أوَّلَ مَن یَدخُلُ الجَنَّۀَ شَهیدٌ وَ عَبدٌ مَملوکٌ أحسَنَ عبادَۀَ رَبِّهِ و نَصَحَ لِسَیِّدهِ وَ رَجُلٌ عَفیفٌ مُتَعَفِّفٌ ذُو عِبَادَۀٍ[۸۷]
اولین کسانی که وارد بهشت می شوند عبارتند از: شهید، برده ای که پروردگارش را به نیکی عبادت کند و دلسوز صاحبش باشد و مرد عایدی که پاکدامن است و از گناهان و مکروهات دوری می کند
العَفَافُ زِینَۀُ البلاءِ
عفاف، زینت آزمایش ها و سختی ها است. [۸۸]
بَرُّوا آبَاءَکُم یَبَرَّکُم أبنَاؤکُم وَ عِفُّوا عَن نِسَاءِ النَّاسٍ تَعِفَّ نِسَاؤکُم[۸۹]
به پدرانتان نیکی کنید تا پسرانتان با شما نیکو رفتار کنند و از زنان مردم چشم بپوشید تا همسرانتان عفیف و پاکدامن باشند.
عفت از دیدگاه امیرمومنان علی علیه السلام چنین بیان گردیده است:
الحِرَفَۀُ مَعَ العِفَّۀِ، خَیرٌ مِنَ الغِنی مَعَ الفُجورِ[۹۰]
تنگدستی همراه با عفت، بهتر از توانگری، توام از زشتکاری است.
قَدرُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ … وَ عِفَّتُهُ عَلی قَدرِ غیرتِهِ[۹۱]
ارزش و اندازه مرد به اندازه همت او است و پاکدامنی او به اندازه غیرت اش
العِفافُ زینَهُ الفَقرِ
عفاف زینت فقر است[۹۲]
مِنَ العِصمَۀِ تَعَذُّرُ المَعاصی
ناتوان بر گناه مایه پاکدامنی است
مَا المُجاهِدُ الشَهیدُ فی سَبیلِ اللهِ بِأعظَمَ أجراً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ العَفیفُ أن یَکُونَ مَلَکاً مِنَ المَلائِکَۀِ[۹۳]
پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر نیست از پاداش کسی که با تمام توش و توانش پاکدامن باشد، گویی که شخص پاکدامن فرشته ای از فرشتگان خداست.
ألا وَ إنَّ لِکُلِّ مَأمُومٍ إماماً، یَقتَدی بِهِ وَ یَستَضیءُ بِنُورِ عَلمِهِ، ألا وَ إنَّ إمامَکُم قَدِ اکتَفی مِن دُنیاهُ بِطِمریهِ، وَمِن طُعمِهِ بِقُرصیهِ، إلا وَ إنَّکُم لا تَقدَرونَ عَلی ذلِکَ، وَلَکِن أعینونی بِوَرَعٍ و اجتهاد، وَعِفَّۀٍ وَ سَدادٍ [۹۴]
هان! هر پیروی را پیشوایی است که به او اقتدا می کند و از نور دانشش پرتو می گیرد. بدانید که پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه کهنه و فرسوده و از خوراکش به دو گرده ی نان بسنده کرده است. البته شما از عهده ی چنین کاری بر نمی آید، اما با پارسایی و سختکوشی در عبادت و عفت و درستکاری مرا یاری کنید.
عفت از منظر سایر ائمه اطهار چنین روایت گردیده است:
عَلِیُّ بنُ إبراهیمَ عَن أبیهِ عَن حَمّادِبنِ عیسی؛ عَن حَریزٍ عَن زُرارۀ، عَن أبی جَعفَرٍ علیه السلام قالک ما عُبِدَاللهُ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن عِفَّۀِ بِطنٍ وَفَرجٍ
امام باقر علیه السلام فرمود: خدا به چیزی بهتر از عفت شکم و فرج عبادت نشده است.
مُحَمَّدُ بنُ یَحیی، عَن أحمَدَبنِ مُحَّمَدٍ، عَن مُحَّمَدِبنِ إسماعیلَ؛ عَن حَنانِ بنِ سَدیرٍ، عَن أبیهِ قالَ: قالَ أبُوجَعفَرٍ علیه السلام: أنَّ أفضَلَ العِبادۀِ عِفَّۀُ البَطنِ وَالفِرجِ[۹۵]
و امام باقر علیه السلام فرمود: بهترین عبادت عفت شکم و فرج است.
عِدَّۀٌ مِن أصحابِنا، عَن أحمَدَ بنِ أبی عَبدِاللهِ، عَن أبیهِ عَنِ النَّضرِ بنِ سُوَیدٍ، عَن یَحیی ابنِ عِمرانَ الحَلَبیِ عَن مُعَلَّی أبی عُثمانَ، عَن أبی بَصیرٍ قالَ: قالَ: رَجُلٌ لِأبی جَعفَرٍ علیه السلام: إنی ضَعیفُ العَمَلِ قَلیلٌ الصِّیامِ وَلکنّی أرجُوأن لا أکُلِ إلّا جَلالاً، قالَ: فَقالَ لَهُ: أیُّ إلاجتِهادُ أفضلُ مِن عِفَّۀِ بَطنٍ وَ فَرجٍ[۹۶]
مردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد: من عملم ضعیف و روزه ام اندک است، ولی امیدوارم جز حلال نخورم، امام فرمود: چه کوششی از عفت شکم و فرج بهتر است.
عدَّۀ مِن أصحابِنا، عَن سَهل بنِ زیادِ، عَن جَعفَرِبنِ مُحَمَّدٍ الأشعربی، عَن عَبدِالله بنِ مَیمُونٍ القداح، عَن أبی عبداللهِ علیه السلام قالَ: کانَ أمیرالمؤمنینَ صلوات اللهِ عَلَیهِ یَقُولُ: أفضَلُ العِبادَۀِ العَفافُ
امام صادق فرمود: امیرالمومنین صلوات الله علیه می فرمود: بهترین عبادت عفت است.
شهوت نقطه مقابل عفت است و طبق بیان روایات در می یابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان، همین شهوت چه در مفهوم عام «هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت به لذات مادی» و چه در مفهوم خاص «شهوت جنسی» است که در بسیاری از مواقع در کنار عفت بیان گردیده است. پس بلاوجه نیست که به جهت هر چه روشن تر گردیدن مفهوم عفت و جایگاه آن به اسناد روایی آن پرداخته گردد.
شهوت از دیدگاه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله چنین بیان گردیده است:
إنَّ أخوفَ مَا أخافُ عَلَی اُمَّتی مِن بَعدِی هَذِهِ المَکَاسِبُ الحَرَامُ وَالشَّهودَۀً الخَفیفۀِ والرِّبا
بیشترین چیزی که پس از این برای امتم بیمناکم، شغلهای حرام، شهوترانی های پنهانی و ربا است
پایان نامه - مقاله - پروژه
طُوبَی لِمَن تَرَکَ شَهوَۀً حَاضِرَۀً لِمَوعِدٍ لَم یَرَهُ[۹۷]
خوشا بحال کسی که شهوتی که اکنون مهیاست را برای وعده ای که هنوز ندیده (قیامت)، ترک نماید.
أقلِل مِنَ الشَّهَوَاتِ یُسَهَّل عَلَیکَ الفَقرُ وَ أقلِل مِنَ الذنوبِ یُسَهَّل عَلَیکَ المَوتُ [۹۸]
از شهوات بکاه تا تحمل فقر برایت راحت شود و از گناهت بکاه تا رویارویی با مرگ برایت آسان گردد.
شهوت از دیدگاه امیرالمومنین علی علیه السلام تعبیر گردیده است:
اِحذَروا عّبادَاللهِ! حَذَرَ الغالِبِ لِنَفسِهِ، المانِعِ لِشَهوتِهِ اَلناظِرِ بِعَقلِهِ [۹۹]
ای بندگان خدا! بر حذر باشید. مانند برحذر بودن کسی که به نفسش پیروز است و مانع شهوترانی و ناظر به وسیله عقلش.
رَحِمَ اللهُ امرا نَزَعَ عَن شَهوَتِهِ، وَقَمَعَ هَوی نَفسِهِ، فَإنَّ هذِهِ النَّفسَ أبعَدُ شَیءٍ مِنزعاً، وَ إنَّها لا تَزالُ تَنزَعُ الی مَعصیۀٍ فی هوی[۱۰۰]
خدا رحمت کند کسی که شهوت خود را مهار کند و هوای نفس را ریشه کن سازد، زیرا هوای این نفس را کندن، بسیار دشوار است و این نفس همواره به مقتضای هوا طلبی خود میل به معصیتی دارد
مَن کَرُمَت عَلَیهِ نَفسُهُ، هانَت عَلَیهِ شَهَواتُهُ
کسی که نفس خویش را ارجمند دارد، شهواتش را خوار شمارد.
علی ایحال به جهت جلوگیری از اطناب و خلط مبحث از ذکر روایات در خصوص مصادیق جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی در این مثال خودداری و در فصل های آتی به تناسب مطالب ذکر خواهد گردید.
۳-۱-۳-اجماع
یکی از معانی اجماع در لغت، اتفاق است و مقصود از آن در اصطلاح، یک اتفاق خاص می باشد که عبارت است از: اتفاق فقهاء مسلمان بر یک حکم شرعی، یا اتفاق اهل حل و عقد از مسلمانان برحکم، و یا اتفاق امت محمد (ص) بر حکم، بنابراین تعریف های گوناگونی از اجماع ارائه شده است، هرچند این تعبیرها متفاوتند. اما ظاهراً همگی متوجه یک معنای جامع و مشترک هستند و آن اتفاق و هم رای بودن گروهی است که، اتفاق کردن آنان بر یک رای نقش و شانی در اثبات حکم شرعی دارد.
در هر حال، اجماع را اصول دانان اهل سنت یکی از ادله ی چهارگانه یا سه گانه بر حکم شرعی به شمار آورده اند و آن را در کنار کتاب سنت نشانده اند. اما امامیه هرچند اجماع را یکی از ادله حکم شرعی دانسته اند. اما این فقط جنبه ی شکلی و صوری دارد و از باب همراهی با روش درسی رایج نزد اصولیان سنی صورت گرفته است، یعنی اصول دانان امامیه، اجماع را دلیل مستقلی در برابر کتاب و سنت نمی دانند، بلکه تنها در صورتی آن را دلیلی معتبر می دانند که کاشف از سنت، یعنی قول معصوم، باشد. [۱۰۱]
۳-۱-۴-عقل
مقصود از دلیل عقلی، حکم عقل نظری است به ملازمه میان حکمی که شرعاً یا عقلاً ثابت است و حکم شرعی دیگر، این ملازمات و مانند آنها اموری حقیقی و واقعی است که عقل نظری آنها را بطور بدیهی یا با اکتساب ادراک می کنند. با این توضیح مختصر از دلیل عقلی به مبانی جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی از این منظر می پردازیم. [۱۰۲]
انسان دارای دو بعد ملکوت و ناسوت است که مراتب این دو بعد شامل عقل و روح و غرایز و تمایلات می شود. شگفتی انسان در برخورداری از این دو بعد است. زیرا بین این دو بعد تضاد وجود دارد و هنرمندی انسان و سخت ترین کار در این دنیا تعادل بین ابعاد می باشد. به همین دلیل هیچکدام از امیال و غرایز آدمی نباید سرکوب شود، بلکه باید کنترل شود. شهوت یکی از این غرایز است همانند غرایز دیگر، نه باید سرکوب شود و نه آنکه بی هیچ محدودیتی پر و بال داده شود. در تاریخ ملل و مذاهب، راه حل هایی برای ساماندهی این غریزه سازنده و در عین حال مخرب اندیشیده شده است. یکی از این راه حل ها که با هدف تهذیب اخلاق و تحکیم مبانی خانوادگی است، پیروی از قواعد طبیعی تولید نسل است، زیرا انحرافات جنسی مخرب، بلکه عامل ویرانی فرهنگ ها و جوامع قلمداد می شود. چون انسان موجودی اجتماعی بوده و هر اجتماعی از کنش های متقابل اجتماعی ساخته شده است. لذا هنجارهای اجتماعی، چگونگی روابط اجتماعی را معین می نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...