حزب التحریر به شدت مخالف نهضت صهیونیسم و دولت اسرائیل است. حزب راه حل یک دولت را برای اسرائیل و فلسطین مطرح می کند. اما ارائه این راه حل از سوی حزب به معنای پذیرش یک دولت غیر مذهبی نیست بلکه منظورش پیوستن فلسطین به دولت خلافت اسلامی متحد که همهی اشخاص چه مسلمانان و چه غیر مسلمانان تابع قوانین اسلامی شرعی مدون هستند. بیانیه های حزب التحریر ” یهودیان را، فقط یهودیان دوست دارند نه کسان دیگر، حتی خود آن ها به ندرت شبیه یکدیگرند” رئیس جهانی حزب، ابورشتا گزارش داده است که” انبوه جمعیت قدرتمند صد هزار نفری حزب التحریر” در آگوست ۲۰۰۷ در کنفرانس جاکارتای اندونزی ” خواستار جنگ با یهودیان بودند. گفتگو با دیگر مذاهب ممنوع است. یهودیان به عنوان مردمی بی انصاف و خیانتکار و دشمنی که پیامبر کشته است توصیف شده اند و این که باید کشته شوند. در دانمارک حزب به تهیهی لیستی از رهبران دانمارکی انجمن یهودی که باید کشته شوند، متهم شده بود. در مقابل نظر حزب به این که در دیدگاه خلافت اجازه خواهد داد یهودیان به اعمال مذهبیشان عمل کنند، این اتهام را رد می کند.[۲۱۸]
پایان نامه
۴.ضد غرب
حزب با هر گونه نفوذ غرب در جهان اسلام مخالف است. النبهانی در آثار خود به توطئه های بریتانیا، امپریالیست ویژه و غربی، نفوذ آن در تاریخ جدید جهان اسلام و تکامل تدریجی سیاسی اشاره می کند. وی در کتاب نظام سیاسی، می گوید: اگر نفوذ فریبندهی فرهنگ غربی و تعدی نبود، بازگشت به حوزه ی ایدئولوژی و نظام اسلامی سریعتر از پلک زدن چشم بود. با توجه به همان کتاب معتقد است که دلیل عقب ماندگی مسلمانان آن است که مفاهیم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی غرب را تقلید کرده است. رکود مسلمانان از آن روزی که آن ها پایبندی به اسلام را رها کرده، اجازه داده اند که فرهنگ خارجی وارد سرزمین هایشان شده و مفاهیم غربی نیز افکارشان را اشغال کند، شروع شده است. حزب از مسلمانان دعوت می کند که از برادران و خواهرانشان در عراق و افغانستان در جنگ غرب علیه اسلام حمایت کنند. فرمان جهاد فقط توسط خلیفه اعلام می شود. (مخالفت با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و هم پیمانانشان در افغانستان و عراق) [۲۱۹]

 

    1. مخالفت با خشونت: ادعای حزب این است هر عضوی که مرتکب عمل خشونت آمیز شود مسئولیتش با خودش است و دیگر عضو حزب نیست. به علاوه وزارت امور خارجه آمریکا اقرار کرده که شواهد و مدارکی مبنی بر درگیری حزب در اعمال تروریستی وجود ندارد. در حقیقت کمیسیون عفو عمومی بین المللی ادعا می کند بازداشت ها، محاکمه ها و زندانی اعضای حزب غیر منصفانه است. در این مورد استثنائاتی وجود دارد به این ترتیب که حزب التحریر مسئولیت کودتا علیه پادشاه دوم اردن حسین زمان، ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱ و حملات بمب در تاشکند و ازبکستان در سال ۱۹۹۲ را پذیرفته است.[۲۲۰]

 

نکتهی مورد توجه این است که هر عنصری از ایدئولوژی حزب دو جهت دارد: افراطی و آزاداندیش، صلح آمیز و مبارزهی مسلحانه، به ویژه برای اعضای حزب در آسیای مرکزی که در آن رژیم ها به سرکوبی مخالفان و زندانی کردن آن ها می پردازند. که این امر خود منجر به تشدید فعالیت های خشونت آمیز از سوی مخالفان می شود.[۲۲۱]
هدف حزب وحدت همهی ملل مسلمان در همهی زمان ها در قالب یک خلافت و دولت اسلامی واحد که توسط یک خلیفهی منتخب اداره می شود. ” یک تعهد که خداوند بر مسلمانان حکم کرده و آن ها را به اجرای آن فرمان داده است و هشدار داده به تنبیه کسانی که در انجام این وظایف اهمال ورزند. “[۲۲۲]
۲-۳-۳ دیدگاه های مختلف در مورد حزب التحریر
بر اساس گفته ها ی نیویورکتایمز حزب التحریر ” به صراحت خشونت را محکوم می کند.” اما هم بی بی سی و هم گاردین اشاره کردهاند که فعالیت های فادی عبدالطف در دانمارک به عنوان مدرکی(شواهدی) دال بر این است که اعضای حزب، بمب گذاری های انتحاری فلسطینی در اسرائیل را اعمال مشروع مقاومت می دانند. [۲۲۳]
تام هارپر در تلگراف دیلی، به نقل از جزوات حزب بیان می کند: ” نیاکان شما در جنگ های صلیبی نابود شدند، آیا شما هم مانند آن ها اقدام می کنید و در جنگ های صلیبی جدید نابود می شوید؟ … ” اجازه دهید نیروهای ارتش برای کمک به مسلمانان در عراق حرکت کنند، آن هایی که خواستار کمک هستند.”[۲۲۴]
منتقدان دیگری نیز بیان کرده اند که اگر چه حزب به طور رسمی مخالف با خشونت است اما مخالفتش موقتی است عمومی نیست. در انتظار یک فرصت مطلوبتر و تلقین فکری یک محیط دوستانه ای برای جهاد خشونت آمیز است. به عنوان مثال بر اساس گفته های اولیور روی، موضع حزب در برابر بکار گیری جهاد صرفاً تاکتیکی است. سازمان معتقد است که زمان جهاد هنوز فرا نرسیده است. آن وظیفهی اجباری برای هر مسلمانی است.[۲۲۵]
سازمان امنیت جهانی می گوید: حزب التحریر یکی از بنیادگراترین سازمان های سری اسلامی است که به صورت یک سازمان افراطی باقی مانده است. همینطور حزب مخالف خشونت نیست. در حال حاضر با کاربرد خشونت مخالف است بلکه آن ها فکر می کنند که جهاد ( جنگ مقدس) یک مفهوم مثبت است.[۲۲۶]
روزنامهی تورنتو گلوب و میل به نقل از اعضای ارشد حزب التحریر در فلسطین در سال ۲۰۰۷، که فعالیت های حماس را، در زمینه های تهاجم علیه اسرائیل و اشغال اراضی فلسطینی محکوم کردند، میگوید باید منتظر یک خلافت متحد و ارتش های مشترک اسلامی به جای فرستادن نیروهای مسلح ضعیف فلسطینی علیه ارتش اسرائیل در مبارزهی بی ثمر باشیم.[۲۲۷]
در مقالهی سال ۲۰۰۵ نیو، ضیاءالدین ساردار، مدعی است که “خشونت هدف اصلی حزب است.” بر اساس گفته ی ساردار، ایدئولوژی حزب این است که” تنها یک راه برا ی حاکمیت مسلمانان وجود دارد.” ” ایدهی سازش در اسلام نیست.” و با هدف ” دولت اسلامی بزرگ” که توسط یک خلیفه اداره می شود. تابع کامل شریعت و سرانجام حاکمیت ” کل جهان"، که سازگار با عدم خشونت نیست.[۲۲۸]
برخی از محافظه کاران آمریکایی ( زینو باران از مرکز نیکسون و آریل کوهن از موسسهی هریتیج ) استدلال کردهاند که گرچه حزب ممکن است درگیر خشونت و فعالیت های تروریستی نشود. ولی آن تحت عنوان ” نوار نقاله” برای جوانان مسلمان عمل میکند. حزب با بهره گرفتن از وضعیت قانونیاش، پیش از این که آن ها حزب را ترک کرده و به گروه های تندروتر بپیوندند، به تلقین فکری آن ها میپردازد.[۲۲۹]
شیو مالک می گوید: حزب التحریر ” هرگز دخالت مستقیم در عمل خشونت آمیز نداشته است.” استدلالش برای این فکر این است که برخی اعضای حزب ممکن است حزب را ترک کرده و به سازمان های خشونت آمیز حرکت کنند. بدون اساس نیست” او به نقل از منابع اطلاعاتی ناشناس می گوید: ابومصعب الزرقاوی عضو القاعده در عراق، عضو سابق شعبه اردنی حزب التحریر است. خالد شیخ محمد فرمانده القاعده، زمانی در حزب التحریر بوده است.[۲۳۰]
گزارش های مختلفی در مورد ارتباط بین حزب التحریر و یک عملیات انتحاری بمبگذاری در سال ۲۰۰۳ در اسرائیل توسط عمر شریف ( متولد بریتانیا) وجود داشته است. در مقاله ای توسط شیو مالک در مجلهی سیاستمداران جدید،[۲۳۱] به نقل از یک دوست قدیمی شریف می نویسد: او (شریف)” در نیمسال اول دانشگاه در سال ۱۹۹۴، در محافل سازماندهی حزب به طور کامل و فعال حضور داشته است. دوستش همچنین گزارش می دهد که صندوق پست الکترونیک شریف شامل یکسری پیام هایی بوده با کلمات: ” نابودی سلطهی قدرت های استعماری” حزب التحریر همواره هر گونه ارتباط عمر با حزب را رد می کند. با وجود تحقیقات گسترده توسط پلیس و سرویس های امنیتی و از جمله اقدامات قانونی علیه اعضای خانواده شریف، ارتباط آن با حزب ثابت نشده است.[۲۳۲]
۲-۳-۴ سیاست های حزب التحریر
اقتصاد:
در پیش نویس قانون اساسی حزب نه تنها یک سیستم اقتصادی آزاد ( بخش خصوصی) مجاز شمرده می شود بلکه در کنارش به مالکیت عمومی، تسهیلات زندگی مانند آب و برق، حمل و نقل عمومی، مراقبت بهداشتی، منابع انرژی نظیر نفت و زمین کشاورزی دست نخورده ( شبیه شکل متعادلی از سوسیالیسم) توجه می شود.که این بیشتر شبیه اصول اقتصادی محافظه کار، که به آن نظام پولی طلا، مسکوکات طلا و نقره می گویند، است. در همین ارتباط در پیش نویس قانون اساسی آمده: که آن وظیفه دولت خلیفه است که ارز خود را به صورت طلا و نقره در آورد و بر اساس طلا و نقره کار کند، همان طوری که در زمان رسول خدا و خلفای بعد از او نیز مرسوم بود. به این ترتیب این که ارزش ثابت دینار برابر است با دینار شریعت یا۴.۲۵ گرم ( از طلا) برای هر دینار. درهم ۲.۹۷۵ گرم ( از نقره) طلا و نقره به عنوان ارز تنها راه برای حل مشکلات اقتصادی و نرخ تورم بالا در جهان و ثبات نرخ ارزی برای پیشرفت در تجارت بین الملل است. فقط طلا و نقره را به عنوان استاندارد، می توان جایگزین دلارهای آمریکایی به عنوان ارز بین المللی، در عرصهی تجارت بین الملل و اقتصادهای جهان کرد.[۲۳۳]
غیر مسلمانان( کافر)
در پیش نویس قانون اساسی حزب برای داشتن دولت اسلامی متحد، هیچ یک از غیرمسلمانان ساکن در این سرزمین حق بر عهده گرفتن مقام های حکومتی مانند مقام خلیفه و حق رأی برای انتخاب خلیفه را ندارند. برخورداری از این موقعیت ها مستلزم اعتقاد به این نظام است. مسلمانان حق مشارکت در انتخاب خلیفه ( رئیس دولت) را دارند و باید نسبت به او تعهد بدهند غیر مسلمانان از این بابت حقی ندارند. حزب التحریر ادعا می کند که “در قلمرو قوانین اسلامی حقوق یهودیان و دیگر غیر مسلمانان محترم شمرده می شود. که این حقوق از زمان حضرت محمد ص مطرح شده است هنگامی که اولین دولت اسلامی را در مدینه در قرن هفتم هجری تأسیس کرد. پیامبر می فرماید: هرکس یک غیر مسلمان را اذیت کند، مرا اذیت کرده است.” غیر مسلمانان حق شکایت و تضییع حقشان را دارند. همهی شهروندان در جایی که ضروری است حق آزادی بیان دارند.
در ارتباط با سیاست خارجی، مادهی ۱۸۶ پیش نویس قانون اساسی بیان میدارد که مراوده با کشورهای سرمایه داری فعلی مانند بریتانیا، آمریکا و فرانسه و آن دولت هایی که به طور بالقوه متخاصم در نظر گرفته شده اند از جمله روسیه و با دولت هایی که بالفعل متخاصم هستند از جمله اسرائیل ممنوع است. دولت ممنوع است که به هر سازمانی که بر اساس قوانینی غیر از قوانین اسلامی ایجاد شده است بپیوندد از جمله سازمان ملل متحد، دیوان دادگستری بین المللی، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان های منطقه ای نظیر: اتحادیه کشورهای عرب. پیمان های نظامی از هر منبع ممنوع است. که این شامل معاهدات سیاسی، اجازهی پایگاه های نظامی… می شود. دولت فقط اجازهی انعقاد پیمان های اقتصادی، تجاری، مالی، فرهنگی و آتش بس را با همسایه های خوب دارد.[۲۳۴]
زنان
حزب در پیش نویس قانون اساسی بیان می کند: نقش ابتدایی زن، مادر و همسر است. آن یک افتخاری است که باید محافظت شود."بر خلاف برخی از سنت گرایان مسلمان، حزب از حق رأی زنان طرفداری می کند. ( یعنی زنان مسلمان، به عنوان مسلمان این حق را دارند که به خلیفه رأی بدهند.) زنان مسلمان حق انتخاب یک همسر مسلمان را (زنان مسلمان مجاز نیستند که با مرد غیر مسلمان ازدواج کنند)، حق درخواست شغل، حضانت کودکان بعد از طلاق حتی اگر مسلمان نیست و شرکت در انتخابات دارند. به هر حال حزب زن را از مقام های حکومتی مانند خلیفه، قاضی اعظم، حاکم ایالات( امیر) یا شهردار در سنت نبوی ذکر شده است، منع کرده است. مادهی ۱۰۹ پیش نویس قانون اساسی حزب، خواستار تفکیک جنس ها در فعالیت عمومی مانند مدرسه، فعالیت های ورزشی، غیره. و این که زنان مسلمان باید دلربایی و افسون خود را پنهان داشته یعنی بدنشان را به جز دست ها و صورت، با لباس ( روسری و چادر) بپوشانند و گرچه با نقاب ضروری نیست. مادهی ۱۱۴ قانون اساسی بیان می کند که زنان اجازه ندارند با مردی غیر از همسرشان و اعضای خانواده بی واسطه ( پدر، برادر، پسر) در خلوت باشند. مادهی ۱۱۶ تصریح می کند که یک زن متأهل متعهد است که تابع همسرش باشد. حزب مدعی است که زنان در خلافت به عنوان شهروندان درجهی دوم محسوب نمی شوند. اسلام به زنان حق ثروت، مالکیت، ازدواج، و طلاق به علاوه مقام و جا در جامعه داده است. اسلام یک پوشش عمومی برای زنان برای داشتن یک جامعهی بارور عاری از هرگونه روابط رایج منفی و مضر در غرب قرار داده است.[۲۳۵]
جهاد
مادهی ۵۶ پیش نویس قانون اساسی، خدمت اجباری را به عنوان یک وظیفه واجب عینی برای همهی شهروندان توصیف می کند. ” هر مسلمان ۱۵ ساله و بیشتر از آن برای متحمل آموزش نظامی در جهت آمادگی جهاد متعهد است.” مسئولیت برای دفاع در دولت به عهده امیر جهاد است. در دیدگاه خلافت حزب التحریر، امیرجهاد، سرپرست و مدیر چهار حوزه یا بخش، شامل ارتش، پلیس، وسایل تجهیزات جنگی، امور مهم تدارکات جنگ افراز، امنیت داخلی، امور خارجی و سرانجام مجاهدت و ابتکار” است. به هر حال خلیفه امیر جهاد نیست، بلکه رهبر ارتش و فرماندهی کل قوا است و یک امیر برای هر دسته و یک فرمانده برای لشکر و رسته منصوب می کند.[۲۳۶]
حقوق آزادی
حزب التحریر مفهوم آزادی را در مذهب و اقتصاد رد می کند. مادهی ۷ پیش نویس قانون اساسی، اعلام کرده، مسلمانانی که ” خودشان از اسلام صرف نظر کرده اند به جرم ارتداد از اسلام اعدام می شوند." [۲۳۷] با توجه به گفته های حزب التحریر، اشخاص به طور مطلق آزاد نیستند مانند سرمایه داری، ارتداد، زنا، الکل و برخی اعمال اقتصادی ممنوع هستند. اما در داخل مرزهای رسمی مسلمان از آزادی بسیار برخوردار است. آزادی های بسیاری در پیش نویس قانون اساسی حزب التحریر گنجانده شده، در آن استدلال می کند که ” هیچ چیز مانند روحانیت در اسلام وجود ندارد” و هر مسلمان برای انجام اجتهاد حق دارد. قانون حد و مجازات اعدام برای جرایم خاصی برای مسلمانان ملزم است. در قانون اساسی حزب بیان می شود که هر شخصی برائت است تا زمانی که جرمش اثبات شود” و هیچ کس نباید بدون حکم دادگاه مجازات شود” شکنجه ممنوع است هر کسی که شکنجه کند باید مجازات شود.” زبان اسلام و زبان انحصاری دولتی، عربی است. تنها منبع قانونگذاری، باید الهی و قانونی باشد و بنابراین بدون بحث پذیرفته شود. با توجه به مادهی ۱۲ این قوانین براساس تفاسیر منصفانه از قرآن، سنت، اجماع صحابه و قیاس مشروع از سه مورد پیشین.[۲۳۸]
۲-۳-۵ ساختار حزب
مبنای ساختار حزب یک ساختار کانونی است که به سازمان های کمونیستی اولیه شباهت دارد و از انضباط داخلی شدیدی برخوردار است تا از نفوذ حزب جلوگیری و یکپارچگی عقیدتی آن حفظ شود. اعضاء در پایین ترین سطح در قالب حلقه ها یا دوایری سازماندهی می شوند که معمولاً دارای ۵ عضو است. رئیس هر حلقه، مشرف نام دارد که اعضاء را هدایت می کند. در سطح هر بخش یا در رأس هر محلهی بزرگ یا کمیتهی محلی مجاور رهبری وجود دارد که به وی مساعد گفته می شود. وی فعالیت ها را از طریق چند دستیار( نقیب) سازماندهی می کند. نمایندهی محلی( معتمد) توسط شورای سیاسی مرکزی و بین المللی حزب(قیادت) منصوب می شود. رئیس این شورا، دبیر کل حزب است که مسئولیت آن از سال ۲۰۰۳ برعهده ی عطا ابوالرشتای فلسطینی است. به نظر می رسد که ارتباط محدودی میان اعضای سطوح پایین تر و میانی وجود دارد. ارتباط بین حزب بین المللی و شاخه های محلی آن برحسب ضرورت و پراکنده است. به نظر می رسد بخش های ازبک، تاجیک و قرقیز حزب التحریر بخشی از موجودیت مستقر در ازبکستان هستند. به طور حتم مدارکی وجود دارد که نشان می دهد شاخهی تاجیک حزب از تاشکند راه اندازی و از همانجا رهبری می شود.[۲۳۹]
حفظ انضباط درونی برای بقاء حزبی که از چنین ساختار ی برخوردار است امری ضروری است و مجموعه ای از مجازات ها برای اعضایی که این قوانین را نقض می کنند در نظر گرفته شده است، حداکثر این مجازات ها اخراج است. یک عضو می گوید که اگر شما سه بار فعل حرامی مرتکب شوید دیگر اعضا با شما سخن نمی گویند و تا سه یا شش ماه به دیدار شما نخواهد آمد. با وجود این اگر شما طی این مدت دچار مشکلی شوید، آنان می آیند و به شما کمک می کنند.” تمام کسانی که در فعالیت های حزب التحریر شرکت می کنند عضو کامل حزب محسوب نمی شوند.( کسی که صرفاً موافق ایدئولوژی حزب است) هوادار حزب محسوب می شود و نه عضو فعال.[۲۴۰]
حزب التحریر به شیوهی متمرکز و سلسله مراتبی سازمان یافته است. رأس حزب متشکل از کمیتهی رهبری و امیر به عنوان رهبر این سطح ناظر بر کل فعالیت سازمان در سراسر مناطق است. وی با سطوح اجرایی و پایین دست معروف به کمیتهی استانی ( ایالتی) از طریق دستورالعمل های لازم برای اجرای دستور جلسه ارتباط برقرار می کند. هر استان معادل یک دولت- ملت فردی و کمیتهی محلی متشکل از پنج تا ۱۰ اعضا است. این کمیته ابزار سازماندهی را برای سطح ملی یا مراکز شهری فراهم می کند از جمله محافل مطالعه، ملاقات، و فعالیت های برنامه ریزی شده و انتخاب مشرف ( در سطح محلی) در روستاهای اختصاصی. محافل مطالعه حدود پنج نفر هستند که گزینش دقیق تازه کارها، آموزش و تلقین فکری ایدئولوژی حزب از وظایف آن هاست.[۲۴۱]
ساختار حزب نمایانگر شباهت حزب به خلافت است. رهبر مرکزی در شکل امیر که دستورها را به طور عمود به شاخه های فرماندهی منتقل می کند. در حالی که گزارش اقدامات از پایین به بالا است. یک جریان رو به بالا در امتداد همان خط. رهبری بر استانداردسازی بیشتر اقدامات نظارت می کند. این در کاربرد ابزار ارتباطی جدید مخابرات مانند اینترنت مشهود است، از جمله صفحات گوناگون وب، اطلاعات با کیفیت بالا به طور عمده در کشورهای عربی، انگلیس به زبان منطقه ای / محلی، انتشارات کتاب ها در لندن و دانلود آزادانه توسط مخاطبان علاقمند. به طور کلی این نشریه ها ایدئولوژی، روش شناسی و مرجع استاندارد شده ( منطبق به معیار) برای یک تعلیم همگانی جهانی را منعکس می کنند. کمیتهی محلی به عنوان بخش مسئول در دولت مربوطه بر اساس رهنمودهای رهبر مرکزی عمل می کند. اطلاعات پایگاه وب نشان می دهد که جزوه های دیجیتالی با مشکلات منطقه سروکار دارند. سرکوب سیاسی، بیکاری، جنایت و قصور دولت در تأمین کالاها و خدمات اجتماعی، افزایش جمعیت… تأثیر عمده ای برروی سیاست جذب نیرو و گرایش ها و فعالیت های گروه در درون جوامع داشته است. [۲۴۲]
۲-۳-۶ جذب نیرو و عضویت
بخش اعظم جذابیت این حزب برای مردان جوان ساکن در آسیای مرکزی به علت وجود مجموعه ای پیچیده از این انگیزه هاست: انگیزه های روان شناختی، سیاسی و اجتماعی. تمایل به عضویت در یک گروه در هم تنیده که از اعضای خود حمایت دوجانبه به عمل می آورد و از لحاظ روان شناختی و شاید مالی از آنان پشتیبانی می کند نیز در این جذابیت مؤثر است و کاملاً با الگوهای اجتماعی سنتی آسیای مرکزی سازگاری دارد که بر طبق آن اغلب مردان گروه های محصوری را تشکیل می دهند – اعضای این گروه ها ممکن است با یکدیگر نسبت خویشاوندی نیز داشته باشند- که به طور منظم برای صرف غذا یا دیگر رویدادهای اجتماعی با هم ملاقات می کنند.[۲۴۳]
شرایط اقتصادی و اجتماعی عامل عضویت بسیاری از افراد در حزب التحریر است؛ از جمله فقر، نبود چشم اندازی برای آینده در بین جوانان، فساد در بین مقامات عالی رتبه و فقدان دائم جایگزین سیاسی کارآمد، سرکوب حزب التحریر از سوی دول آسیای مرکزی، تفسیر علمی حزب از مسائل مذهبی و زبان نوین حزب در مقابل دستورهای مذهبی پیچیدهی ملایان سنتی تر و سخت گیری کمتر نسبت به دیگر فرقه های اسلامی.
حزب، مردان و زنان مسلمان را قطع نظر از عرب یا غیر عرب، سفید یا رنگین، به عنوان اعضایش می پذیرد. آن همهی مسلمانان را به اسلام قطع نظر از ملیت، رنگ یا مذهبشان ( مکتب فکری) دعوت کرده و به آن به عنوان یک عقیدهی اسلامی نگاه می کنند. [۲۴۴]
۲-۳-۷ ویژگی های اعضاء
بخش عمده ای از اعضای حزب و به ویژه رهبران آن از میان طبقه ای هستند که می توان آن ها را ” طبقهی تحصیل کردهی متوسط به پایین» نامید. فرهاد عثمانوف که در سال ۱۹۹۹ توسط پلیس کشته شد، یکی از رهبران اولیهی حزب و از یک خانواده مذهبی در تاشکند بود. یکی از دستگیر شدگان نیز ازبک امین عثمان نویسندهی برجستهای بود که در فوریهی سال ۲۰۰۱ بازداشت شد و یک ماه بعد در پی شکنجه در گذشت. این مسأله که حزب التحریر جنبش روشنفکران است، دور از حقیقت است. بیشتر کسانی که به حزب التحریر می پیوندند به ویژه در قرقیزستان افرادی بیکار و فقیری هستند که از سطح آموزش پایینی برخوردارند. یک افسر پلیس که در کارا-سو که آنان را به خوبی می شناسد و میگوید:« آن ها در کافه ها، سلمانی ها و کفاشی ها کار می کنند یا در بازار به کسب و کار مشغولند.» بسیاری از اعضاء پیشینهی نسبتاً غیر مذهبی دارند. شاخص های ظاهری مقدس مآبی و وهابی گری مانند ریش بلند یا سیگار نکشیدن در آن ها بسیار اندک دیده می شود. [۲۴۵]
۲-۳-۸ افراطی شدن حزب التحریر
یک روند مشخص و متمایزی در جهت افراطی شدن حزب به ویژه از سال ۲۰۰۱ وجود داشته است. در ژوئن همان سال در نشریه اش به نام هوشیاری- خبر، حزب التحریر به طور صریح حمایت خود را ازحملات انتحاری یا یورش ناگهانی اعلام می کند. در مارس ۲۰۰۲ حزب التحریر استدلال می کند که بمب های انتحاری در اسرائیل یک تاکتیک قانونی و مشروع در جنگ است. به عبارتی فرض بر این است که دشمن دارای اسلحه های پیچیده است، بنابراین می توان دشمن را از طریق حملاتی تحت عنوان هدف نرم از قبیل زنان و بچه ها شکست داد. در طول این سالها حزب التحریر در نشریه ها و بروشورهایش به طور مداوم بر زمینه های برخورد تمدن ها، جهاد تهاجمی علیه آمریکایی ها و مردم یهود تأکید می کند. در نشریهی مه ۲۰۰۳ بیان می کند جهاد علیه کافران تنها نوعی از جهاد است. در همان زمان یک وب سایت حزب التحریر یک تصویری از سربازان آمریکایی بر فراز برج های دوقلوی در حال سوختن که در حال انتقال علائمی هستند، نشان می دهد: یگان های ایالات متحده؛ جان سخت.[۲۴۶]
این افراطی شدن از سال ۲۰۰۳ به دلیل توجه فزایندهی حزب به جنگ افزارهای مخرب، شدت یافته است. این حقیقت که هیچ سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشده بود، فقط تمایل گروه را در داشتن چنین سلاح هایی تقویت کرده است. با تأکید حزب بر ضرورت برخورد تمدن ها، حزب ممکن است به عنوان الهام بخش برخی از مسلمانان، عهده دار این وظیفه در آینده باشد. حزب التحریر به دلیل نامشروع بودن حکومت های آسیای مرکزی و عدم توانایی آن ها برای تامین رفاه اجتماعی – اقتصادی برای مردمشان شانس بیشتری برای موفقیت در آسیای مرکزی دارد و این منطقه به عنوان مهمترین عرصهی منازعهاش محسوب می شود.[۲۴۷]
این حزب در دور کردن توجه افکار عمومی جهان از فعالیت هایش در ازبکستان از طریق جنگ روابط عمومی زیرکانه اش موفق بوده است. در نتیجهی تبلیغات حزب، بیشتر ناظران نگران شرایط حامیان حزب در زندان ها و امکان کودتای موفق از سوی حزب التحریر هستند. همچنین حزب التحریر در آسیای مرکزی در مجاورت افغانستان و پاکستان، دو پایگاه اولیه برای تروریسم و طرفداران افراطی قرار دارد. از زمانی که پاکستان، روسیه و هند سلاح های هسته ای داشته اند امکان دستیابی به سلاح های کشتار جمعی، آسیای مرکزی را به یک مکان جذاب برای حزب التحریر تبدیل کرده است.
۲-۳-۹ شاخه های متلاشی شده حزب التحریر:

 

    1. جهاد اسلامی فلسطین( ۱۹۵۸): شیخ اسد تمیمی یک عضو سابق حزب التحریر است که هم جهاد اسلامی را و هم دومین شاخه به نام سازمان جهاد اسلامی ( مشهور به نیروهای ارتشی الاقصی در سال ۱۹۸۲) تشکیل داده است. جهاد اسلامی فلسطین در حال حاضر در آسیای مرکزی حضور فعالی ندارد. [۲۴۸]

 

    1. المهاجرون (۱۹۹۶ ):عمر بکری محمد- عضو سابق حزب التحریر که این سازمان به شدت افراطی را تأسیس کرد. بکری ادعا می کند که چشم های اسامه بن الدن است. گزارش ها نشان می دهد که ارتباط بین این دو حداقل به ۱۹۹۸ برمی گردد. مقرش در لندن بود. هنگامی که بکری فهمید مقامات انگلیسی قصد داشتند اقدام علیه سازمان را در دستور کار قرار دهند، انحلال گروه را در یک تاکتیک دفاعی فشرده در ۲۰۰۴ اکتبر اعلام کرد. این اعلان دلالت بر این دارد که به فعالیت زیرزمینی پرداخته مانند القاعده. المهاجرون امروزه نیروهایش در سرتاسر جهان پراکنده اند. اخیراً بکری از لندن بعد از بمب گذاری از آنجا فرار کرده و در بیروت به سر می برد. در حال حاضر نیز از وی خبری نیست.[۲۴۹]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...