منابع پایان نامه ها – “تئوریسینهای فضاهای قابل دفاع” – 2 |
مشارکت ساکنان
این گزینه از مهمترین بخشهایی است که در نسل اول نیز مورد تأکید قرار گرفته است. اما جهت تحقق این اصل توجه به نکات و مسائلی ضروری است که به سادگی قابل حل نمیباشند. عدم مشارکت شهروندان در فعالیتهای اجتماعی محل، خود می تواند ناشی از کار زیاد و خستگی آنها در هنگام مراجعت به منزل، عدم اطمینان از مفید بودن این برنامه ها و وابستگی آن ها به گروه های دوستانه، مذهبی و یا قومی باشد.
- مسئولیت پذیری ساکنان
این اصل نیز از مشتقات حس مالکیت و قلمروگرایی محسوب میگردد و چنانچه این حس توسط طراحی محیط نیز تقویت گردد می تواند بر مجرمین احتمالی تأثیرگذار باشد (Saville & 5-7،۱۹۹۷،Cleveland).
در کتاب راهنمای طراحی محیطی در پیشگیری از جرایم شهری در سنگاپور چهار اصل اولیه برای این تئوری معرفی شده است که چنانچه در مراحل برنامه ریزی و طراحی به آن ها پرداخته شود، بدون صرف هزینه های گزاف موجب کاهش جرمخیزی منطقه خواهد شد. بین این اصول نوعی همپوشانی و اشتراک قوی برقرار میباشد.
- نظارت طبیعی Natural Surveillance
پایه و اساس این اصل بر این واقعیت استوار است که مجرمین علاقهای به دیده شدن ندارند و نظارت و یا به بیان دیگر “چشمان خیابان” احتمال ارتکاب جرم توسط مخالفین را کاهش میدهد. این احتمال زمانی بیشتر کاهش خواهد یافت که ناظران توان بالقوه مداخله و برخورد با مجرمان را نیز داشته باشند. بنابرین هدف اولیه نظارت دور نمودن مزاحمان احتمالی نیست بلکه تحت نظارت قرار گرفتن آن ها است که البته ممکن است بر ترک محل توسط آن ها نیز مؤثر باشد.
- کنترل دسترسی طبیعی Natural Access Control
کنترل دسترسی طبیعی به کمک دربها، حفاظها، بوتهها و سایر المانهای فیزیکی امکان پذیر میباشد تا از ورود اشخاصی که حضورشان در محل دلیل مناسبی ندارد جلوگیری شود. در بلوکهای مجزای ساختمانی و یا در مراکز تجاری این کنترل دسترسی از طریق قفلها، دربها و حفاظ پنجرهها امکان پذیر میباشد. در فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی دستیابی به این اصل سادهتر بوده و از طریق طراحی مناسب ورودی ها، خروجیها، حفاظها، نورپردازی و طراحی منظر امکان پذیر است اما در مکانهایی مانند خیابانها که فضاهای عمومی هستند باید از تکنیکهای دیگری بهره جست. در این حال باید از مرزهای ذهنی استفاده کرد مانند تابلوها، مصالح پیادهرو، کوره راههای طبیعی و یا هر چیز دیگری که بدون ایجاد مانع فیزیکی مرزهای یک فضا را مشخص کرده و دسترسی به آن را کنترل نماید. در پیاده کردن استراتژی های کنترل دسترسی باید دقت بسیاری را اعمال گردد چرا که ممکن است این استراتژیها به محدود کردن امکان فرار قربانیان احتمالی نیز منجر گردند.
- تقویت حس قلمروگرایی Territorial Reinforcement
به طور عمومی مردم نوعی احساس مراقبت و حمایت از قلمرویی که احساس میکنند به آنها تعلق دارد داشته و به قلمروی دیگران احترام میگذارند. استفاده از مرزهای فیزکی، علائم و نگهداری مناسب می تواند مشخصکننده قلمرویی باشد که در آن مزاحمان به راحتی قابل شناسایی خواهند بود. در این صورت احتمال ارتکاب جرم توسط مزاحمان و یا مجرمان بالقوه کاهش خواهد یافت.
- مدیریت و نگهداری Maintenance & anagement
مدیریت و نحوه نگهداری از فضا نیز ارتباط مستقیمی با حس قلمروگرایی دارند. چنانچه محلی بدون نظارت و ویران شده به حال خود رها گردد از مناسبترین گزینه های ارتکاب جرم خواهد بود. اما چنانچه تصور ذهنی محل، مکانی سالم و با مدیریت مناسب باشد به طور خود به خودی امکان ارتکاب اعمال خلاف در آن کاهش خواهد یافت. سیاستهای مدیریت و نگهداری باید از همان ابتدای برنامه ریزی و طراحی مدنظر قرار بگیرند، به عنوان مثال نحوه انتخاب مصالح یا مبلمان شهری و انتخاب نوع گیاهان در این مقوله اهمیت بسزایی دارد (۸-۲۷،۲۰۰۳،Hoon).
۲-۸- انتقادات وارده
نظریهپردازان و تئوریسینها در گرایش پیشگیری از جرائم به دو نسل قابل تقسیم هستند. نسل اول “تئوریسینهای فضاهای قابل دفاع” نامیده میشوند و از میان آنها مؤثرترین تئوری نظریه اسکار نیومن میباشد. این نظریات با انتقاداتی از سوی پژوهشگران سایر علوم مواجه گشته و عمدهترین آنها به این نکته اشاره دارد که این نسل از تئوریپردازان در تئوریهای خود برای پیشگیری از جرائم شهری تنها به عامل طراحی توجه داشته و سایر عوامل پیشگیری از جرم را نادیده گرفتهاند. منتقدان این تئوری معتقدند که علاوه بر عوامل کالبدی که توسط طراحی قابل تغییر هستند عوامل اجتماعی نیز در پیشگیری از جرائم نقش بسزایی بر عهده داشته و باید مورد توجه قرار گیرند. نیومن به دلیل عدم توجه به ویژگیهای اجتماعی ساکنین در مجتمعهای مسکونی و محلههای پیرامونی، که در آمار ارتکاب جرم مؤثرند، مورد انتقاد قرار گرفت. پژوهشگران معتقد بودند که وضعیت اجتماعی ساکنین ساختمان در پیشگیری از جرم عامل مؤثرتری است تا اندازه، ارتفاع و سایر ویژگیهای کالبدی ساختمان. جامعهشناسان از بزرگترین منتقدین این تئوری بوده و عوامل جرمخیزی محلات شهر را عوامل اجتماعی مانند فقر، بیکاری، از هم گسیختگی قومی و نژادی، روابط اجتماعی میان ساکنان و حتی فاکتورهایی مانند مدت زمان اقامت ساکنان یک محل میدانستند. بر اساس نظریات یکی از منتقدین اگرچه طرح کالبدی قادر است که محیط را در کنترل اجتماعی شهروندان و ساکنان در آورد، لیکن تضمینکننده حضور فعال و مشارکت ساکنان و شهروندان نمیتواند باشد. محققین دیگر فرضیه نیومن را که استراتژی طراحی شهری را در میان همه گروه ها و اقشار اجتماعی به طور یکسان مؤثر دانسته، رد کرده و معتقدند که اگرچه طراحی کالبدی در سطوح گسترده ای کار کردهاست ولی نقاط وسیعی هم یافت میشوند که در آن عوامل دیگری در ارتکاب جرم مؤثر هستند. به عنوان مثال جوانان سیاهپوست در مقایسه با دیگر اقوام بیشتر تمایل به انجام جرم در نزدیکی منزل خود دارند و در نزدیکی منزل اکثراً جرایم خشن انجام میدهند تا جرایم مربوط به اموال و جرایم مربوط به اموال از ساکنان بیشتر انجام می دهند تا سرقت از مغازهها. بنابرین بدون توجه به طراحی کالبدی میتوان نرخ جرم یک اجتماع را از متغیر قومی – نژادی محل هم پیش بینی نمود. نکات عمده مورد انتقاد در تئوری نیومن عبارتند از:
-
- عدم موفقیت نظریه فضاهای قابل دفاع در تبیین مفاهیم اصلی و کلیدی مثل “قلمرو و مالکیت”
- عدم بررسی رفتار شهروندان و ساکنان در مشارکتهای عمومی و فعالیتهای جمعی
بنا بر نظر تایلور و همکارانش “تئوری فضاهای قابل دفاع” به طور کامل مورد آزمون قرار نگرفته است علیرغم انتقادات و دلسردیهایی که توسط پژوهشگران سایر علوم مطرح گردید باید اذعان نمود که این نظریه و یافته های آن در بسیاری از نقاط دنیا مطرح شده و مؤسسات علمی را تحت تأثیر قرار داده است و با قاطعیت میتوان گفت در پیشرفت و به کارگیری تئوری پیشگیری از جرم به میزان بسیار زیادی مؤثر بوده است. (۱۹۹۸، Taylor).
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 03:29:00 ب.ظ ]
|