۱-۲)حق قصاص برای ولی دم عامل جبران خون مسلمان:
پایان نامه - مقاله - پروژه
درخواست قصاص درروایات همانند آیات به مجنی علیه داده شده است تاحرمت خونی که موردتعرض واقع شده است،احیاشود.
وجودشمشیر درروایتی ازامام صادق(ع) حاکی ازیک حکم جزایی است .شمشیر وسیله جنگیدن ودفاع است تاامنیت جان ها باآن تأمین شود.شمشیرقصاص حقی است که اختیارکشیدن آن به ولی دم واگذارشده است.
پس ولی دم باکشیدن شمشیرقصاص جانی رامجازات می کند. قصاص جانی از اختیار ولی امر امت خارج نیست .مسأله قصاص تحت نظر ولی امرامت است واجرایش به اختیارولی دم وازوظائف ولی امراست.[۱۹۶]
درواقع اولیای دم که صاحبان اصلی قصاص هستندتنهاپس ازمراجعه به حاکم اسلامی وصدورحکم ازناحیه اوست که می توانندحقّ خودرامورداجرا قراردهندوازجانی قصاص کنند.[۱۹۷] امام صادق(ع)دراین موردفرمودندانّ الله بعث محمّداً بخمسه أسیاف سیف منها مغمود سلّه إلى غیرنا و حکمه إلینا فأمّا السّیف المغمود فهو الّذى یقام به القصاص قال الله جلّ وجهه «النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» الآیه فسلّه إلى أولیاء المقتول و حکمه إلینا».[۱۹۸]:خداوند محمد (ص)رابا پنج شمشیر برانگیخت یکی از آنها در غلاف است وحق برکشیدن آن به غیر ما وحکم آن به ماواگذارشده است وآن شمشیری است که قصاص باآن برپا داشته می شود. خداوند جلّ وجهه فرمود:«جان دربرابر جان »پس حق برکشیدن آن برای اولیای مقتول است وحکم آن به ما واگذارشده است. هم چنین جنگیدن باکسانی که می خواهند خون جان های محترم رابریزندیادرمال وحریم مردم تعدی کننداختصاص به حکم امام ندارد.[۱۹۹]پس حق قصاص به اختیارولی دم وبانظارت ولی امراست.
۲-۲)مساوات درروایات قصاص عامل جبران خون:
در روایات همانندآیات به برابری ومساوات درقصاص نفس ،اعضا وجراحات ، تأکیدشده است. باکمی تفاوت که توضیح وتفصیل درروایات بیشتر است. مثلا آیات نبودن قصاص دراستخوان رابیان نکرده است و درتفسیرآیات است که متوجه قصاص نداشتن استخوان می شویم. اما روایت به صراحت گفته است که دراستخوان قصاص نیست.اجرای قصاص گرچه اجرای عدالت است امادرمواردی مانندقصاص استخوان ،جانی راقصاص نمی کنند زیرابه احتمال زیاد اودراثر قصاص استخوان جانش راازدست می دهد وبه خونش بی حرمتی می شود هرچندکه او استخوان مجنی علیه راشکسته است. درصورت قصاص استخوان جانی وکشته شدن اوولی دم جانی وهمراهانش درصدد کشتن مجنی علیه برمی آیند زیرا قصاص دربرابر مجنی علیه منجر به مرگ جانی شده است.به این ترتیب به جای جلوگیری کردن از قتل ،دو قتل رخ داده است وبه خون دومسلمان بی حرمتی می شود. استثناء دیگرکه با قصاص نشدن عدالت اجرامی شودزمانی است که مردی زنی رابکشد.مردرا قصاص نمی کنند چون که مسئولیت هایی که به مردان درزندگی واگذار شده مانند نان آور بودن خانه وامثال آن بیش اززنان است.
امام جعفرصادق(ع) دراین موردازامام علی(ع) نقل کرده اندیقول لیس فی عظم قصاص و قال جعفر علیه السلام انّ رجلًا قتل امرأه فلم یجعل علىّ علیه السلام بینهما قصاصاً و ألزمه الدیه».[۲۰۰] در شکستن استخوان قصاص نیست .وامام جعفرصادق (ع)فرمودند:مردی زنی راکشت .پس امام علی (ع)بین آن دو قصاص قرار نداد واورا ملزم به دیه کرد. چون برابری جنبه بازدارندگی داردودرنتیجه امنیت وحفظ جان ها رادربرخواهدداشت این برابری اقتضای آن رادارد که درشکستن استخوان قصاص نباشدبه جزدردندان که قصاص دندان دربرابردندان باقی است ومماثله درآن معتبر است.[۲۰۱]
عدم برابری زن ومرددرقصاص ودیه که ازراههای عدم تضییع خون مسلمان است یک معیاراجرای عدالت است .مثلااگرمردی،زنی راکشته باشد،قصاص نمی شودواین نشانه برتری خون مردنسبت به زن نیست.
زیرامردان غالبا عضوموثراقتصادی هستندومخارج خانواده راتامین می کنند.بنابراین تفاوت زن ومردازنظراقتصادی وجنبه های مالی برکسی پوشیده نیست واسلام باقانون پرداخت نصف مبلغ دیه درموردقصاص مردرعایت حقوق همه افرادراکرده وازاین خلأاقتصادی که به یک خانواده برخوردمی کند،جلوگیری می کند.[۲۰۲]
مساوات درقصاص اعضا بین زن ومردهمان مساواتی است که درشرع تعیین شده است تا جنبه بازدارندگی ازبی حرمتی به خون مسلمان راداشته باشدهرچندکه درظاهر نوعی نابرابری وجودداردودیه زن ومردتاثلث دیه برابر است وازثلث که گذشت دیه زن نصف دیه مرداست. اما ازاحکامی است که خدای متعال برای استقرار مساوات وعدالت وضع کرده است.
ابی بصیر ازامام جعفرصادق(ع)درمورداجرای قصاص اعضا زن نقل کرده است: «سألت أبا عبد الله علیه السلام عن الجراحات فقال جراحه المرأه مثل جراحه الرّجل حتّى تبلغ ثُلثَ الدّیه فإذا بلغت ثلث الدّیه سواء أضعفت جراحه الرّجل ضعفین على جراحه المرأه و سنّ الرّجل و سنّ المرأه سواء و قال إن قتل رجل امرأه عمداً فأراد أهل المرأه أن یقتلوا الرّجل ردّوا إلى أهل الرّجل نصف الدّیه و قتلوه قال و سألته عن امرأه قتلت رجلًا قال تقتل به و لا یغرم أهلها شیئاً» [۲۰۳] در مورد جراحات پرسیدم امام فرمودند:جراحات زن همانند جراحات مرداست تازمانی که به ثلث دیه برسد پس زمانی که به بیش از ثلث رسید ،دیه جراحت مرد دوبرابر زن می شود.دندان مرد ودندان زن برابر است .گفته شده است اگر مردی عمدازنی رابکشد وخانواده زن خواستار قصاص مردباشند بایدبه خانواده مرد نصف دیه را بدهند.پرسیدم درمورد زنی که مردی را بکشد ،چگونه است؟فرمودند:زن کشته می شود وبه خانواده اش چیزی غرامت نمی دهند. با اجرای عادلانه احکام قصاص نفس واعضاازخطراتی که ازبی عدالتی دراجرای چنین احکامی به وجودمی آید،مانند خطرتهدید به حرمت خون مسلمان جلوگیری می شود.
آیه چهارم:
۱)جوازجنگ ومقابله به مثل درصورت حرمت شکنی دشمنان بر حریم مسلمانان:
هرگاه قاتلی به خون مسلمانی تعرض کندمجازاتش قصاص است .امااین تعرض همیشه به یک شیوه نیست که تن به تن یا به سبب خصومت شخصی باشد.بلکه ممکن است درمیدان جنگ برای دفاع ازمنافع ملی کشورباشد.مثلا جنگ رخ دهد وکشتار دسته جمعی اتفاق بیفتد.
هرگاه درجنگ به حرمت خون مسلمان تعدی شود،بایدتعدی کننده قصاص شود.امااگرمشرکین ازکعبه که جزءمقدسات مسلمین است وبرای مشرکین فاقد احترام است ،شروع به جنگ کردند چه باید کرد؟آیا به خاطر حرمت کعبه یاقرارگرفتن درماههای حرام باید حرمت خون مسلمانها نادیده گرفت وازجنگیدن امتناع کردتامشرکان هرچه می خواهند مسلمان بکشند؟دراین جا باید گفت که خون مسلمان هامقدس تراست ومسئله اهم ومهم مطرح می شود که خون مسلمانان اهم وحرمت کعبه مهم است.
اسلام حکم به جوازمقابله بادشمن دراین موارد رادارد.چون حرمت خون مسلمانان وحفظ نظام اسلامی ازحرمت ماه های حرام وکعبه بیشتراست وهرکس که حرمت ها راشکست باید مورد قصاص قرار بگیرد.همه زمان هاومکان هایکسان نیستندبلکه حرمت برخی مکان ها وزمان هاباید حفظ شود حفظ اسلام وجان مسلمان هابرحفظ احترام مکان هاوزمان ها مقدم است.[۲۰۴]
همان گونه که در قصاص جان واعضا برابری ومماثله وجود دارد ،هنگام جنگ برای حفظ جان هم این برابری وجود دارد .خداوند متعال می فرمایدواقتلوهم حیث ثقفتموهم واخرجوهم من حیث اخرجوکم والفتنه اشد من القتل ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فإن قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاءالکافرین[۲۰۵]وهر کجا بر ایشان دست یافتید آنان رابکشید ،وهمان گونه که شمارا بیرون راندند،آنان را بیرون برانید ،(چرا که)فتنه (شرک)از قتل بدتر است (بااین همه)درکنار مسجدالحرام باآنان جنگ مکنید مگر آن که باشما در آن جا به جنگ در آیند ،پس اگر باشما جنگیدند،آنان رابکشید که کیفر کافران چنین است. [۲۰۶]
آیه امر به قتل مشرکی است که مسلمان بااوبرخورد می کندهرچند که در میدان جنگ نیست .سپس به مسلمان هادستورمی دهد که باکسانی که ازمیادین ومناطق فراوانی با شما می جنگند،بجنگید.این آیه جنگیدن بامشرکان را به عموم مکان هاتصریح می کند. اهمیت جنگیدن درعموم مکان ها به خاطر وادارکردن مسلمان ها برعدم اکتفاء کردن به فراخواندن اعلان جنگ بر عموم اشخاصی است که جنگیدن درآن مکان ها عمومیت یافته است .زیرا مسلمان ها اجازه دارند که ازهمه مکانها بجنگند.پس همه مکان هایی که دشمن حرمتش را شکسته وازآنجا می جنگند،موضع جنگ است.[۲۰۷]وحرمت مکان دیگر دراین مورد مطرح نیست بلکه حرمت خون مسلمانان مد نظر است که باهجوم دشمن به هرمکانی ازجمله کعبه که خوددارای حرمت است مورد تعرض قرارگرفته است وبرای عدم تضییع خونهای ریخته شده باید جنگجویان مسلمان هرکجاکه مشرکان رایافتند،بکشند.
اما درمورد کافرزمانی که به حرم پناه آورد فتواداده اند که کشته نمی شود.چون خداوند متعال فرموده است ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه».ابن عباس ازپیامبر (ص) نقل می کند:که ایشان درروزفتح مکه فرمودند:خداوند متعال این سرزمین را از روز خلقت آسمان ها وزمین حرام کرده است پس آن به حر مت خداوند متعال تاروز قیامت حرام است وجنگیدن در حرم برای کسی قبل ازمن حلال نبوده است وفقط برای من در ساعتی از ظهر حلال شده است .پس قطعا نهی از جنگ درقرآن وسنت ثبت شده است .پس اگر کافر به آن پناه آورد هیچ راه تجاوزی به او وجود ندارد امابرزانی وقاتل اقامه ی حد می شودمگراینکه کافر جنگ را آغاز کند که به نص قرآن کشته می شود.[۲۰۸]اما درمورد جزیه باید گفت که آیه درمورد مشرک عرب است واهل کتاب داخل این حکم نیستند وجزیه ازآنان گرفته نمی شود به خاطر قول خداوند متعال «وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه»[۲۰۹] منظوراز فتنه ،کفر است.[۲۱۰]
مقابله به مثل معمولا درجنگ هااتفاق می افتد.مثلا قاتل مسلمین دربرابر کشتن آنان بایدکشته شود.اماجنگیدن یکسری اصول داردکه بایدبه هنگام جنگیدن رعایت شود.مثلاجنگیدن دریک مکان خاصی باشد،به زنان ،بچه ها وبیمارستان هاآسیب نرسد.
آیه بعدی که دلالت برمقابله به مثل هنگام جنگ ها دربرابر تعدی وشکستن حرمت هادارد که خداوند متعال می فرمایدالشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم واتقواالله واعلموا أن الله مع المتقین»[۲۱۱]این ماه حرام دربرابر آن ماه حرام است و(هتک)حرمت ها قصاص دارد .پس هرکس برشماتعدی کرد ،همان گونه که برشما تعدی کرده ،براوتعدی کنیدوازخداپروا بدارید وبدانید که خدا باتقواپیشگان است.[۲۱۲]
آیه حجت وبرهان آورده است که برهر صاحب حرمتی برابری وقصاص جاری می شود،پس هرکسی که باایجاد مانع به شهرتان هتک حرمت کرد ،شما هم مانند آن را انجام دهید ،داخل شهرشان شوید ،باجنگ بازگشایی کنیدواگر آنها دست به قتل زدند شما هم دست به قتل بزنید .یک مفهوم دیگر آیه این است که قتل درماه حرا م،حرام است وآن چه بر مسلمین حرام است ارتکابش جایز نیست.مگر اینکه ازباب قصاص باشد.[۲۱۳] ماه حرام دربرابر ماه حرام وهمه ی حرمتهای شکسته شده قابل قصاص است .مشرکین عرب به رسول خدا(ص) عرض کردند آیا درماههایی از جنگ کردن باما ممنوع هستی ؟حضرت فرمودند:آری.مشرکین اراده تغییر ماه حرام رادادندودرآن ماه ها شروع به جنگ کردند.وخداوند متعال «الشهر الحرام بالشهر الحرام »را نازل فرمود.که حکم حلیت جنگیدن در برابر متجاوز در ماه های حرا م را بیان می کند[۲۱۴]. پاسخ به تعدی ومقابله به مثل جایز است وظلم نیست بلکه عدل است به خاطر گفتار خداوند متعالفمن اعتدی علیکم فاعتدواعلیه» این مجازات تعدی کننده است.[۲۱۵]تعدی اول درآیه که توسط تعدی کننده صورت می گیرد ظلم وتعدی دوم که به وسیله تعدی شده انجام می شود ،عدل است چون در جنس ومقدار استحقاق مانند آن است .ضرر همان طور که ضرراست ،مقداری است که موجب حق درهر جرمی می شود.[۲۱۶]
دفاع ازجان،آبرو ومال هنگام تهاجم دشمن درماههای حرام وحَرَم جایز است.[۲۱۷]مقابله به مثل درقرآن به عنوان یک روش عادلانه دربرابر بی عدالتی موردتأیید قرارگرفته است.مفاداصل مقابله به مثل رادرجزای قصاص می توان یافت،چون اساس قصاص برمقابله به مثل نهاده شده است.[۲۱۸]همان گونه که دراصل جنگیدن نباید پیش دستی کرددرشکستن حرمت ها هم نباید آغازگر بود.
همان طورکه دراستیفای قصاص نبایدزیاده روی کرد،زیاده روی دراستیفای قصاص که به خون مسلمانان بی حرمتی شده ،ممنوع است. این زیاده روی به شکل مثله کردن جسم جنگویان انجام می شد.اماجان هرانسانی به سبب کرامتی که داردنباید به این طرزفجیع موردمجازات قرار بگیرد.بلکه قاتل وجانی باید مستحق مجازات مربوط به خودشوندنه بیشتر.قصاص قاتلان مسلمانهابرای عدم تضییع خون آنان کفایت می کند.
پس حتی نسبت به دشمنان وشکنجه کنندگان بایدعدل وانصاف رارعایت کردبا اینکه مقابله به مثل حق طبیعی والهی است.[۲۱۹]هرچندکه مشرکین مسلمان های کشته شده رامثله کرده باشند.مثله کردن کشته های مشرکین تاثیری درتحمل دردورنج قاتلان نداردبلکه موجب قساوت قلب انسان ها نسبت به یکدیگر می شود.ازآن جایی که انسان به طبع خویش به دنبال آرامش است ازخون وخونریزی های مکرر بیزار است ،ازمثله کردن هم باید دست بردارد.
آیه دیگرکه از مثله کردن هنگام مقابله به مثل در جنگ نهی می کند.خداوند متعال می فرماید:«وإن عاقبتم فعاقبوابمثل ما عوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیر الصابرین»[۲۲۰]واگر عقوبت کردید همان گونه که مورد عقوبت قرارگرفته اید ،(متجاوز )را به عقوبت رسانید،واگر صبرکنید البته آن برای شکیبایان بهتر است.[۲۲۱]
در مورد سبب نزول آیه گفته شده است زمانی که پیکر حضرت حمزه (ع) را مثله کرده بودند ،پیامبر (ص) فرمودند:رحمت خدا برتوبادتورا نشناخته بودندسپس با صدای بلند گریستند وسوگند یادکردند که هفتاد تن ازدشمنان او را مثله می کنم آیه نازل شد و از مثله کردن نهی کردوایشان کفار ه سوگند رادادند وکسی را مثله نکردند.مثله کردن در ابتدا عقوبت نداشت اما بعد از نزول آیه عقوبت دارد[۲۲۲]. مثله کردن به این سبب نهی شده که نوعی زیاده روی در مقابله به مثل دربرابر تعدی و جنایت جنایتکاران است .امااین سبب نزول مانع از برابری در مقابله به مثل نمی شود.[۲۲۳]بلکه جواز تماثل وهمسانی رابیان می کند.حتی دراجرای کیفیت مجازات قصاص هم برابر بودن فعل جانی برخودجانی رابیان می کند.
اگرمقتول را باآهن کشته است قاتل با آهن کشته شود اگر با طناب یا چوب وسنگ کشته باهمان قصاص می شود.[۲۲۴]فقها در انجام مراحل قصاص اختلاف نظر دارند عده ای مانند ابوحنیفه وابویوسف قائل به قصاص باشمشیر هستند.عده ای مانند مالک به برابری در انجام جنایت بر جانی قائل اند،اما اگر بعد از آن جانی زنده ماند ،مجازات تکرار می شود تا بمیرد اگر چه از عمل جانی بیشتر باشد،پس اگر جانی ،مجنی علیه را در آتش یا آب انداخت برای قصاص اورا در آتش یا آب می اندازندواگرزنده ماند دوباره در آب یاآتش انداخته می شود تا بمیرد .اما این معنای قصاص نیست چون قصاص زمانی است که مثل آن فعل بدون زیاده روی انجام شود.
وزیاده روی در قصاص تعدی است که خداوند متعال از آن بوسیله آیه قرآن نهی کرده است .«فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب الیم »[۲۲۵]عده ای دیگر مانند ابن شبر قائل به برابری در قصاص بوسیله ی شمشیر هستندومی گویند:قصاص باشمشیر کفایت می کند ولازم نیست اگر جانی ،مجنی علیه را در آب یا آتش انداخته مانند آن انجام شود. چون استیفای آن در معنی آزار واتلاف اجزایی است که نابودکرده است.اگر قصاص تلف کردن جان دربرابر جان باشد ،عدم درنظرگرفتن نحوه قتل توسط قاتل است.[۲۲۶].چون قاتل به یک شیوه مقتول راکشته است وبه یک شیوه دیگر ماننداعدام ازطریق طناب دار کشته می شود اختلاف نظردراجرای مراحل قصاص به اصل اجرای مجازات قصاص برجانی لطمه نمی زند اما باید به گونه ای باشد که زیاده روی دراستیفای حق ولی دم رخ ندهد.
استیفای حق قصاص براساس عدالت وبدون زیاده روی ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می کندوخون مسلمان ها هدرنمی شود.[۲۲۷] این استیفای عادلانه حق قصاص درموردکفاره هم کاربرددارد.پس هرگاه کفارراعقاب کردیدچونکه شماراعقاب کرده اندرعایت انصاف رابکنیدوآن گونه که شماراعقاب کرده اندعقاب کنید نه بیشتر.[۲۲۸]
۲)حفظ حرمت خون مسلمان درروایات رعایت حرمت ها:
۱-۲)چگونگی حفظ حرمت خون مسلمانان درتزاحم با حرمت ها:
در روایات مانند آیات به برابری در مقابل تعدی در جنگ به ویژه در شکستن حرمت ها تأکید شده است.
درحفظ حرمت هاباید اهم ومهم رامدنظرقرارداد.حرمت خون مسلمان هامهم ترازحرمت ماه های حرام است.هرگاه مشرکین درماه های حرام جنگ راآغازکردندمسلمین برای حفظ حرمت خون انسان هاازخوددفاع می کنند.بی پاسخ نهادن حمله دشمنان موجب تضییع خون مسلمین می شود.
دفاع ازجان ومال مسلمین ازمصادیق دفاع مشروع است.مسلمان هابراساس حقوق اسلامی حق دفاع ازجان ومال خودرادارند این زمانی است که خوف هجوم دشمن به پناهگاههای مسلمانان باادله قوی وجودداشته باشد.[۲۲۹] وشرایط ضروری برای مسلمان ها به وجود آید.که یکی ازآنها احتمال کشته شدن مسلمین درحمله مشرکان است.
علاء بن فضیل ازامام صادق(ع) نقل کرده است:« سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُشْرِکِینَ أَ یَبْتَدِئُهُمُ الْمُسْلِمُونَ بِالْقِتَالِ- فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ فَقَالَ- إِذَا کَانَ الْمُشْرِکُونَ یَبْتَدِءُونَهُمْ بِاسْتِحْلَالِهِ- ثُمَّ رَأَى الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُمْ یَظْهَرُونَ عَلَیْهِمْ فِیهِ- وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ- وَ الْحُرُمات قِصاص وَ الرُّومُ فِی‌ هَذَا بِمَنْزِلَهِ الْمُشْرِکِینَ لِأَنَّهُمْ لَمْ یَعْرِفُوا لِلشَّهْرِ الْحَرَامِ حُرْمَهً وَ لَا حَقّاً- فَهُمْ یَبْدَءُونَ بِالْقِتَالِ فِیهِ- وَ کَانَ الْمُشْرِکُونَ یَرَوْنَ لَهُ حَقّاً وَ حُرْمَهً فَاسْتَحَلُّوهُ- فَاسْتُحِلَّ مِنْهُمْ وَ أَهْلُ الْبَغْیِ یُبْتَدَءُونَ بِالْقِتَالِ». درمورد مشرکین پرسیدم که آیا مسلمانان می توانند ابتدادر ماه حرام جنگ را آغاز کنند؟امام فرمودند :اگر مشرکان جنگ درآن ماه ها راحلال بشمرندوجنگ راآغازکنند ونظرمسلمانان نیز این باشد که مشرکان برآنهاغلبه می کنند ،مجاز است . وآن گفتار خدای عزیز وجلیل است که فرمود:«الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص» و روم در این جا به منزله مشرکین است چون برای ماه حرام حرمت وحقی را نمی دانستند پس آنان ابتدا جنگ راشروع می کردندومشرکان هم باآن که برای ماه های حرام حق و حر متی قائل بودند،جنگ درآن را حلال ودرنتیجه (اسلام نیز)جنگ باآنها راجایزشمردواهل بغی جنگ را آغاز می کنند.[۲۳۰]پس پاسخ به حمله مشرکین درماههای حرام ازراههای عدم تضییع خون مسلمان هامی باشد.زیرا اگر مسلمانان بامشرکان نجنگند کشته می شوند ومشرکان تاکشتن ساکنان دارالاسلام پیشروی می کنند وخون های بیشتری را تضییع می کنند.
دفع شرموجب خیرمی شود.تحریم جنگ نسبت به کسانی است که برای ماه های حرام ،حرمت قائل اندوهنوزجنگ راآغاز نکرده اند اماآنهایی که نسبت به ماه های حرام حرمت قائل نیستندوآغاز کننده جنگ هستند،جنگیدن باآنهادیگرحرمت ندارد.[۲۳۱]چون خون مسلمان بایدحفظ شود.
۲-۲)مقدم بودن برخی حرمت هابرمجازات متعدیان به خون مسلمان:
در غیر جنگ حرمت حرم حتی در قتل شخص رعایت شده است . هرگاه جنگی رخ نداده باشدوقاتل به جاهایی که حرمت برای اجرای مجازات وجود داردمانندحَرم پناه برد،حرمت حرم باقی است.دراین حالت رعایت حرمت حرم موجب تضییع خون مسلمان نمی شود.چون باروش هایی مانندسختگیری برمجرم برای ادامه حیات وندادن آب وغذابه اوتسلیم می شودوفرقش بازمان جنگ این است که مهاریک نفر آسان ترازصدهاتن به هنگام جنگ است به همین سبب حرمت حرم درزمان جنگ درنظرگرفته نمی شودتاخون مسلمین محفوظ بماند.اماهرگاه محل وقوع جرم درحرم باشدبه خاطربی حرمتی مجرم به حرم،مجازاتش همان جا اجرامی شود. چون حرمت حرم رانگه نداشته است پس بهتر اجرای مجازات درحرم است تا اندکی ازبی حرمتی مجرم به حرم کاسته شود.
پس هرگاه کسی رادرحرم بکشند یاجنایتی درحرم مرتکب شودمجازات برمجرمین اجرا می شودچون حرمت حرم رانگه نداشته اندومانندجنایتی که جانی مرتکب شده مجازات خواهدشد.[۲۳۲]
معاویه بن عمیر از امام صادق (ع)نقل کرده است: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلًا- فِی الْحِلِّ ثُمَّ دَخَلَ الْحَرَمَ- فَقَالَ لَا یُقْتَلُ وَ لَا یُطْعَمُ وَ لَا یُسْقَى- وَ لَا یُبَایَعُ وَ لَا یُؤْذَى حَتَّى یَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ فَیُقَامَ عَلَیْهِ الْحَدُّ- قُلْتُ‌ فَمَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ قَتَلَ فِی الْحَرَمِ أَوْ سَرَقَ- قَالَ یُقَامُ عَلَیْهِ الْحَدُّ فِی الْحَرَمِ صَاغِراً- لِأَنَّهُ لَمْ یَرَ لِلْحَرَمِ حُرْمَهً- وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ- فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَقَالَ هَذَا هُوَ فِی الْحَرَمِ وَ قَالَ فَلا عُدْوانَ إلّاعَلَى الظّالِمِینَ»[۲۳۳]ازامام صادق(ع) در مورد مردی که مردی دیگر را در غیر حرم کشته سپس وارد حرم شده پرسیدم امام فرمودند:کشته نمی شودوبه اوغذا ونوشیدنی داده نمی شودوبااوخرید وفروش نمی شودواذیت نمی شود تااز حرم خارج شود پس حد براو اقامه می شود.گفتم مردی که شخصی را در حرم بکشد یا در حرم سرقت کند مجازاتش چگونه است ؟فرمودند:حد براودر حالی که به حالت ذلت است ،درحرم اقامه می شود چون حرمت حرم را نگه نداشته است وخداوند عزیز وجلیل می فرمایدفمن اعتدی علیکم فاعتدواعلیه بمثل مااعتدی علیکم»سپس فرمودند:این درحالی است که که مجرم درحرم است وخداوند متعال می فرماید:«فلا عدوان الا علی الظالمین»
پس تاجایی می توان حرمت هارانادیده گرفت که حرمت مهم ترازآن نباشد.مانندقاتلی که به حرم پناه ببردکه قصاص نمی شودتاازحرم خارج شود.[۲۳۴]امااگرحرمت مهم تری وجودداشته باشد،بی حرمتی به حرمت هامانندجنگیدن درحرم درحالی که آغازگرحمله دشمنان باشندکه ازحرم حمله می کنند،دیگرقابل اغماض نمی باشد.زیراخون مسلمانان راهدرمی دهددرحالی که بادفاع ازسپاه مسلمانان می توان مانع بی حرمتی وهدررفتن خون مسلمین شد.به این شیوه خون مسلمانان حفظ می شود.
۳-۲)نهی ازمثله دراحیای خون مسلمان:
روایات، همچون آیات به عدم زیاده روی در مقابله به مثل درزمان جنگ به ویژه از طریق مثله کردن دلالت می کند.زیرازیاده روی دراستیفای حق قصاص درزمان جنگ موجب احیای حرمت خون مسلمان نمی شودبلکه قصاص جنگجویان دشمن ازتضییع خون مسلمانان جلوگیری می کند.مثله کشته شدگان دشمن بی حرمتی هاراترویج می دهدوباعث می شودکه آنها هم شهدای مسلمانان رامثله کنند.وانواع بی حرمتی به مسلمین راتشدید می کند تا مشرکین با بغض وکینه بیشتری به نبرد وکشتن مسلمین مهیا شوند.
قصاص بایدمثل آنچه جانی کرده است بدون افراط درعقوبت باشد.[۲۳۵]
امام حسن عسکری (ع)درموردنهی ازمثله کردن فرمودند:« أَوَّلُ مَنْ صُلِّیَ عَلَیْهِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَمُّنَا حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ الرَّسُولِ فَإِنَّهُ‌لَمَّا قُتِلَ قَلِقَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ حَزِنَ وَ عَدِمَ صَبْرَهُ وَ عَزَاءَهُ عَلَى عَمِّهِ حَمْزَهَ فَقَالَ وَ کَانَ قَوْلُهُ حَقّاً لَأَقْتُلَنَّ بِکُلِّ شَعْرَهٍ مِنْ حَمْزَهَ سَبْعِینَ رَجُلًا مِنْ مُشْرِکِی قُرَیْشٍ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ وَ اصْبِرْ وَ ماصَبْرُکَ إِلا بِالله وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لاتَکُ فِی ضَیْقٍ مِما یَمْکُرُونَ وَ إِنَّمَا أَحَبَّ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ أَنْ یَجْعَلَ ذَلِکَ سُنَّهً فِی الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ لَوْ قَتَلَ بِکُلِّ شَعْرَهٍ مِنْ عَمِّهِ حَمْزَهَ سَبْعِینَ رَجُلًا مِنَ الْمُشْرِکِینَ مَا کَانَ فِی قَتْلِهِ حَرَجٌ وَ أَرَادَ دَفْنَهُ وَ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَاهُ اللَّهُ مُضَرَّجاً بِدِمَائِهِ وَ کَانَ قَدْ أَمَرَ أَنْ تُغَسَّلَ مَوْتَى الْمُسْلِمِینَ فَدَفَنَهُ بِثِیَابِهِ فَصَارَتْ فِی الْمُسْلِمِینَ سُنَّهً أَنْ لَا یُغَسَّلَ شَهِیدُهُمْ ». [۲۳۶]اولین کسی ازمسلمین که براونمازگزارده شدعموی ماحمزه پسرعبدالمطلب «أسدالله وأسدالرسول»بود.پس حمزه هرگاه کشته شدرسول خدا(ص) ناآرام واندوهگین شدوصبروشکیبایی اش رادرعزای عمویش ازدست داد.پس حضرت رسول(ص)سخن حقی رافرمودند که البته البته به ازای هرموی از حمزه هفتادمردازمشرکان قریش رابه قتل می رسانم.پس خداوندمتعال آیه۱۲۶نحل راوحی فرستاد« إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ماعُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصابِرِینَ وَ اصْبِرْ وَ ماصَبْرُکَ إِلا بِالله وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لاتَکُ فِی ضَیْقٍ مِما یَمْکُرُونَ» وخداوندتنهادوست داردکه صبررادرمیان مسلمانان سنت قراردهداگرپیامبر(ص)به تعداد هرموی حمزه هفتادتن ازمشرکین رابکشددرکشتن مشرکین به وسیله پیامبر(ص)حرجی نیست.پیامبر(ص)قصدکردکه حمزه رادفن کند.حمزه(ع)دوست داشت پروردگارش رادرحالی دیدارکندکه به خون خودآغشته است پیامبر(ص)قبلادستورداده بودکه میت مسلمانان غسل داده شود.پس حمزه(ع)رابالباسش دفن کردند.پس دربین مسلمانان سنت شدکه شهیدهای آنان غسل ندارد.
مثله تاحدی ناپسنداست که درجنگ ازمثله چهارپایانی که گوشتشان قابل خوردن است نهی شده وترک آن مستحب است.[۲۳۷]چون زمینه بی حرمتی های دیگربه خون مسلمان هارابا عنصر انتقام فراهم می کند.که خون مسلمانان امنیت ومصونیت کمتری می یابد.
آیه پنجم:
۱)بی حرمتی به خون مسلمان درقتل غیر عمد:
شیوه های بی حرمتی به خون مسلمان همیشه یکسان نیست گاهی ازطریق قتل عمدرخ می دهد.گاهی هم ازطریق قتل غیرعمداست.درقتل غیرعمدهرچندکه قاتل قصدداردامافعلش فعل قتل نیست،موجب بی حرمتی به خون مسلمان است وازتضییع خون باید جلوگیری شود.شارع باتشریع مجازات به این کاراقدام نموده است.
قتل بی گناه دراسلام حرام است وباایمان ناسازگاراست ومومن جایزالخطاست پس بایدمواظب باشدتامرتکب قتل نشود.احترام جان مسلمان تاحدی است که ازقتل خطایی هم به آسانی نمی توان گذشت.[۲۳۸] یکی ازمواردی که به خون انسان مسلمان تعرض می شود وازاو سلب حیات می کند ،قتل غیر عمد است .خداوند متعال می فرمایدوَ ماکان لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إلاخَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلى أَهْلِهِ إِلّا أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کان مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ إِنْ کان مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاق فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیام شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَهً مِنَ الله وَ کان الله عَلِیماً حَکِیماً»[۲۳۹]. وهیچ مومنی رانسزد که مومنی را-جزبه اشتباه-بکشدوهرکس مومنی رابه اشتباه کشت ،باید بنده ی مومنی را آزاد وبه خانواده ی اوخونبها پرداخت کنندمگر اینکه آنان گذشت کنند.واگر (مقتول)از گروهی است که دشمنان شمایند (خود)وی مومن است (قاتل)بایدبنده ی مومنی راآزادکند(وپرداخت خونبها لازم نیست)واگر (مقتول )ازگروهی است که میان شماوآنان پیمانی است ،باید به خانواده وی خون بها پرداخت نماید وبنده مومنی را آزادکند وهرکس (بنده )نیافت باید دوماه پیاپی به عنوان توبه ای از جانب خدا ،روزه بدارد ..خداهمواره دانای سنجیده کار است.[۲۴۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...