ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریها
سرقفلی ثبت نشده
خالص داراییهای نامشهودسرمایه ای شده
سود و زیان انباشته غیر مترقبه
سایر ذخایر:
ذخیره مطالبات مشکوک الوصول
ذخیره تضمین محصولات
ذخیره درآمد معوق
افزایش در معادلهای سرمایه
افزایش در ذخیره مالیات بر درآمد
افزایش ذخیره LIFO
هزینه استهلاک سرقفلی
افزایش درذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری ها
افزایش درخالص دارایی های نامشهود سرمایه ای
سود وزیان غیر مترقبه
افزایش در سایر ذخایر
اضافه می شود به NOPAT:
۱۵-۲ استاندارد سازی EVA
علی‌رغم مزایای EVA به‌عنوان معیار ارزیابی عملکرد، در به‌کارگیری آن یک ضعف وجود دارد و آن اینکه ارزش افزوده اقتصادی (EVA) شرکت‌هایی با اندازه‌های متفاوت را نمی‌توان با هم مقایسه کرد. این ضعف را می‌توان از طریق استانداردسازی EVA برطرف نمود. به‌طوری که EVA استاندارد شده می‌تواند نشان‌دهنده سطحی عمومی از سرمایه به‌کار گرفته شده باشد.
برای هر سال مالی، EVA استاندارد شده برابر حاصل‌ضرب تفاوت بین نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه همان سال (r-c) در سرمایه استاندارد شده اول دوره سال مذکور می‌باشد. اگر تجزیه و تحلیل برای اولین سال صورت می‌گیرد، میزان سرمایه استاندارد شده اول دوره را می‌بایست برابر ۱۰۰ درنظر گرفت.
دانلود پروژه
۱۶-۲ اهمیت و کاربرد EVA
کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در ارزیابی طرح‌ها بسیار شبیه به محاسبه نرخ بازدهی داخلی[۱۸]۱ طرح است، با این تفاوت که به جای درصد نرخ بازدهی، ارزش افزوده اقتصادی با واحد پولی (تومان) معین می‌شود. در شکل متفاوت با ارزش افزوده اقتصادی، نسبت سود عملیاتی خالص بعد از مالیات به هزینه سرمایه‌گذاری را در انتهای طول مدت طرح، اندازه می‌گیرند.
دلیل افزایش کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در دو دهه اخیر به‌وسیله شرکت‌های بزرگ و کوچک و حتی شرکت‌های غیرانتفاعی، در اندازه‌گیری عملکرد مالی، آسانی محاسبه آن و همینطور ارتباط مستقیم آن با ثروت صاحبان شرکت است. طرفداران استفاده از این روش در ارزیابی طرح‌ها معتقدند که EVA با تغییر قیمت سهام ارتباط داشته و شرکت‌های بزرگ که این روش را به کار برده‌اند در افزایش قیمت سهام خود بسیار موفق بوده‌اند.
مدیرانی که ارزش افزوده اقتصادی را به‌کار می‌گیرند به تخصص و مدیریت دارایی‌ها بیشتر توجه می‌کنند و فقط سود حسابداری را در نظر نمی‌گیرند. شرکت‌هایی که در صنایع سرمایه بر فعالیت داشته‌اند کاربرد ارزش افزوده اقتصادی را بیشتر مفید دانسته‌اند . ( مهدی زاده ، روزنامه آسیا)
یک شرکت می‌تواند به‌عنوان مجموعه‌ای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذی‌نفعان زیادی سروکار دارد. این ذی‌نفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضه‌کنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع و سهامداران می‌باشند.
ذی‌نفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه می‌دهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) به‌دست آورند. سهامداران شرکت ریسکی را می‌پذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذی‌نفعان می‌باشد. شرکت بعد از پرداخت به سایر ذی‌نفعان می‌تواند مبلغ باقی‌مانده را بین سهامداران تقسیم کند. براساس تابع ریسک و بازده، سهامداران از طریق تحصیل حقوق دارایی‌ها برای سود باقی‌مانده، بازده بالقوه نامحدودی به‌دست می‌آورند.
سهامداران به‌عنوان حاملان ریسک شرکت‌ها، درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکت‌های مختلف سرمایه‌گذاری کنند. بنابراین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش می‌دهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک بوسیله سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند، تعیین می‌شود.
برای مثال سرمایه‌گذارانی که دارای پرتفوی خوب هستند. پس قیمت بازار ریسک فقط ریسکی را منعکس می‌کند که در پرتفوی نمی‌توان آن را حذف کرد (به آن ریسک سیستماتیک می‌گویند و از شرایط کلی اقتصاد ناشی می‌شود).
این حقیقت که سرمایه‌گذاران باید ریسک‌شان را از طریق متنوع‌سازی سرمایه‌گذاری‌شان کاهش دهند، مشکل تامین مالی شرکت را به‌وجود آورد. هنگامی که سهامداران متنوع‌سازی می‌کنند و در شرکت‌های متعددی سرمایه‌گذاری می‌کنند، نمی‌توانند درمورد تمام سرمایه‌گذاریشان اطلاعات کافی (اطلاعات درونی) به‌دست آورند. از طرفی مقرون به صرفه نیست که هر سهامدار منابعش را برای به‌دست آوردن اطلاعات کافی درمورد عملیات یک شرکت صرف کند، زیرا در این صورت هر سهامدار متحمل هزینه زیادی خواهد شد در حالی‌که سود اندکی به‌دست خواهد آورد. از طرف دیگر بازار از ارائه اطلاعات کافی به سهامداران کوتاهی خواهد کرد[۱۹].
تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه بوسیله مدیران حرفه‌ای، تضاد منابع را به‌وجود آورد. مدیرانی که شرکت را هدایت می‌کنند، الزاماً انگیزه‌ای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران)[۲۰] ندارند.
لذا، تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل می‌کند معیاری به‌نام EVA می‌باشد. مدیریت شرکت‌ها براساس EVA, ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد. برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) سهامداران باید براساس افزایشی که در EVA ایجاد شده است به مدیران پاداش دهند. EVA مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله، بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج به‌کار گرفته شده، پاسخ‌گو می‌کند. برای مثال بدون یک سیستم مبتنی بر EVA، مدیران شرکت منابع بیشتری برای فروش بیشتر و تحصیل پاداش بیشتر (براساس فروش) می‌خواهند در حالی‌که ممکن است در رابطه با فروش اضافی، سود نهایی (نرخ بازده) شرکت کمتر از هزینه نهایی (نرخ هزینه سرمایه) آن باشد. بسیاری از شرکت‌ها سود نهایی (نرخ بازده) محصولات‌شان را بدون درنظر گرفتن هزینه فرصت سرمایه، برآورد می‌کنند.
تجزیه و تحلیل مبتنی بر EVA همیشه جوابی ارائه می‌دهد که با حداکثر کردن سود سهامداران هم‌سو و سازگار می‌باشد. برای اینکه مدیران انگیزه داشته باشند تا درجهت افزایش سود سهامداران عمل کنند، پاداش آنها می‌بایست مبتنی بر افزایش در ارزش افزوده‌ای (EVA) باشد که آنها ایجاد کرده‌اند.
اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده دارایی‌ها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، می‌تواند انگیزه‌هایی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد. حداکثر کردن EVA همواره انگیزه‌هایی درجهت حداکثر کردن ثروت سهامداران ایجاد می‌کند( خبرگزاری سنا ، ۷/۱۱/۱۳۸۵ )۱.
به طور خلاصه می توان به کاربردهای EVA در دو گروه زیر اشاره نمود .
الف – کاربردهای داخلی

 

    • ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ( چو، ۱۹۹۷ )[۲۱]۲

 

    • معیار جامع سنجش بهره وری ( دراکر ،۱۹۹۵)[۲۲]۳

 

    • ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ( روجرسون ولفکوتیس، ۱۹۹۹ )[۲۳]۴

 

    • ابزار تطابق هزینه ها با درآمد ( لفکوتیس، ۱۹۹۹ )[۲۴]۵

 

ب – کاربردهای خارجی

 

    • ابزاری برای تصمیم گیری در سرمایه گذاری ( تولی ولفکوتیس، ۱۹۹۹ )[۲۵]۶

 

    • معیار پیش بینی قیمت سهام ( تیتل جام، ۱۹۹۷ )[۲۶]۷

 

    • ابزار سنجش خلق ارزش ( استرن – استوارت، ۲۰۰۱ )[۲۷]۸

 

    • چارچوبی برای مدیریت مالی ( موریس، ۲۰۰۱ )[۲۸]۹

 

  • چارچوب موثر بر فرهنگ سازمانی و ارتقا کیفیت کاری شاغلین(همان منبع)۱۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...