۷۰۲/۰

 

Offering

 

 

 

ضریب تعیین تعدیل شده مدل رگرسیونی ۱۲۹/۰ می باشد و حاکی از این که این مدل توانسته است ۹/۱۲ درصد از سطح مدیریت سود شرکتهای نمونه آماری در طول دوره تحقیق را از طریق متغیرهای مستقل و کنترلی، تبیین نماید. همچنین، نتایج نشان می دهد که آماره دوربین واتسون بین ۵/۱ تا ۵/۲ بوده و بنابراین، بین خطاهای الگوی رگرسیونی خود همبستگی شدیدی وجود ندارد و عدم وجود خود همبستگی بین خطاها، بعنوان یکی از فرضهای اساسی رگرسیون در خصوص مدل برازش شده، پذیرفته می شود. سطح معنی داری آماره F برای مدل کمتر از سطح خطای آزمون(۰۵/۰=α ) است و درنتیجه فرض H0 فوق رد می شود و رگرسیون برآورد شده بلحاظ آماری معنی دار و روابط بین متغیرهای تحقیق، خطی می باشد.
پایان نامه
یافته های ارائه شده در جدول ۴-۵ نشان می دهد که ضریب برآورد شده برای متغیر Insti که منعکس کننده نقش صندوق های سرمایه گذاری در سطح مدیریت سود شرکتهای داری عدم تقارن اطلاعاتی پایین می باشد؛ برابر با ۳۶۴/۱ و با سطح معناداری ۰۴۳/۰ است. این یافته حاکی از این می باشد که مالکیت صندوق های سرمایه گذاری در شرکتهای با عدم تقارن پایین، باعث بالا رفتن سطح مدیریت سود این شرکتها شده است.
در مجموع، یافته ها نشان داد که در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا، صندوق های سرمایه گذاری، نقشی در مدیریت سود نداشته اند. این در حالی است که در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی پایین، مالکیت صندوق های سرمایه گذاری، موجب بالا رفتن سطح مدیریت سود شده است. این یافته ها با ادعای مطرح شده در فرضیه سوم تحقیق مطابقت ندارد و در نتیجه، این فرضیه در سطح اطمینان ۹۵ درصد، رد می شود.
۴-۷) خلاصه فصل
در فصل حاضر، فرضیات تحقیق مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. هدف اساسی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی، مدیریت سود و نظارت صندوق های سرمایه گذاری شرکتهای پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران می باشد. در راستای هدف مذکور، ۳ فرضیه مطرح شد که در این فصل، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از پذیرش فرضیه اول و رد فرضیات دوم و سوم است. مطابق با یافته ها، بین سطح مدیریت سود با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، تمرکز مالکیت، مالکیت دولتی و نیاز مالی شرکتهای نمونه آماری، ارتباط مستقیم و معناداری برقرار می باشد. همچنین، در حالت کلی، صندوق های سرمایه گذاری، نقشی در متعادل نمودن رفتارهای گزارشگری مالی مدیران نداشته اند. این در حالی است که با تفکیک نمونه به دو گروه شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا و عدم تقارن اطلاعاتی پایین، مشخص شد که در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی پایین، مالکیت صندوق های سرمایه گذاری، منجر به بالا رفتن سطح مدیریت سود شده است.
فصل پنجم
یافته های پژوهش و نتیجه گیری
۵-۱) مقدمه
جو و کیم(۲۰۰۷) ارتباط بین کمیت و کیفیت افشای شرکتی با مدیرت سود را بررسی نمودند. آنها دریافتند شرکتهای با سطح افشای گسترده تر، با احتمال کمتری دست به مدیریت سود می زنند و استدلال نمودند که افشای اطلاعات بیشتر، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و مالکان را کاهش می دهد و فرصتهای مدیریت سود را محدود می سازد. زیراکه، استفاده کنندگان از اطلاعات مالی، اطلاعات بیشتری در اختیار دارند و با احتمال بیشتری انحراف در اطلاعات را تشخیص می دهند(جو و کیم، ۲۰۰۷). در همین راستا، کسیا و لیو(۲۰۰۵) ارتباط بین اعلامیه های پیش بینی سود را با سطح مدیریت سود بررسی کردند. نتایج آنها حاکی از یک ارتباط معکوس بین مدیریت سود با انتشار پیش بینی سود می باشد. آنها استدلال نمودند که مدیران برای کنترل سود، سعی می کنند که اطلاعات کمتری به استفاده کنندگان بدهند.در مجموع، شواهد نظری و تجربی موجود نشان می دهد که عدم تقارن اطلاعاتی، عاملی است که سطح مدیریت سود در شرکتها را افزایش می دهد. بنابراین، استدلال می شود که انگیزه های مدیران در راستای دستیابی به منافع شخصی از طریق مدیریت سود در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا، بیشتر می باشد(دای و همکاران، ۲۰۱۳).
هانگ (۲۰۰۹) عقیده دارد ، سرمایه گذاران نهادی می توانند اطلاعات محرمانه حاصل از مدیریت را به دیگر سهامداران انتقال دهند. اما برای اینکه چنین نظارتی معتبر باشد، سهامداران نهادی باید سرمایه گذاری را برای یک دوره زمانی ادامه دهند که به اندازه کافی طولانی باشد و علاوه بر این، سهام کافی برای کاهش مشکل سواری مجانی نگهداری کنند (دای و همکاران، ۲۰۱۳). لیو و پنگ(۲۰۰۶) صندوق های سرمایه گذاری را به سه طبقه، گروه بندی کردند و دریافتند که دقت اقلام تعهدی با سرمایه گذاران کوتاه مدت، ارتباط معکوس دارد، در حالیکه سرمایه گذاران بلندمدت دقت اقلام تعهدی را افزایش می دهند. کوه(۲۰۰۷) نشان داد که سرمایه گذاران نهادی می توانند کاهش دهند مدیریت سود فرصت طلبانه را، در حالیکه مالکیت نهادی زودگذر، باعث افزایش مدیریت سود در شرکتهایی که سعی در رسیدن به سود هدف دارند؛ می شوند(دای و همکاران، ۲۰۱۳). بنابراین، بنظر می رسد چنانچه سهام شرکت در مالکیت صندوقهای سرمایه گذاری بلندمدت باشد؛ در مقایسه با شرایطی که سهام در مالکیت صندوقهای سرمایه گذاری کوتاه مدت باشد؛ مدیریت سود کمتری را داشته باشد.
با توجه به مباحث فوق، در تحقیق حاضر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی، مدیریت سود و نظارت صندوق های سرمایه گذاری شرکتهای پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران بررسی شده است. در این راستا، سه فرضیه مطرح شد که در فصل قبل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در این فصل نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق ارائه و نتایج مزبور براساس مبانی نظری تحیقق تشریح و تفسیر می شوند. همچنین، این یافته ها با نتایج تحقیقات پیشین مقایسه می شوند. در پایان فصل، پیشنهادهای کاربردی با توجه به یافته های تحقیق و نیز پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی مرتبط ارائه شده است
۵-۲) خلاصه تحقیق
حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی می‌تواند در جهت تصمیم‌گیری‌های اقتصادی اطلاعات ارزشمندی را در اختیار سرمایه‌گذاران و سایر استفاده کنندگان اطلاعات مالی قرار ‌دهد.اما باید در نظر داشت که برخی از اطلاعات حسابداری در قالب اقلام تعهدی منعکس می شوند؛ که به وسیله مدیران تهیه می‌شود و کیفیت آن ممکن است تحت تاثیر انگیزه های منفعت جویانه و فرصت طلبانه آنان قرار گیرد. اعمال نظر مدیر بر ارقام گزارش شده ناشی از اختیاری بودن برخی از رویه های گزارشگری مالی است. بدین ترتیب که مدیریت برخی اختیارات را در شناسایی اقلام تعهدی، دارد. این اختیارات ممکن است برای علامت دهی اطلاعات خصوصی استفاده شود و یا بطور فرصت طلبانه ای برای مدیریت سود بکار رود(دیچو و همکاران،۲۰۰۳).از این جهت، وجود مکانیزم هایی برای کنترل انگیزه های مدیران در شرکتهای سهامی در راستای حفظ منافع مالکان، ضروری است.
در تحقیق حاضر، سعی می شود، نقش صندوق های سرمایه گذاری(به عنوان مهمترین گروه سهامداران نهادی در بازار سرمایه ایران)، در نظارت بر رفتارهای مدیران شرکتهای سرمایه پذیر، تبیین شود. همچنین، عدم تقارن اطلاعاتی بعنوان یک انگیزه مهم برای مدیریت سود، تلقی و مورد بررسی قرار می گیرد.در بندهای زیر، ارتباط بین متغیرهای اساسی تحقیق، مبتنی بر شواهد نظری و تجربی موجود، تبیین شده است.
در این راستا، رامالینگودا و یو(۲۰۱۲) نشان دادند که در شرکتهای با سطح عدم تقارن اطلاعاتی بالا، مالکیت نهادی با محافظه کاری حسابداری ارتباط مثبت دارد و هرچه عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر می شود؛ تقاضا برای محافظه کاری بالاتر می رود. آنها استدلال نمودند که عدم تقارن اطلاعاتی، ریسک سرمایه گذاری را افزایش داده و سهامداران نهادی را وادار به افزایش سطح نظارت می کند. در این خصوص، کوفی(۱۹۹۱) ادعا نمود چنانچه عدم تقارن اطلاعاتی پایین باشد، هزینه های نظارت صندوق های سرمایه گذاری کم است و آنها انگیزه دارند که سهام خود را برای مدت بیشتری نگهداری نمایند(دای و همکاران، ۲۰۱۳).بر این اساس، بنظر می رسد که سطح عدم تقارن اطلاعاتی، رویه های نظارتی صندوق های سرمایه گذاری بر مدیریت سود شرکتهای سرمایه پذیر را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، سه فرضیه در تحقیق حاضر مطرح شد که بر ارتباط بین متغیرهای اساسی تحقیق متمرکز شده اند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها به طور خلاصه در جدول زیر ارائه شده است.
جدول شماره۵- ۱خلاصه نتایج حاصل از آزمون فرضیات

 

 

خلاصه فرضیه

 

 

 

ضریب متغیر مستقل

 

سطح معنی داری آزمون

 

نتیجه

 

 

 

فرضیه اول: بین عدم تقارن اطلاعاتی با مدیریت سود ارتباط معنادار وجود دارد..

 

SD

 

۰۷۱/۱

 

۰۲۸/۰

 

پذیرش فرضیه

 

 

 

فرضیه دوم: بین صندوق های سرمایه گذاری بلندمدت و صندوق های سرمایه گذاری کوتاه مدت، در کاهش سطح مدیریت سود ارتباط معنادار وجود دارد.

 

Insti L

 

۸۹۷/۰

 

۵۵/۰

 

رد فرضیه

 

 

 

Insti S

 

۱۵۹/۰-

 

۱۷۴/۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...