار دینی است و در صورتی که در چارچوب قاعده‌ها و میثاق‌های ملی و به شکل صحیح و مسالمت آمیز انجام گیرد عامل تقویت ثبات سیاسی، نظم اجتماعی، طراوت و نشاط سیاسی جامعه، پویایی و انسجام ملی خواهد شد. اما با وجود امتیازاتی که برنظام رقابتی مترتب است به این علت که اشکالاتی، در سیستم رقابتی جامعه ایران وجود دارد، در صورتیکه برای رفع این اشکالات و آفت‌ها با تدبیر و درایت لازم راهبردهای صحیح، طراحی و اجرا نگردد، رقابت‌های سیاسی نه تنها موجب نشاط پویایی توسعه مشارکت و تحقق مردم سالاری نخواهد شد، بلکه برعکس، نظم اجتماعی و وفاق ملی را بشدت در معرض آسیب‌پذیری و چالش قرار خواهد داد، و پراکندگی و افتراق سیاسی در جامعه حاکم، مشروعیت سیاسی نظام مخدوش و جامعه، با بحران مواجهه خواهد شد.
در ارتباط با مقوله رقابت سیاسی سه الگو وجود دارد:
- یک دیدگاهی که تا حدود زیادی تمایل به وجود رقابت نداشته، آنرا مخل نظم و امنیت میداند.
- دیدگاهی که رقابتهای سیاسی را لازمه رشد و پویای فرهنگی و اجتماعی جامعه و آنرا از نشانه‌های حکومت‌های مردم‌سالار می‌داند.
- دیدگاهی که معتقد به الگوی تثبیت و حفظ وضع موجود و محدود کردن رقابت‌ها است، در زیر این الگوها به اختصار تشریح می‌گردند[۳۳].
۱ـ الگوی تکثرگرا
مطابق این دیدگاه، جامعه‌ای توسعه یافته است که در آن مشارکت اجتماعی و تنوعی و تکثر عقیده‌ها وجود داشته باشد و افراد بتوانند درمسائل مختلف کشور مداخله و حق اظهارنظر داشته باشند، براساس این دیدگاه، تکثرگروههای سیاسی وفادار به نظام پدیده‌ای طبیعی تلقی می‌شود.
این دیدگاه، طیف‌های گوناگونی را شامل می‌شود که به رغم اختلاف در ایدئولوژی سیاسی در اصل وجود تکثر در رقابت سیاسی برای رسیدن به توسعه سیاسی با هم مشترک هستند. در اصل، می‌توان از نظر نیرو و توان، این جبهه را بزرگترین جبهه نظری – عملی موجود دانست. این الگو معتقد است؛ وحدت و وفاق به معنای یک رنگ و یک دست بودن جامعه نیست، زیرا چنین جامعه‌ای مرده و غیرفعال است.
هرکس که چارچوب نظام را پذیرفت باید حق انتخاب و حضور در صحنه را داشته باشد، وجود گرایش‌های متفاوت با اندیشه‌های مختلف باعث تقویت نظام و انقلاب خواهد شد. هر اندیشه‌ای که خواهان رشد و ترقی است باید رقیب را تحمل کند و به مردم حق انتخاب بدهد، طرفداران الگوی تکثر معتقدند باید در کشور فضایی فراهم شود که همه نیروهای متفکر بتوانند دیدگاه های خود را مطرح کنند و اندیشمندان جامعه بتوانند در فضائی آزاد و امن اجازه اظهارنظر بیابند و به رقابت سالم و سازنده بپردازند، دولت نیز موظف است برای همه کسانیکه، قانون اساسی را پذیرفته‌اند امنیت لازم را ایجاد، از حقوق آنان دفاع کند.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود در الگوی موردنظر تکثر گرایان، وحدت اراده دولت و حیات جامعه‌سیاسی، حاصل رقابت و برخورد منافع و آراء و … میباشد. جوزف شومپتر از زمره صاحب نظرانی است که از نوعی «دمکراسی رقابتی» دفاع می‌کند. به عقیده وی، دمکراسی روسویی بر مقوله «خیر عامه» مبتنی است که به گونه‌ای اشراقی در اراده عمومی تجلی می کند.
حال آنکه دمکراسی، نوعی از نظام نهادها و تأسیسات برای گرفتن تصمیمهای سیاسی است که در آن هر فرد در مبارزه‌ای رقابتی، اختیار دارد آراء مردم را جلب کند. بنابراین رقابت آزاد نخبگان رهبران سیاسی بر سر آرای آزاد شهروندان، خطوط ماهوی دمکراسی است. خطر عمده‌ای که این الگو را تهدید می‌کند، امکان دستکاری آرای توده‌ها است؛ ولی این خطر در رژیمهای مبتنی بر انحصار مردم و حزب حاکم بیشتر است؛ چون در آنجا دیگر رقابت و کثرت عقیده‌ها و حزب‌ها و بنابراین افکار عمومی انتقادی آزاد وجود ندارد.
در رژیم رقابتی، حداقل، وقتی که امکان دستکاری آرا هست، امکان افشای دستکاری نیز وجود دارد، حال آنکه در رژیمهای انحصاری، به سختی می‌توان از دستکاری‌های ضد مردمی پرده برگرفت[۳۴]. نتیجه آنکه: تحمل‌پذیری، احترام به رای و نظر رقیبان، باز تعریف وحدت در پرتو کثرت، حق حضور همکاران در اداره جامعه، رعایت حقوق شهروندی و رسالت دولت در حفظ این حقوق از مهمترین اصولی هستند که ساختار مدل تحلیلی و نظری تکثرگرایان را تشکیل می‌دهد.
۲ـ الگوی یکسان انگار
این دیدگاه، مقوله تکثر سیاسی و رقابت را اساساً با اصول اسلامی، سازگار نمی‌بیند و بیشتر معتقد به وحدت سیاسی به جای رقابت سیاسی است.
طرفداران این دیدگاه با استناد به پیشینه منفی رقابت‌های سیاسی در بستر اسلامی و تحریف جریان امامت و تضعیف مبانی نظری آن با توسل به آرای متعارض اندیشه‌گران مسلمان، تقسیم‌بندیهای امروزی را بی اعتبار دانسته و معتقد است که این دسته‌بندیها باید کنار گذاشته شوند. این دیدگاه، بدون توجه به مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی جدید، بدنبال تحلیل وفاق و وحدت سیاسی از طریق یک دست‌سازی سیاسی و طرد گروه های رقیب است.
۳ـ الگوی تثبیت‌گرا
طرفداران این الگو، ضمن تقدیم توسعه اقتصادی و بازسازی کشور، سایر وجوه توسعه آنرا لازمه تحقق عدالت اجتماعی و رسیدن به هدفهای انقلاب می‌دانند. از این رو برای تحول اقتصادی کشور و رونق اقتصادی جامعه، بازگشت سرمایه‌های مادی و انسانی به داخل و جذب سرمایه‌های خارجی، اجرای سیاست خصوصی‌سازی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌دانند و معتقدند این امر میسر نیست مگر در سایه تثبیت وضعیت سیاسی کشور و تضمین امنیت سرمایه‌گذاریها؛ از این رو مطابق الگوی تثبیت‌گرا، تحقق توسعه اقتصادی بویژه در جامعه در حال گذار ایران، تنها در سایه ثابت نگه داشتن سطح گروه‌بندی‌های سیاسی و نزدیک کردن هر چه بیشتر دیدگاه آنها به یکدیگر، حتی به قیمت انزوای مقطعی یک گروه برای مصالح کشور و خواباندن جریانهای فکری در حوزه اصلاح طلبی امکان‌پذیر است.
این الگو در دهه‌ دوم انقلاب که به دهه سازندگی مشهور گردید به مورد اجرا گذاشته شد، اما تغیر رویکرد جامعه نسبت به این الگو که عملاً در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ ریاست جمهوری، خود را نمایان ساخت؛ بیانگر استقبال نکردن نخبگان سیاسی، حزب‌ها و مردم از این الگو در جامعه بود[۳۵].
نهادهای رقابت سیاسی
در جهان امروز، در حوزه رقابت سیاسی دو موضوع عمده وجود دارد، یکی قضیه انتخابات در سطوح مختلف و یکی احزاب سیاسی در انواع مختلف خود. گفته شده است که احزاب سیاسی ماشین‌های انتخاباتی‌اند و به این ترتیب اساس کار احزاب سیاسی، انتخابات فرض شده است؛ به عبارت دیگر کیفیت و خصایل انتخاباتی در تعیین نوع نظام سیاسی، نحوه و میزان کارکرد آن تأثیر دارد. برای نمونه، اینکه در انگلستان دو حزب عمده سیاسی کارگر و محافظه کار وجود دارد و قدرت سیاسی بین آن دو دست به دست می‌شود، زاییده نظام انتخاباتی آن کشور است و اگر انگلستان، نظام انتخاباتی دیگری را تجربه می‌کرد، نظام حزبی این کشور به گونه‌ای دیگر شکل می‌گرفت[۳۶].
بر این اساس امروزه در جهان، نظام‌های مختلف انتخاباتی و نظامهای متنوع حزبی وجود دارد که در خدمت سیاست و حکومت در کشورهای دارای نظامهای مردمی قرار گرفته است.
تعریف نظام انتخاباتی نیازمند ذکر این مقدمه است که «انتخابات، فرایندی است که دارای مراحل مختلف است، این مراحل با هم یکسان نبوده، ماهیتی متفاوت از یکدیگر دارند. به عنوان مثال؛ ثبت نام برای شرکت در انتخابات، تعیین صلاحیت نامزدها، شرکت در مبارزه انتخاباتی و انجام تبلیغات حضور در پای صندوق رأی و سرانجام شمارش آراء، مهمترین مراحل و اجزای این فرایند را تشکیل می‌دهند. هر یک از این مراحل، دارای ضوابط و مقررات مخصوص به خود است که مجموعه این ضوابط و مقررات، قوانین انتخاباتی کشورها نامیده میشود. حال با این مقدمه، باید بگوییم که نظام انتخاباتی نظامی است که قوانین مربوط به آخرین مراحل این فرایند یعنی شمارش آرا مشخص می‌کند؛ به عبارت دیگر، تبدیل رأی به کرسی نمایندگی و تقسیم کرسی‌ها میان فهرست‌ها و نامزدهای مختلف وظیفه اصلی نظام انتخاباتی است یا نظام انتخاباتی، تعیین کننده چگونگی اعمال حکومت توسط اکثریت است[۳۷].
نظام انتخاباتی که بدین گونه تعریف شد، یکی از عوامل اصلی شکل دهنده نظام حزبی نیز هست. در تعریف نظام حزبی گفته شده است: «از مجموعه روابط متقابل میان احزاب سیاسی از یک سوی و احزاب سیاسی و حکومت از سوی دیگر، نظام خاصی شکل می‌گیرد که از آن به نظام حزبی تعبیر میشود.»
با این تعریف ۳ نوع نظام حزبی در جهان وجود دارد که عبارتند از:
۱ـ تک‌حزبی ۲ـ دو حزبی ۳ـ چند حزبی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم