در کل اهداف تولید ناب به قرار زیر است(جعفر نژاد و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۶۵):
موجودی صفر[۵۸]
ضایعات صفر[۵۹]
زمان آماده سازی صفر
حمل و نقل صفر
از کارافتادگی ماشین آلات صفر
زمان تدارک بین سفارش مشتری تا ارسال محصولات و یا قطعات [۶۰]
از منظر صاحب­نظران، تولید ناب مشخصه­های زیر را نیز دارا است(جعفر نژاد و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۷۶):
استفاده از تولید بهنگام ( JIT[61])
تاکید بر پیشگیری از تولید محصول معیوب
پاسخ به نیازهای مشتریان
کایزن[۶۲]
سیستم افقی ارتباطات
افزایش ادغام وظایف
در کل تولید ناب را می توان در پنج مولفه خلاصه کرد. با درک دقیق این اصل ها و سپس با تلاش برای گره زدن آن ها به یکدیگر، می توان ضمن به کار گیری کامل شیوه ها و فنون ناب به راه­کاری پایدار در ناب سازی سازمان و فرایند های آن است دست یافت. این پنج مولفه عبارتند از (جعفر نژاد و همکاران، ۱۳۹۰: ۲۱۰):
پایان نامه - مقاله - پروژه
تعیین ارزش[۶۳] دقیق هر محصول معین از دیدگاه مشتری: نقطه شروع و اساس تولید ناب، ارزش است. این تنها مصرف کننده نهایی است که می تواند ارزش را تعریف کند و ارزش، تنها هنگامی دارای معنی و مفهوم است که در چهار چوب یک محصول معین بیان شود، محصولی که نیازهای مصرف کننده خود را با قیمتی معین و در زمانی معین برآورده سازد. باید توجه نمود که این تولید کننده است که ارزش را می آفریند. در این قسمت دو موضوع بایستی مورد توجه قرار گیرد؛ یکی محصولات معینی است که تولید کننده منتظر است تا مصرف کنندگان معینی، در ازای قیمت آن ها را خریداری کنند، تا سبب چرخش کسب و کار شرکت باشد و دیگری نحوه اصلاح عملیات تولید و کیفیت تحویل این محصولات است به گونه ای که به طور پیوسته از هزینه های اصلی آن ها کاسته شود. از این رو تولید ناب باید با تلاشی آگاهانه آغاز شود برای تعریف دقیق ارزش در چهار چوب محصولاتی معین که واحد قابلیت های معینی هستند و در ازای بهایی معین ارائه می شوند که حاصل برقراری گفتگو با مشتریان معین است.
بنگاه های اقتصادی ناب پیوسته باید همراه با گروه های محصول خود به باز نگری مستمر ارزش بپردازند و همواره از خود بپرسنذ آیا بهترین تعریف را برای آن یافته اند؟ ظرورت بسیار دارد که تولید کنندگان به تعریف مجدد ارزش بپردازند، زیرا این امر مهم دست یابی به خریداران بیشتر است، و توانایی یافتن خریداران بیشتر و فروش سریع تر، اهمیت بسیاری برای موفقیت در تولید ناب دارد. سازمان های ناب در این صورت خواهند توانست مقادیر قابل توجهی از منابع و ذخایر خود را آزاد کنند. عنصر نهایی در تعریف ارزش، هزینه هدف است. ولی وقتی محصول تعریف می شود، مهم­ترین وظیفه در امر تعیین ارزش، آن هزینه هدف [۶۴] تعیین شود به شرط آن­که مورد هایی مشهود و موجود در فرایند حذف شده باشد.
بنگاه­های اقتصادی ناب مجموعه قیمت­ها و مشخصه هایی را که توسط شرکت های معمول و متعارف به خریداران پیشنهاد می شود را بررسی می کنند و سپس می پرسند از طریق کاربرد شیوه های ناب، چه مقدار از هزینه ها قابل کاهش است و آن­ها در واقع می­پرسند، هزینه بدون مودای[۶۵] این محصول وقتی که گام­های غیر ضروری حذف شوند و ارزش به حرکت در آید چه قدر خواهد بود؟ چنین هزینه هدفی به طور قطع، بسیار پایین تر از هزینه هایی است که رقبا متحمل می شوند.
شناسایی جریان ارزش[۶۶] محصولات : نقشه جریان ارزش، همه اعمال لازم برای طراحی، سفارش و ساخت یک محصول معین را شناسایی می کند، تجزیه و تحلیل جریان ارزش، نشان می دهد که در طول جریان ارزش سه نوع فعالیت صورت می گیرد:
فعالیت­هایی که آشکارا ارزش آفرینند.
فعالیت­هایی که ارزش آفرین نیستند، ولی اجتناب ناپذیرند یعنی در صورت حذف در روند تولید اثر می گزارند (مودای نوع اول)
فعالیت­هایی که هیچ ارزشی نمی آفرینند و به راحتی می توان آن ها را حدف کرد. (مودای نوع دوم)
نهایتاً باید توجه داشت که در کل حرکت تولید باید به سمتی برود که تماماً ارزش باشد ولی جریان ارزش خود به سه بعد دیگر نیز قابل تقسیم است:
بعد فیزیکی یا تولید، که از مواد اولیه شروع شده و به تولید محصول می رسد.
بعد برنامه ریزی یا زمان بندی، که از سفارش کیری شروع شده و به تحلیل می رسد.
بعد طراحی و مهندسی، که یک فکر اولیه شروع شده و به نمونه اولیه می رسد.
ایجاد حرکت بدون وقفه[۶۷] در این ارزش: حرکت عبارتست از انجام وظایف به پیشرونده در طول جریان ارزش به گونه ای که یک محصول بدون توقف، بدون ظایعات و بدون پس روی، از طراحی با بازار، از سفارش به تحویل و از مواد خام به دست خریدار برسد برای دست یابی به این منظور، وقتی ارزش تعریف شد، به کل جریان ارزش مشخص شد که به طور خلاصه شیوه به حرکت درآمدن ارزش عبارتند از:
عطف توجه به یک هدف واقعی، یعنی تمرکز بر یک طرح معین یا یک سفارش معین و یا خود محصول و تحت نظر گرفتن آنرا از آغاز تا پایان.
نادیده گرفتن مرزهای سنتی شغل ها، مسیر های شغلی، کارکردها و سازمان ها است تا یک سازمان ناب پدید آید.
باز اندیشی وظایف کاری به این منظور که موداها حذف شوند.
باید توجه داشت این سه مرحله باید هم زمان انجام شوند این مراحل تمامی ساختارها یا فعالیت­هایی که موجب مودا در جریان تولید می شوند و زمان انتظار ساخت را افزایش می دهند شناسایی و حذف می کنند.
امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد[۶۸] : همان گونه که مشاهده می کنید یکی از ویژگی های متفاوت تولید ناب، به کار گیری سیستم تولید کششی در آن است، سیستمی که اوهنو از یک سوپر مارکت بزرگ در آمریکا الهام گرفت.
تعقیب کمال[۶۹]: هنگامی که سازمآن ها تعیین درست ارزش، شناسایی کل جریان ارزش، ایجاد گام­های ارزش آفرین برای ایجاد حرکت پیوسته محصولات معین دست می­زنند و اجازه می­ دهند مشتری ارزش را از بنگاه اقتصادی بیرون بکشد، زمان پرداختن به این اصل تولید ناب، یعنی تعقیب کمال است. و کمال عبارتست از، از بین بردن کمال مودا به طوری که همه فعالیت­های که طی جریان ارزش انجام می گیرند، ارزش آفرین باشند.
در پایان مزایای تولید ناب را نیز می­توان به قرار زیر آورد(جعفرنژاد و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۸۵):
کاهش نیروی کار و بالا بردن بهره وری نیروی کار
کاهش در زمان بازده (مدت زمان لازم برای رسیدن یک محصول بدست خریدار از مواد اولیه تا محصول نهایی)
بالا بردن کیفیت و کاهش میزان عیوب
کاهش زمان عرضه محصول به بازار (کاهش زمان طراحی و تغییر محصول)
کاهش موجودی انبار و موجودی در جریان ساخت
کاهش فضای تولید مورد نیاز
کاهش زمان راه اندازی و زمان تولید
۲-۳-۱) تولید ناب و تولید چابک
با توجه به روند ظهور سیستم­های مختلف تولید که در تاریخچه سیست­ های تولید مطرح گردید، سیستم­های تولید را می توان به چند دسته اساسی سیستم تولید انبوه و سیستم تولید نوین (به­نگام و ناب) و سیستم تولید در آینده (چابک) تقسیم نمود. پیروی از سیستم ناب باعث کاهش زمان تولید، افزایش کارآیی کارکنان و کیفیت محصولات، انعطاف پذیری بیشتر نسبت به بازار، افزایش عمر ماشین آلات و تجهیزات و کاهش هزینه های سربار می شود.
در سال ۱۹۹۱ دانشگاه لی های، با حمایت مالی نیروی دریایی ایالات متحده ی امریکا به همراه مؤسسه آیکوا مطالعاتی بر روی ۱۳ سازمان تولید کننده ی بزرگ جهان جنرال موتور[۷۰]، جنرال الکتریک[۷۱] و… انجام دادند که هدف از مطالعه ی فوق، پاسخ به این سؤال بود که سازمان موفق در سال ۲۰۰۶ دارای چه ویژگی هایی خواهند بود. تولید چابک، یک سیستم تولید با قابلیت های فوق العاده برای رسیدن به تغییرات سریع بازار است. سیستم تولیدی به سرعت بین مدل های محصول یا بین خطوط تولید جا به جا شده و به تقاضای قشری در زمان واقعی به صورت ایده آل پاسخ می دهد. به­ طور کلی تولید ناب روشی است که در آن بهبود مستمر فرآیندهای تولیدی و کاهش ضایعات و هزینه ها و افزایش کیفیت توجه می شود در حالی که در تولید چابک، حالت تکامل یافته ی تولید ناب است و به انعطاف پذیری تولید و پاسخگویی سریع به نیازهای مشتری توجه می نماید (Rachel, 2000: 54) .
یکی از مواردی که در ترکیب و یکپارچه سازی عرضه ناب و چابک نقش اساسی دارد نقطه جدایش[۷۲] است. نقطه جدایش بخشی از زنجیره عرضه که درگیر با سفارش­های مستقیم مشتری است را از بخشی که بر مبنای برنامه ریزی فعالیت می کند جدا می­سازد. از منظری دیگر نقطه جدایش نقطه ای است که در آن موجودی استراتژیک به عنوان نقطه جدایش ذخیره، بین سفارش­های نوسانی مشتری و تولید، تغییر می کند. درنظرگرفتن نقطه جدایش با بحث تأخیر[۷۳] نیز مرتبط است. یعنی نقطه جدایش به افزایش کارایی و اثربخشی در زنجیره عرضه کمک می کند. میزان این کارایی و اثربخشی[۷۴] با نزدیک تر کردن نقطه جدایش به مشتری نهایی بیشتر می شود. به تأخیر انداختن نقطه تغییر محصول خطر مواجه شدن با کمبود و همچنین مازاد موجودی را کاهش می دهد (Stratton, 2003:10) .
شکل ۲-۶) پیاده­سازی مدل درخت حقیقت جاری برای ترکیب عرصه ناب و چابک (Rachel, 2000: 17)
تولید چابک و تولید ناب دارای تفاوت­هایی هستند که به­ طور خلاصه در جدول زیر نمایش داده شده است.
جدول ۲-۲) تفاوت های تولید ناب و چابک (Rachel, 2000: 17)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...